• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۳ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4722 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۲۹ مرداد

«مي» وحدت ايرانيان كجاست؟

علي صارميان

مي يا شراب وحدت؛ آن است كه همه را مست جوهر خويش كند. شايد بتوان ايدئولوژي را در پيش از انقلاب‌ها «مي ‌وحدت» بناميم. 
شرابي كه همه را مخمور خويش مي‌كند. عقل معاش را خاموش مي‌كند و همه به حالي مي‌روند كه يك تن واحد مي‌شوند. اما گاهي در ادامه آن انقلاب يكرنگ، نتايجي به دست مي‌آيد كه وحدت ملي را مي‌شكند و هوشياران، ساز جداسري خود از ملت مي‌كنند.   انقلاب‌ها با هوشياري افرادي كه همه را به مي ‌وحدت مي‌خوانند اما خوني رنگين‌تر از ديگران دارند؛ به ضعف مي‌روند. آنها «مي وحدت» مردم را مي‌طلبند بي‌آنكه «خون دل» مردم را بخورند. وحدت نيز براي‌شان به اين معناست كه مردم كمر خم كنند تا خدمت به آنها كنند، اين‌گونه است كه مي‌ وحدت، رنگ مي‌بازد.  دوباره عقل‌هاي معاش هوشيار مي‌شوند و سود و زيان‌ها در نگهداري كشتي جامعه به كار مي‌افتد كه سكان از دست مي‌رود و جاي‌جاي كشتي سوراخ مي‌شود، چراكه در ميان مستي مردم، زرنگ‌باشي‌ها، هوشيارانه مطاع آنها را بلند كرده‌اند يا گريخته‌اند يا در جاي امن بي‌سوالي پناه گرفته‌اند.   سوالات مثل ملخ بر مزارع مغزها مي‌افتد؛ چرا من با دو شغل در كنج پنجاه متري اجاره‌اي در منطقه‌اي بي‌امكانات زندگي مي‌كنم و او كه نصف زمانش خواب و خمار است و نصف ديگرش شمردن اسكناس در باستي هيلز لواسان به ريش مردم مي‌خندد؟ چرا فرزند من با دكتراي دانشگاه دولتي بيكار است و فرزند او كه در داخل توان رقابت با بچه‌هاي باهوش مردم را نداشته، به ينگه دنيا رفته يا به سبب رابطه خوني عضو هيات‌مديره‌اي است؟ چرا كسي كه لياقت و هوش دارد در زجر و فقر است و كسي با كم خردي و فقدان ذهني تحليلگر، فقط به واسطه رابطه خوني يا خاني، در راس شبكه‌اي يا در سمت بالا بلندي است و مدارك تقلبي‌اش هم افاقه به بركناري نمي‌كند. 

چرا در ايران به گورخواب‌ها نمي‌رسند و خواهان مقطوع‌النسل كردن آنها هستند ولي بودجه مملكت خرج عياشي و واردات و زندگي لوكس عده‌اي نزديك به مراكز قدرت شود؟ چرا در سيستان كودك تشنه را تمساح مي‌خورد و در كوير؛ فلان آقازاده با آب كانال‌كشي از زاگرس، آكواريوم مي‌زند؟ 
ما بايد فكري براي دوره از سر پريدن مي‌ وحدت مي‌كرديم. بايد اگر نمي‌توانستيم؛ فقر را ريشه‌كن كنيم لااقل ميخ تبعيض را در چشم مردم نمي‌كرديم. 
مي ايدئولوژي از بسياري سر‌ها به خاطر اين ميخ در چشم، پريده و سر در خمار آورده. 
كدام مي‌ وحدت است كه دوباره ايران را حداقل به حقوق مصرح در قانون اساسي برساند؟ چه كسي ساقي لب تشنگان است؟  كدام گروه و كدام شبه قهرمان و كدام مدير عالي است كه بر غلظت مي ‌وحدت بيفزايد و مستي زندگي پرشور را بچشاند؟ 
 كسي كه بتواند و توانايي و تقواي عمل را داشته باشد. اگر چنين گروه و دسته و نفري هست، آيا به اين نتيجه رسيده كه غلظت اين مي‌ 40 ساله به رقت رسيده و ايران نيازمند مي‌ وحدت دوباره است. كدام نظريه مي‌تواند توافقي بين حكومت؛ مردم؛ نخبگان را به مي‌ وحدت برساند؟ كدام مي ‌مي‌تواند ما را «انسان همسان در حقوق» كند و دست بيگانه و بيگانه‌پرست را به غيرت پس بزند؟ دست اوباش مست از خمره‌هاي پنهان را كوتاه كند و ريزه‌خواران نهان را بگويد، دست نگه دارند. اگر جمعيت اكثريت به وضع توزيع ثروت و قدرت و منزلت و جايگاه معترضند و نه مفاهيم و نه مصاديق فعلي و امتحان پس داده گذشته را اميدآفرين نمي‌دانند، ما چه واكنشي بعد از انكار داريم؟ نقشه عملي ما براي كشيدن ميخ از چشم مردم و حقوق شهروند يكسان و درجه يك انساني كي بر اين سرزمين پهن مي‌شود؟ 
اگر امروز جناح‌ها به اين نتيجه رسيده باشند كه راهي جز فراق و جدايي ندارند و ايدئولوژي فقط تبليغات و توجيه‌كننده وضع موجود براي حاكم كردن گروهي نالايق بر گروهي لايق است، شيشه مي ‌شكسته است.
اگر نه كه همه بر سر توافقي جديد؛ عقل خودخواه منفعت‌طلب گروه‌گرا را كنار بگذارند و براي تبعيض‌ها؛ ايدئولوژي نتراشند و به اصلاح دنياي مردم هم‌كيش بپردازند. آن شيشه‌هاي پنهان براي برداشتن مي‌ مردم را بشكنند. خودخواهي را كنار نهند و اراده به وحدتي كنند كه همه از جمله فرزندان و نسل آينده همه مردم منتفع باشند و گرنه در غياب مي ‌وحدت، دشنام و دشنه بر عاقبت اين جمعيت حكم خواهد راند.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون