نگاهي به كتابهاي غزالي و ابن باجه و ابن طفيل
تلاش براي تبيين تاريخ فلسفه اسلامي
آنچه امروز فلسفه اسلامي خوانده ميشود كم و بيش جرياني است كه نه نقطه آغاز قطعي و مشخصي ميتوان برايش معرفي كرد و نه حدود و ثغور آن را ميتوان به يقين شناخت. اما با شناختي قريب به يقين ميتوان در آن به تامل نشست و چشمانداز پيش روي آن را نظارهگر بود. هويت فلسفه اسلامي را هويت فيلسوفان مسلمان بدانيم يا ندانيم، در اين ترديدي نيست كه تاريخ فلسفه اسلامي تاريخ فيلسوفان مسلمان است و اين روايت، روايت موجود از تاريخ فلسفه اسلامي بوده و هست. در تلاش براي تبيين تاريخ فلسفه اسلام بنگاه نشر پارسه، انتشار مجموعهاي تحت عنوان فيلسوفان مسلمان را آغاز كرده است كه در آن گزارشي از زندگينامه، افكار و آثار فيلسوفان برجسته جهان اسلام ارايه ميشود. نويسنده اين مجموعه يوحنا قمير، انديشمند معاصر دنياي عرب، است و اين مجموعه شامل درسگفتارهاي او در دانشگاه قديس يوسف است. دغدغههاي يوحنا قمير، بيشتر انسانشناختي است و براي همين عمده آثار خود را به معرفي بزرگاني معطوف كرده است كه بيشتر به ساحت وجودي انسان توجه داشتهاند و حكيماني انسانمدار بودهاند كه عمدتا انديشه خود را در قالب شعر حكيمانه و حكمت شاعرانه عرضه كردهاند. يوحنا قمير با وجود اينكه مسيحي و حتي كشيش عاليرتبهاي بود، هيچگاه تعصب ديني نداشت و با رويي باز، با اديان ديگر مواجه ميشد. خواننده اين مجموعه نه تنها هيچ شاهد و قرينهاي از مسيحي بودن مولف پيدا نميكند، بلكه برعكس شواهدي ميتواند پيدا كند كه در آن قمير از بزرگي و عظمت اسلام و شخص پيامبر سخن گفته و از اصطلاح «دين» ما به جاي اسلام نام برده است. پيش از اين، دو جلد از اين مجموعه درباره فارابي و ابوالعلا معمري منتشر شده بود و اكنون نيز دو جلد ديگر از اين مجموعه به نمايشگاه امسال رسيده است: «غزالي» و «ابن باجه و ابن طفيل». در كتاب غزالي، كه با ترجمه محمد منافيان منتشر شده است. شهرت غزالي بيش از هر چيز در گرو انتقاد ويرانكننده او از فلسفه فارابي و ابنسينا معرفي شده است، چون در اين راه تاآنجا پيش رفت كه از تكفير ايشان نيز خودداري نكرد، اما براي نويسنده، شخصيت چندبُعدي غزالي از ابعاد و جنبههاي ديگري نيز اهميت دارد كه ميكوشد به تفصيل، اين جنبهها را بررسي كند. در كتاب بعدي، «ابنباجه و ابنطفيل»، با ترجمه مرتضي حسيني، نويسنده با پرداختن به ابن باجه و ابنطفيل بخشي از ميراث فلسفي غرب را برگرفته از جهان اسلام و اندلس معرفي ميكند. ابنطفيل را ميراثدار بسياري از فلاسفه از جمله كندي و فارابي تا ابنسينا و غزالي ميدانند. او در اندلس، بعد از ابنباجه، در كنار ابنرشد از او حمايت كرد و فلسفه خود را شكل داد؛ اين كتاب تفسير و تبييني از همين منظر است.