سينما آينهدار تحولات اجتماعي- سياسي ايران
تاريخ اجتماعي سينماي ايران
نوشته: حميد نفيسي
انتشارات مينوي خرد
محسن آزموده/ بعضي كتابها را نميتوان ارج گذاشت، نه فقط به خاطر عمري طولاني و غيرقابل قيمتگذاري كه صرف نگارششان شده كه به خاطر كاري كه از پيش بردهاند. تاريخ اجتماعي سينماي ايران نوشته حميد نفيسي بدون شك يكي از اين آثار است. بيترديد يكي از جذابترين و بارزترين نمودها و نمادهاي تجدد ايراني در طول بيش از يك سده گذشته سينماي ايران است؛ پديدهاي كه عمري حتي طولانيتر از مشروطه ايراني دارد و چنان كه نفيسي نشان ميدهد، قصهاش را ميتوان از سال 1276 يعني قريب به 10 سال پيش از امضاي مشروطه در 1285 روايت كرد. در طول اين بيش از يك سده تا به امروز سينما گام به گام با تحولات سياسي و اجتماعي ايران معاصر كه دست بر قضا كم هم نبودهاند، پيش رفته است. كم نبودهاند منتقدان و تحليلگراني كه كوشيدهاند شفاهي يا كتبي بخش يا قسمتهايي از اين داستان پر فراز و نشيب را حكايت كنند، اما كار كارستان را حميد نفيسي كرده كه با روشي علمي و دانشگاهي ماجراي سينما در ايران را در متن تاريخ اجتماعي ايران بازگو كرده است. بيخود نيست كه همايون كاتوزيان، پژوهشگر ارشد تاريخ و سياست ايران در ستايش اين اثر گفته است: «اين تاريخ دقيق و انتقادي سينماي ايران از آغاز شكلگيري آن تاكنون، كه بر درك عميق نفيسي از تاريخ سياسي و اجتماعي ايران معاصر استوار است، بزرگترين دستاورد وي به شمار ميآيد. اگر بگوييم همه علاقهمندان تاريخ معاصر ايران بايد اين كتاب را بخوانند، سخني به گزاف نگفتهايم». خوشبختانه به تازگي جلد نخست اين اثر چهار جلدي توسط محمد شهبا، استاد دانشكده سينما و تئاتر ترجمه و به همت انتشارات مينوي خرد منتشر شده است. كل كتاب تاريخ اجتماعي سينماي ايران چهار جلد است و بيش از يك سده از 1276 تا 1389 در بر ميگيرد. در اين فاصله 113 ساله در ايران دستكم دو انقلاب (1285 و 1357) و دو كودتا (1299 و 1320) رخ داده است و سه نظام سياسي (قاجار-پهلوي- جمهوري اسلامي) جابهجا شدهاند. در اين سالها شكل و ساختار اجتماعي ايران از جامعهاي روستايي و ايل نشين و تقريبا بيسواد به جامعهاي شهرنشين و مدرن با درصد قابل توجهي افراد نه فقط تحصيلكرده كه دانشگاهي تغيير يافته است. امروز ديگر عموم پژوهشگران همنظرند كه در اين يكصد سال ايران اگر هم به معناي غربي آن مدرن نشده دستكم در مسير تجدد گامهاي جدي برداشته و فراز و فرودهاي اساسي در آن طي كرده است. بدون شك سينما به مثابه هنري مدرن به معناي واقعي كلمه آينه اين تحولات بوده است و خواسته و ناخواسته با توجه به امكانات و محدوديتهايش در بازنمايي اين تغييرات كوشيده است. حالا خود اين آينه موضوع پژوهش شده و نفيسي كه آگاهي گستردهاي از سينماي ايران دارد، كوشيده ماجراي دگرديسيهاي آن را شرح دهد. نويسنده اين كار را با دورهبندي تاريخ سينماي ايران به چهار دوره، در چهار جلد انجام داده است. جلد نخست اين اثر به عنوان دوره توليد كارگاهي فاصله سالهاي 1276 تا 1320 را در بر ميگيرد، يعني سال اشغال ايران توسط متفقين و عزل رضا شاه و بر آمدن پسر جوانش كه همراه بود با بيش از يك دهه هيجان و در مواردي آشوب و از پي آن قدرت گرفتن يك ديكتاتوري نوين كه ميكوشيد مدرنيزاسيون را افتان و خيزان پيش ببرد. جلد دوم كتاب همين فاصله را يعني سالهاي 1320 تا 1357 را در بر ميگيرد. يعني بعد از آن دهه مذكور، شاهد يك دوره قابل توجه صنعتي شدن و مدرنيزاسيون در دهه 1340 هستيم. نويسنده نيز عنوان اين مجلد را صنعتي شدن مينامد. جلد سوم كتاب سالهاي ملتهب انقلاب را در بر ميگيرد، 1357 تا 1363 و عنوان آن را دوره اسلامي شدن ميگذارد. جلد چهارم نيز جهاني شدن نام دارد، يعني فاصله سالهاي 1363 تا 1389 كه سينماي ايران از منافذ گوناگون سعي در يافتن راهي به سوي افقهاي جهاني دارد.
نويسنده در جلد نخست به نخستين گامهاي كودك نوپاي سينماي ايران ميپردازد كه شامل برخي فيلمهاي كارگاهي در اواخر دوره قاجار، حضور زنان در سالنهاي سينما و روي پرده در همين دوره و سپس روند پر شتاب مدرنسازي ايران در دوره پهلوي اول (1320-1304) و هم سو با آن نظارت بر روند فيلمها و سالنهاي سينما در اين دوره است. نويسنده در اين جلد نشان ميدهد كه سينماي ايران از همان آغاز حالت فراملي داشته است.