وداعِ تلخ با يك بازيگر دانشآموخته مدرسه هنر
عزيزالله حاجي مشهدي
«مهشيد» فيلم سينمايي «هامون»؛ زن آوانگاردي كه ميكوشيد تا در نقاشيهايش خلاق و نوآور باشد، اما در زندگي خصوصي و خانوادگياش، در داستان فيلم، مشكل داشت و حميد هامون كه او را «مال خودش»، «سهم خودش» و «عشق خودش» ميدانست، در تنگنايي قرار ميگيرد كه در هيات تكتيراندازي جان به لب رسيده، تلاش ميكند تا او را از پا در آورد! بيخبر از اينكه، در چشم بر هم زدني، در آغازين روزهاي آذر، ماه آخر پاييز1402، در پي عارضه ريوي و قلبي، در فاصله كوتاهي از بستري شدن در بيمارستان، مهشيد حميد هامون، بيسر و صدا، جان ميسپارد و بار ديگر جامعه سينمايي را به سوگ مينشاند.
«بيتا فرهي» دانشآموخته رشته هنر از مدرسه هنر «جان پاورس» امريكا در سال ۱۳۵۹ بود و از جمله بازيگراني است كه به زبانهاي انگليسي و فرانسوي تسلط داشت. يكي از خوش اقباليهاي بيتا فرهي، در زمان آغاز فعاليتهاي هنرياش، بازي در فيلم سينمايي «هامون» ساخته داريوش مهرجويي در سال 1368 بود. حضوري كه باعث شد تا داريوش مهرجويي در يكي از كارهاي بعدي خود يعني فيلم سينمايي: «بانو» توليد 1370 نيز براي دومين بار، از او براي بازي در نقش «مريم بانو» دعوت كند.
حضور اين بازيگر تازهنفس در فيلم سينمايي هامون ساخته داريوش مهرجويي و دريافت ديپلم افتخار بهترين بازيگر نقش اول زن در همين فيلم در هشتمين جشنواره فيلم فجر، توانست توجه بسياري از كارگردانهاي سينماي ايران به اين چهره تازهنفس را جلب كند.
به همين روي، به خوبي توانست در چشم ديگر كارگردانهاي سينماي ايران نيز بدرخشد و بعد از هامون و بانو در كارهاي ديگري از كارگردانان صاحبنامي چون: بهمن فرمانآرا، مسعود كيميايي، احمدرضا درويش، رخشان بنياعتماد و محسن عبدالوهاب، فريدون جيراني، عباس كيارستمي، رسول صدر عاملي، عليرضا رييسيان، وحيد موساييان، محمدهادي كريمي و.... نيز حضور پيدا كند.
دومين حضور بيتا فرهي در فيلم سينمايي «بانو» ساخته داريوش مهرجويي، در سال 1370، در نقش «مريم بانو» در كنار بازيگراني چون: عزتالله انتظامي و...... به خوبي نشان ميداد كه اين بازيگر، توان نقشآفريني شخصيتهاي متفاوت را دارد.
شايد به همين دليل بوده است كه مهرجويي، دو بار ديگر در سالهاي 1378 براي بازي در فيلم «ميكس» - فيلمي كه به مصايب آمادهسازي و توليد فيلم در سينماي ايران نگاهي طنزآميز دارد و به نوعي سينما در سينما، به حساب ميآيد- و همچنين در سال 1398 براي بازي در فيلم سينمايي «لامينور» بازهم به سراغ او ميرود تا در آخرين نقش آفرينيهايش در سينما، نقشي ديگر از خود را به يادگار بگذارد. بازيهاي قابل اعتناي او، طي 30 سال فعاليت مداوم، در بيش از 20 فيلم سينمايي و چند مجموعه تلويزيوني- در فاصله سالهاي 1368 تا 1398- به خوبي نشان ميدهد كه فرهي، ضمن گُزيدهكار بودن، در طول سه دهه از بازيگري خود، هر دو سال يك بار، دستكم در يكي از فيلمهاي قابل اعتنا حضور داشته است و در عمل، از سال 1399 به بعد، يعني تنها در 4 سال اخير بوده است كه در عرصه بازيگري شاهد فعاليت خاصي از او نبودهايم.
در روزگاري كه فاصله شنيدن خبرهاي بد و تلخ، بسيار كوتاهتر از گذشته شده است، تنها ميتوان در سايه همدليها و قدرشناسي از حضور هنرمنداني كه در عرصههاي فرهنگي و هنري نقشي پرتلاش دارند و انتظار پشتيباني معنوي از سوي مديراني كه به بهانه حمايت و دفاع از حقوق هنرمندان به نان و نوايي ميرسند، به خوشدلي و آسودگي خاطر هنرمندان زنده، چشمِ اميد داشت چرا كه انجام هرگونه اقدام به ظاهر خيرخواهانه و مثبتي، بعد از مرگ هنرمندان، حكايت نوشداروي پس از مرگ سهراب خواهد بود.