تداوم يك رويكرد غلط
عباس عبدي
مدتي پيش يكي از مجريان تلويزيون با خوشحالي از ممنوعيت موقت براي ورود وزير اسبق بهداشت و درمان به كانادا اظهار خوشحالي كرد، چنانكه گويي يك پيروزي بزرگ نصيب صدا و سيما و نظام شده است. پس از چند روز رييس سازمان صدا و سيما از اين برخورد پوزش خواست. طبق متني كه آقاي محمد مهاجري نوشتند و تكذيب هم نشد، به نظر ميرسيد كه اين پوزش به اين دليل نبوده كه مديريت محترم صدا سيما متوجه اين برخورد ناروا شده، بلكه به علت مورد انتقاد قرار گرفتن از سوي مقامات بالاتر بوده است. اتفاقا در آن اظهار خوشحالي چيزي كه بيش از شعف عليه آقاي وزير ديده ميشد، وجود كينه و نفرت سياسي بود، بهطوري كه حتي از اقدام كشوري چون كانادا عليه يك شهروند ايراني كه زماني وزير همين ساختار بوده، استقبال كرده بود. اين وجه ماجرا بسيار تأثرآور بود، يا نبايد آن خبر را ميگفتند يا بايد اقدام كانادا را محكوم ميكردند، چون تصميم عليه او را به سبب انتسابش به اين حكومت گرفته بودند، حالا در مقام طرفداري از اين حكومت از اين تصميم به وجد و شعف آمدهاند!! و پايكوبي ميكنند.
همان زمان معتقد بودم كه اگر اعلام پوزش مزبور به علت تذكر مقامات بالاتر است، هيچ فايدهاي ندارد، زيرا پوزش بايد مبتني بر اصلاح رويهها باشد و پيش از آن بايد فهميد كه كدام رويه اشتباه و كدام درست است. اگر كسي متوجه رويه اشتباه نشود، يا بشود ولي آن را اصلاح نكند، پوزش خواستن او مانع از تكرار خطا نخواهد شد. مثل اينكه ما چشم خود را ببنديم و در پيادهرو راه برويم و به ديگران بخوريم و پوزش بخواهيم ولي همچنان با چشم بسته به حركت خود ادامه دهيم. معلوم است كه دوباره و صدباره مرتكب چنين خطايي ميشويم. حال اگر زورمان به طرف نرسد، پوزش ميخواهيم و اگر هم زورمان بيشتر باشد، طلبكار هم ميشويم، ميگويم تقصير خودت است كه سر راه ما قرار گرفتي!
پوزش خواستن صدا و سيما از آقاي وزير اسبق نيز از اين نوع است كه به هر دليلي زورشان نرسيد، هر چند آنجا هم در درجه اول بايد از مردم عذرخواهي ميكردند. آن رفتار گذشت ولي هنوز يك هفته نگذشته بود كه رفتار بسيار بدتري را اينبار عليه آقاي روحاني مرتكب شدند. اين نشان داد كه آن خطمشي همچنان برقرار بود. حرفهايي كه عليه آقاي روحاني زدند، حتي اگر عليه يك فرد عادي هم زده شود موجب تأسف و حتي مجازات شديد است، چه رسد عليه كسي كه ۸ سال رييسجمهور همين نظام بوده است و چند دهه در بالاترين سطح سياسي و امنيتي و... اين ساختار مسووليت داشته و اكنون نيز عضو خبرگان رهبري همين حكومت است. اصولا باوركردني نيست كه تا اين حد بيمحابا عليه ديگران و مقامات سياسي كه كمابيش نمايندگي جامعه را داشتهاند، حرف زده شود و كسي هم پاسخگو نباشد. مساله فقط حفظ حرمت و شخصيت افراد نيست، گرچه اين موضوع مهمي است، ولي مهمتر اين است كه پيام اين رفتار به مردم چيست؟ اينكه با اين همه سياستهاي نظارتي و فيلترهاي تنگ و بسته، كساني را معرفي ميكنند كه مردم به آنها راي دهند، ولي جاسوس و خائن از آب در ميآيند. خب چه تضميني وجود دارد كه مسوولان ديگر چنين نباشند؟ هنگامي كه كساني در اين سطح از مديريت كشور را به نفوذ متهم ميكنيد و هر چه توهين داريد نثار آنان ميكنيد، اين پيام روشني به مخاطب و مردم است كه صدر و ذيل افراد را در معرض اتهام قرار ميدهد آيا اجراي چنين سياستي محصول نفوذيها نيست؟
هنگامي كه هر چهار رييسجمهور گذشته هر كدام به دليلي مطرود شده و مسالهدار معرفي ميشوند، چه دليلي دارد كه بعديها چنين نباشند؟ اصلا چرا بايد در چنين ساختاري در انتخابات مشاركت كرد و راي داد؟ حتي هنگامي كه گذشته را تخطئه ميكنيد نيز همين امر صادق است. چنين رفتاري يك ملت را نسبت به گذشته خود دچار بدبيني و نااميدي ميكند. جز اين است؟
در يكي از فرازهاي نقل شده از امام علي(ع) آمده است كه ديد كسي در دشمني با فرد ثالث خيلي زيادهروي ميكند. گفت تو مثل كسي هستي كه ميخواهد كسي را كه پشت خود ايستاده بكشد، ولي خنجر را به سينه خود ميزند، بلكه با عبور از آن به او نيز اصابت كند. اين نحوه رفتار رسانهاي و تبليغي با گذشتگان نابود كردن خودتان نيز هست. گذشتهاي را براي مردم و خود باقي نميگذاريد.