• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3118 -
  • ۱۳۹۳ پنج شنبه ۶ آذر

مردي براي تمام فصول

 اميرحسين صمدي/   براي واكاوي نگاه اجتماعي نسبت به مقوله مرگ يكي از مسير‌ها سينماست. سه گانه بهمن فرمان آرا يكي از بهترين گزينه‌ها براي تحليل اين مبحث است. (بوي كافور، عطر ياس 1378) (خانه‌يي روي آب 1380) (يه بوس كوچولو 1384).
فرمان آرا از گروه اجتماعي هنرمندان و نويسندگان قبل از انقلاب است كه در جريان انقلاب از عرصه فيلم و سينما خارج شده‌اند، ولي پس از شكوفايي بيش از پيش سينماي ايران امكان بازگشت و اجراي فعاليت هنري را در جامعه پيدا كردند. همين طور فيلم‌هاي جديد اين فيلمساز با استقبال منتقدان مواجه شد و داراي ارزش زيبايي شناختي تلقي شده است. بنابراين مي‌توان وي را فردي استثنايي، يعني همان فردي دانست كه حداكثر آگاهي ممكن از گروه اجتماعي خود را دارد و نيز به دليل تسلط بر قواعد زيبايي شناختي سينما قادر است اين جهان‌بيني و آگاهي گروهي را در آثار خود منعكس كند. اين سه فيلم از منظر نمايش مفهوم مرگ در سطوح مختلف فردي، طبقاتي و اجتماعي رابطه متناسبي با جامعه برقرار كرده‌اند و به نوعي معرف تفكرات قشر هنرمند، انديشمند و عامه گذشته هستند كه تفكرات اخلاقي و اجتماعي ويژه خود را داشته‌اند وبه همين دليل به آساني در دل نظام فكري موجود حل نشده‌اند.
بازتاب چهره مرگ: فرمان‌آرا با اين سه اثر خود تصويري متفاوت از مرگ ارايه مي‌دهد و سعي مي‌كند تصوير تاريك و مبهم و شايد
ترس‌آور آن را به تصويري دوست داشتني چون يك بوس كوچولو تبديل كند. به نظر مي‌رسد نگرش او به مرگ كه در هر سه اثر او غلبه دارد، نگرشي توام با آرامش و شامل اين اعتقاد است كه مرگ سفر به دنياي آرام است. از نماهاي آرام و نوراني گورستان در «بوي كافور عطر ياس» يا باغ بهشت مانند در «خانه‌يي روي آب» يا انتخاب فرشته مرگ در هيبت زني زيبا در «يك بوس كوچولو» به خوبي مي‌توان به اين نگرش پي برد.
نگاه فرمان آرا به مرگ بي شك در خلأ زماني و مكاني شكل نگرفته است. او مرگ را در زندگي شخصيت‌هايي مطرح مي‌كند كه همگي حضوري موثر در جامعه داشته يا دارند و مرگ موضوعي عادي در زندگي روزمره آنها نيست. اما فرمان آرا مرگ را براي آنها نوعي رهايي مي‌داند و اين رهايي بخش بودن مرگ براي شخصيت‌هاي اصلي فيلم، در واقع نشات گرفته از شرايط بغرنجي است كه جامعه و جريان زندگي براي آنها فراهم ساخته است.
نگاه طبقاتي مرگ: فرمان‌آرا در «بوي كافور، عطر ياس» كه اولين فيلم او پس از سال‌هاي دوري از فيلمسازي است، به تغييرات اجتماعي در ايران آن روزها اشاره مي‌كند و تاثير اين تحولات را آشكارا در زندگي قشر هنرمند دور از كار به تصوير مي‌كشد. او نزول مرتبه اجتماعي اين قشر را در آن سال‌ها نشان مي‌دهد و اين طردشدگي را به واسطه مرگ براي اين قشر به نمايش مي‌گذارد، در واقع مرگ جسماني نمادي از مرگ هنري اين دسته از افراد است.
نگاه اجتماعي مرگ: او در «خانه‌يي روي آب» به شرايط اجتماعي ايران اشاره دارد و با نگاه به زندگي انسان مدرن و روزمرّگي‌هايي كه او را در ورطه فراموشي ابدي انداخته است، سعي دارد زندگي افرادي را به تصوير بكشد كه زندگي مادي، آنها را از توجه به معنويات غافل ساخته، و نشان مي‌دهد كه مرگ براي اين افراد بهترين راه براي رسيدن به معنويات است. او در اين فيلم با محور قرار دادن زندگي يك پزشك، مسائل اجتماعي ايران، چون اعتياد، ايدز، فاصله طبقاتي و مسائلي از اين قبيل را به نمايش گذاشته و با اين كار جامعه را همچون بيماري رو به احتضار نشان داده است.
نگاه فردي مرگ: او در «يك بوس كوچولو» نيز به سراغ قشر نويسنده مي‌رود و با مقايسه زندگي دو نويسنده كه يكي به واسطه تحولات از ايران رفته و ديگري در ايران مانده و به توليد ادبي پرداخته است، سعي دارد با نگاهي موشكافانه به بررسي موقعيت اين قشر بپردازد و با تقدير از نويسنده متعهد به وطن، ديگري را مزمت كند، او در اين فيلم و فيلم «بوي كافور، عطر ياس» سعي كرده با بهره‌گيري از مرگ‌هاي شخصي به مرگ‌هايي كه به واسطه فراموشي رخ مي‌دهند نگاهي دوباره بيندازد و مرگ را دست آويزي براي فراموش شدن و طرد شدن از جانب جامعه قرار دهد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون