مشت نمونه خروار
عباس عبدي
ماجراي تغيير ساعت گرچه مهم است و زندگي و عادات روزمره مردم را دچار مشكل كرده است، ولي مهمتر از آن ذهنيت نادرستي است كه در پس تصويب اينگونه طرحهاي مخالف علم وجود دارد و اين ذهنيت همچنان در حال فعاليت است و تقريبا بيشتر مصوبات اين مجلس را ميتوان در قالب اين ذهنيت تجزيه و تحليل و نقد كرد. البته برخي از مصوبات مثل تغيير ساعت فقط دو ماه لازم بود كه عوارض آن برملا شود و برخي ديگر از مصوبات اين مجلس سالهاي زيادي طول خواهد كشيد تا اين اندازه آشكار معلوم شود كه منافعي براي مردم نداشته يا اگر هم داشته در برابر هزينههاي غير عقلاني آن بسيار اندك بوده است. ماجراي تغيير ساعت از گذشته چنين بود كه براي استفاده بيشتر از خنكي صبحگاهان، نيمه اول سال، ساعت رسمي يك ساعت به جلو كشيده ميشد و مطالعات هم نشان ميداد كه اين مساله در كاهش مصرف انرژي اثرگذار است. ولي از زمان احمدينژاد يك مخالفت عجيب و ايدئولوژيك از سوي نواصولگرايان ضد علم با اين ايده وجود داشت كه گويي طراحان اين ايده ميخواستهاند ساعت نماز را جابهجا كنند!! پس از يكدست شدن مجلس اخير باز هم اين ايده را دنبال كردند تا در سال ۱۴۰۰ و در آخرين لحظات لغو جلو كشيدن ساعت را تصويب كردند كه خوشبختانه اجراي آن به سال ۱۴۰۱ دست نداد و افتاد به ۱۴۰۲ و جالب اينكه دولت هم مخالفتي با اين طرح نكرد. ولي دولت براي صرفهجويي در برق حتي به آن يك ساعت جلو رفتن ساعت رسمي نيز كفايت نكرد و ساعات كار را بعضا جلوتر هم برد.
امسال كه اين قانون اجرا شد، براي جبران ساعت كار را دو ساعت جلو بردند!! و كل نظام زندگي و كار را به هم زدند. در واقع ريشه اين مشكل، در آن قانون نادرست و غير علمي است. آنان گمان ميكنند كه تغيير ساعت و زندگي مردم در دست و اراده آنان است و هر كاري بخواهند ميتوانند انجام دهند. در حالي كه نميدانند زندگي امروز، تابع نظامهاي اجتماعي است كه در طول دههها شكل گرفته است و هر گونه دخالتي در آن بايد سيستماتيك يا نظاممند باشد. اينطور نيست كه بتوان هر كاري را انجام داد. اگر شما بخواهيد بر يك ساختمان ۵ طبقه دو طبقه جديد اضافه كنيد، بايد همه محاسبات ساختمان را دوباره انجام دهيد چون بارهاي وارده به ساختمان تغيير ميكند. ساعت روزانه نيز همين گونه است. ساعت رسمي در سراسر كشور برقرار است، ادارات، مراكز آموزشي، حملونقل، مغازهها و بازار، امور بانكي، خواب و استراحت مردم، همه آنها تحتتاثير اين ساعت قراردادي هستند و اگر بخواهيد ادارات را چند ساعت زودتر آغاز كنيد، همه اين متغيرها تحتتاثير قرار ميگيرند. در همين مورد آغاز به كار زودتر مترو كل برنامهريزي فني و موازنه اقتصادي مترو را دگرگون ميكند. نگاه سيستماتيك داشتن به برنامهريزي و قانونگذاري توجه به اين نكات را ضروري ميكند. هنگامي كه يك قانون تصويب ميشود مردم در برابر آن واكنش نشان ميدهند، بايد اين را متوجه باشيد و بدانيد كه واكنشهاي رفتاري مردم چيست؟ سالهاست كه مردم ميدانند اول سال يك ساعت جلو ميرود، در ۱۵ روز تعطيلات خود را با اين تغيير تطبيق ميدهند. در مهر ماه نيز تطبيقپذيري با عقب، جلو بردن ساعت راحتتر است. حالا مجلس بدون توجه به نياز كشور و بدون توجه به تبعات لغو اين قانون كاري را انجام داده كه جز با لغو اين قانون قابل جبران نيست. هزينههاي ملي ناشي از افزايش مصرف برق، ايجاد مشكلات در زندگي روزمره، كاهش كارآمدي ادارات و بانكها، ايجاد مشكلات در حملونقل و... همه و همه ناشي از تبعات اين تصميم و مصوبه كاملا غلط است كه نتايج آن خيلي زود روشن شده است. ولي واقعيت اين است كه بخش ديگري از مصوبات اين مجلس عوارض بسيار بدتري دارد كه به سهولت و در كوتاهمدت قابل مشاهده براي عموم مردم نيست فقط كارشناسان مطلع هستند. نمونهاش قانون فرزندآوري است كه صدايش در حال در آمدن است. اين طرح مجلس مشت نمونه خروار از ساير طرحها و مصوبات آن است.