برخي نقاره را از سر مينوازند
حسين كنعانيمقدم
اساسا به دليل نبود احزاب قوي و قدرتمند و احزابي كه بتوانند در شمايل پلي ميان مردم و حاكميت عمل كنند، كشور با وضعيت و مشكلات امروز مواجه شده است. احزابي كه بتوانند مطالبات مردم را تبديل به برنامه كنند، احزابي كه بتوانند براي حكمراني مطلوب كادرسازيهاي لازم را صورت دهند، احزابي كه بتوانند مطالبات مردم را مديريت كرده تا بدل به اعتراض نشوند و... است كه ميتواند بسياري از مشكلات را حل كرده و كشور را به سمت پيشرفت هدايت كند. به علت همين فقدان است كه كشور با چنين شرايط بحراني مواجه شده است. معتقدم برخي افراد و جريانات مانند عليرضا پناهيان، نقاره را از سر آن مينوازند نه از ته آن. به علت نبود احزاب قوي و قدرتمند است كه كشور دچار مشكل شده است. بسياري از افراد و جريانات كه اساسا جمهوري اسلامي و قانون اساسي را برنميتابند، به دنبال تضعيف احزاب هستند. تضعيف احزاب هم باعث تضعيف نظام و كشور است. همانطور كه در هر كشوري، احزاب قوي و قوام يافته، كشور را به سمت توسعه و رشد هدايت ميكند.حتي اگر با نگاه قرآني بخواهيم به موضوع نگاه كنيم، در كتاب آسماني ما آمده است كه حزبالله غالب است و رستگاري در نزديكي به احزاب ايماني است. براي مقابله با دشمنان كشور از جمله امريكا نيازمند احزاب قوي هستيم. در كل معتقدم كه نبود احزاب قدرتمند است كه كشور را با بحران مواجه ميكند نه اينكه احزاب مشكل كشور باشند. جرياني در كشور وجود دارند كه راي مردم و فعاليتهاي حزبي را برنميتابند. معتقدم كسي نميتواند از مردمسالاري ديني صحبت كند و نقش مردم در شكلگيري اراده سياسي كشور، نقش مردم در مشاركت سياسي، نقش مردم در تصميمسازي و تصميمگيري سياسي و نقش مردم در ايجاد حكمراني مردم را انكار كند. ايجاد چنين نقشي براي عموم مردم هم بدون احزاب ممكن نيست. اين احزاب هستند كه سازماندهي لازم را ايجاد و دموكراسي را محقق ميكنند. كساني كه رشد احزاب و نقش احزاب را در تصميمسازيهاي سياسي انكار ميكنند، عملا ضد مردمسالاري و دموكراسي هستند و مگر ميشود سخن از مردمسالاري ديني بگوييم بعد نقش احزاب در شكلگيري توسعه را انكار كنيم.