• ۱۴۰۳ شنبه ۲۲ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5955 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۲۲ دي

همه آنچه در همايش «گفت‌وگوي ملي درباره وفاق ملي» مطرح شد

منظومه هماهنگ وفاق

مسعود پزشكيان: خدا وكيلي ما از كشورهای همسايه كمتر هستيم. بنده اين را نمي‌پذيرم

مسعود پزشكيان: ايران شايسته بهترين‌هاست؛ با همدلي آينده‌اي بهتر بسازيم

محمد جواد ظريف: «مردم» اصل وفاق هستند؛ وفاق دولت ائتلافي نيست

الياس حضرتي: براي حل مسائل اقتصادي  بايد ابتدا مسائل بين‌المللي را حل كنيم

هادی خانيكي: نياز به وفاق داريم تا بتوانيم ايران را يك منظومه هماهنگ ببينيم

 

گروه سياسي| همايش «گفت‌وگوي ملي درباره وفاق ملي» با تلاش معاونت راهبردي رييس‌جمهور روز پنجشنبه در سالن همايش‌هاي كتابخانه ملي با حضور رييس‌جمهور پزشكيان، محمدجواد ظريف، هادي خانيكي، محمد فاضلي، الياس حضرتي و ديگر چهره‌هاي سياسي و دانشگاهي برگزار شد.همايشي كه در آن چهره‌هاي سياسي و دانشگاهي به بيان برداشت‌هاي خود از وفاق پرداخته و تلاش كردند اين واژه را از منظر تحليلي بررسي كنند. در اين همايش با برگزاري ۱۰ پنل تخصصي و يك پنل جمع‌بندي به بررسي ابعاد مختلف «وفاق» از مفهوم‌سنجي گرفته تا سياستگذاري و تجربيات جهاني پرداخته شد. رييس‌جمهور اما براي حضور در اين همايش سفر خود به زابل را با ساعاتي تاخير انجام داد تا نشان بدهد تا چه اندازه شكل‌گيري وفاق ملي و تعاقب آن آشتي ملي براي او داراي اهميت است. اما ساعاتي قبل از برگزاري همايش وفاق و در شرايطي كه طيف‌هاي اصلاح‌طلب و ميانه‌رو نهايت تلاش خود را به كار مي‌برند تا جامعه از وضعيت انسداد خارج شده و زمينه افزايش مشاركت اجتماعي فراهم شود، كمي آن‌سوتر از سالن همايش‌هاي كتابخانه ملي در مراسم بازگشايي بيمارستان آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني از حضور سيد محمد خاتمي رهبر اصلاح‌طلبان و يكي از دلسوزان كشور ممانعت به عمل آمد. رخدادي كه بازخوردهاي فراواني در فضاي اجتماعي و عمومي كشور پيدا كرد و انتقادات فراواني در خصوص آن مطرح شد. جداي از رييس‌جمهور، زهرا بهروزآذر و الياس حضرتي به عنوان سخنرانان اصلي مراسم به بيان ديدگاه‌هاي خود از وفاق، شرايط امروز كشور و دورنماي آينده پرداختند. حضرتي با اشاره به اينكه اگر سه مساله عمده در جامعه ايراني وجود داشته باشد، مهم‌ترين آنها موضوعات اقتصادي است، گفت: «براي اينكه مسائل اقتصادي حل شود، بايد ابتدا مسائل بين‌المللي را حل كنيم. تحريم‌ها و روابط خارجي كليدي هستند. با اين حال مهم‌ترين نكته، همبستگي اجتماعي است. با همبستگي اجتماعي مي‌توانيم مشكلات را حل كنيم و اميد بيفزاييم.»

واقع آن است كه طي دهه‌هاي اخير هر دولت و هر دوره‌اي با كليدواژه‌اي عجين شده است. دولت هاشمي‌رفسنجاني با كليدواژه سازندگي، دولت اصلاحات با توسعه سياسي و جامعه مدني، دولت احمدي‌نژاد با رويكرد عوامانه مهرورزي، دولت حسن روحاني با تدبير و اميد، دولت رييسي با رويكرد مردم‌گرايي و نهايتا دولت مسعود پزشكيان كه در آن «وفاق» بيشترين طنين را ايجاد كرده است؛ مبتني بر اين اهميت است كه پزشكيان سفر استاني خود به سيستان و بلوچستان و زابل را با ساعاتي تاخير انجام مي‌دهد تا شخصا راهي سالن همايش كتابخانه ملي و همايش «گفت‌وگوي ملي درباره وفاق ملي» شود و ديدگاه‌هاي خود را درباره اين كليدواژه مطرح كند. ظريف قبلا در گفت‌وگو با «اعتماد» درباره چرايي انتخاب واژه وفاق ملي عنوان كرده بود كه از منظر رييس‌جمهور چون ترجيع‌بند «دعوا نكنيم» از منظر آوايي فاقد زيبايي كافي بود، رييس‌جمهور ترجيع‌بند وفاق ملي را به عنوان مهم‌ترين كليدواژه دولتش برگزيده است.

 

با مردم منصفانه رفتار كنيم

مسعود پزشكيان در همايش «گفت‌وگوي ملي درباره وفاق ملي» با بيان اينكه «صحبت بين شما استادان براي من ساده نيست» تاكيد كرد به حق و عدالت باور دارم و همه ‌چيز حول اينها شكل مي‌گيرد.وي گفت: ايران جايي است كه حق و عدالت را بايد به خود ببيند و براي حق و عدالت شاخص وجود دارد. جايي كه ديگران را نمي‌بينيم و عدالت را رعايت نمي‌كنيم، اين منيت است كه اجازه نمي‌دهد حق ديگران ديده و منصفانه برخورد شود. عامل بي‌عدالتي و ناديده گرفتن حقوق انسان‌ها منيت است. در آيات و احاديث زيادي تاكيد شده هم براي حق و هم براي عدالت بايد بر مبناي حق عمل شود. پيامبر (ص) فرستاده شده تا بر اساس حق عمل كند و تابع هواي نفس نشود. وقتي انسان از نفسش تبعيت كند حق را زير سوال برده است. انصاف بايد با دوستان و كساني كه دوست داري و با كساني كه دوست نداري رعايت شود. چيزي كه براي خود مي‌خواهيم با اينكه حاكم هستيم بايد براي دشمن هم خواست و با مردم منصفانه رفتار كرد. با تمام وجود بايد قلب‌مان را براي مردم بگذاريم. قلب را بايد مالامال لطف براي مردم كرد. با مردم نبايد با خشونت و همچون حيوان رفتار كرد.مردم يا برادر ديني ما هستند يا در خلقت شبيه ما هستند. مردم گرفتار مي‌شوند و خطا مي‌كنند ما بايد بگذريم و با رحمت و عطوفت رفتار كنيم. خدا با مردم انسان را امتحان مي‌كند. وقتي با مردم بر اين اساس رفتار نكردي به جنگ خدا رفته‌اي. وي ادامه داد: انسان بي‌نياز از گذشت خدا نيست؛ بنابراين نبايد با مردم درافتاد و درگير شد. حاكمان و مديران و پدرها و مادرها وظيفه خدمتگزاري دارند و نبايد زور بگويند. قوميت هم اينجا دخيل نيست. بايد با مردم براساس انصاف و عدالت رفتار كرد. اگر اين را بپذيريم آن وقت ايران را از اين وضعيت نجات مي‌دهيم. در ارزيابي‌هاي‌مان درباره مردم دچار اشتباه هستيم. قرآن يك نگاه وسيع و بلند را بيان مي‌كند و در نهايت مي‌گويد حق هر كسي را بر اساس وزنش بدهيد آن هم بر اساس انصاف. نبايد طغيان كنيم بايد بر اساس متقي بودن و انصاف عمل كنيم. متقي بودن متر و خط‌كش و قابل ارزيابي و اندازه‌گيري است. مرد و زن و كرد و ترك و بلوچ را بايد با انصاف و حق رفتار كرد. هر كس از نظر تقوا بهتر است، برتر است.

وي ادامه داد: خدا وكيلي ما از كشورهاي همسايه كه از ما جلوتر زده‌اند، كمتر هستيم؟ بنده اين را نمي‌پذيرم؛ بنده تا جايي كه امكان داشته در شغلي كه داشته‌ام بي‌نقص‌تر و خوب عمل كردم. اگر اين نگاه را در مردم و جوانان‌مان ايجاد كنيم، موفق مي‌شويم. رييس‌جمهور متذكر شد: مگر كسي كه مريض مي‌شود دنبال دكتر هم‌حزبي و هم‌جناحي مي‌گردد تا خودش را با او درمان كند؟ بايد دنبال كارشناس هر رشته بود. بايد شاگردي كارشناسان را كرد. نبايد تصور كرد، چون من فلان كس هستم من پيشرو و مردم تابع هستند. اگر اين مفاهيم را بفهميم دعواها تمام مي‌شود. وفاق بايد ما را به وحدت و انسجام برساند. مردم يك امت بودند و خدا پيامبران و كتاب را به آنان داد تا در امور اختلافي با هم فكر و راه درست را پيدا كنند، اما ذات نفساني دنبال زياده‌خواهي است. در اين صورت اختلافات تشديد مي‌شود. نماز براي اقامه است نه براي خواندن صرف. اگر اين باور در ذهن ما باشد كه بدانيم اگر به حقوق ديگران تجاوز كنم فردا حساب و كتاب مي‌شوم ديگر آن غلط را انجام نمي‌دهم. اگر هر روز نماز مي‌خوانيم بايد با مهرباني و عطوفت و گذشت و رحمت با يكديگر رفتار كنيم. در كنار هم بايد حركت كنيم و به حق و حقوق‌مان احترام بگذاريم در اين صورت مي‌توانيم چشم‌انداز ابلاغي مقام معظم رهبري را اجرا كنيم و اول بشويم.وي گفت: دفاع بد ما از ولايت و ايران و رهبري در نگاه ديگران به گونه‌اي ديگر جلوه مي‌كند.پزشكيان با اشاره به اينكه «‌وقتي قلب با وقفه كوتاه‌مدت بزند دل انسان ناآرام مي‌شود. در مرگ تمام عضلات در حال حركت هستند، اما هماهنگ عمل نمي‌كنند و خون پمپ نمي‌شود و فرد مي‌ميرد» خاطرنشان كرد: در جامعه هم اگر هماهنگي به وجود بيايد جامعه با قدرت به جلو مي‌رود، اما اگر كانون‌هايي شروع كردند با قدرت به جهت‌هاي مختلف كار كردند در اين صورت جامعه دچار آشوب مي‌شود. بايد بتوانيم در يك چارچوب با هم حركت كرده تا از دعواها جلوگيري كنيم. با وحدت و انسجام و وفاق و همدلي براي كشور و ايران بدون توجه به پست و باور و زبان و جنسيت و قوميت افراد و فقط بر اساس تقوا و مهارت و اثرگذاري بايد دست در دست هم بدهيم و ايراني بسازيم كه شايسته ايرانيان حتي ايرانيان خارج از كشور باشد. بايد براي ايران و به خاطر ايران قلب‌مان بتپد.

الياس حضرتي: كليد حل مشكلات اقتصادي گفت‌وگوهاي بين‌المللي است

رييس شوراي اطلاع‌رساني دولت در نشست پاياني همايش گفت‌وگوي ملي درباره وفاق ملي تاكيد كرد: در چهار يا پنج ماه گذشته، با وجود اختلافات شديدي كه در دوران‌هاي قبلي وجود داشت، امكان‌هايي فراهم شد كه در گذشته ممكن نبود. اما هنوز هم مشكلاتي در برخي حوزه‌ها داريم. الياس حضرتي ادامه داد: اگر سه مساله عمده در جامعه ايراني وجود داشته باشد، مهم‌ترين آنها موضوعات اقتصادي است. جامعه به اصلاحات اقتصادي و حتي جراحي اقتصادي نياز دارد. اما براي اينكه مسائل اقتصادي حل شود، بايد ابتدا مسائل بين‌المللي را حل كنيم. تحريم‌ها و روابط خارجي كليدي هستند. با اين حال مهم‌ترين نكته، همبستگي اجتماعي است. با همبستگي اجتماعي مي‌توانيم مشكلات را حل كنيم و اميد بيفزاييم. وي تصريح كرد: براي پيشرفت ايران، بايد همه اقوام و گروه‌ها در قدرت سهيم باشند؛ از اهل سنت، كردها، بلوچ‌ها، ترك‌ها، عرب‌ها، گيلك‌ها و لرها. اگر اين اتفاق بيفتد، استان‌ها به پيشرفت خوبي دست خواهند يافت.

وفاق بدون مشاركت و حضور مردم

امكان‌پذير نيست

در نشست (پنل) «جريان‌هاي سياسي و وفاق ملي» اين همايش تعدادي از فعالان سياسي به ارائه ديدگاه‌هاي خود در موضوع «وفاق ملي» و نحوه تحقق آن و مواردي كه پيرامون آن مطرح است، پرداختند. سعيد آجرلو، فعال سياسي اصولگرا عضو اين پنل گفت: اگر ما روي مساله كارآمدي به معناي حل مساله ناترازي، بانك‌ها، بروكراسي دولت و مسائلي از اين قبيل با هم توافق نداشته باشيم، سر مساله ديگري هم وفاق نخواهيم داشت. گروهي هم كه من آنها را نمايندگي مي‌كنم نيز در غير از اين مسائل با طرف مقابل توافقي نخواهد داشت، چون مسائلي كه اينجا مطرح مي‌شود، مسائلي است كه ما سال‌ها با آنها مرزبندي داريم و از اين به بعد هم خواهيم داشت. اگر مي‌خواهيم مشكل مردم را حل كنيم بايد بتوانيم زندگي مردم را تامين كنيم، مسائلي نظير تورم و ارز را حل كنيم و بر سر حل اين مسائل اجماع كنيم و جلو برويم. اگر وفاق و جريان‌هاي سياسي اپوزيسيون حكومت شوند، كارشان تمام است. وفاق اصلا استحاله جمهوري اسلامي نيست.فيلم آژانس شيشه‌اي استعاره نمادين از نوعي دوقطبي بود. دوقطبي حاج كاظم و سلحشور نبايد اتفاق بيفتد و اگر اتفاق افتاد بايد با تعامل و گفت‌وگو حل شود اساسا نفع راست توده‌گرا و چپ تداوم دوقطبي حاج كاظم و سلحشور است، اما اگر بخواهيم سر موضوعي با هم تفاهم كنيم آن «كارآمدي» است.

آجرلو افزود: در اين جلسه تفكرات سوسياليستي و كمونيستي با يكديگر توافق كردند و اين جالب است. در ناترازي‌ها و بانك‌ها و دموكراسي دولت بايد به توافق برسيم والا شما نمي‌توانيد با گروهي كه من نمايندگي‌شان را دارم، توافق كنيد. در دولت اول روحاني برجام اتفاق افتاد و با وجود مخالفت نيروهاي سياسي مخالف، برجام اجرا شد اما بعدا تبديل به خوراك و دوقطبي سياست داخلي شد. اگر كسي در وفاق دنبال تغيير قانون اساسي است؛ بنده مي‌گويم، هرگز. اگر جريان وفاق تبديل به اپوزيسيون نظام شود كارش تمام است.

قانون اساسي سند وفاق است

عماد بهاور، فعال سياسي اصلاح‌طلب از سخنرانان اين پنل، مشكل عمده در كشور را بحران تصميم‌سازي و بحران تصميم‌گيري توصيف كرد و گفت: اين مساله فراتر از همه بحران‌هايي است كه مي‌شناسيم. به عنوان مثال يك‌ گروه در رابطه با سياست خارجي معتقد است بايد مقاومت كرد و نبايد توافق كرد، يك گروه ديگر دقيقا ۱۸۰ مقابل آن از توافق تنش‌زدايي تعامل صحبت مي‌كند يا در رابطه با مسائل فرهنگي داخلي يك گروه معتقد است بايد سختگيري بيشتري كرد و قوانين گذاشت، گروه ديگر برعكس روي آزادي‌هاي اجتماعي، حق پوشش و مسائل اينچنيني تاكيد مي‌كند يا در رابطه با انتخابات مي‌بينيد گروه‌هاي سياسي و اجتماعي كه وجود دارند راه‌حل‌ها و نظرات كاملا متضادي مي‌دهند. سوال اين است كه حالا آن مرجعي كه تصميم‌گيرنده و تصميم‌ساز است كدام يكي از اين مسيرها را بايد برود؟ اين سلسله ضرورت وفاق ملي آنجايي پيش مي‌آيد كه در مرحله تصميم‌سازي بر سر مكانيسم‌هاي تصميم‌گيري و تصميم‌سازي توافق و معلوم شود كدام سند وفاقي قرار است حل مساله و حل منازعه كند. قانون اساسي و قانون آن سند وفاق است و البته شايد يك سند وفاقي مكمل قانون هم بايد وجود داشته باشد كه ببينيم چطور مي‌شود تصميم گرفت؛ چه در درون حاكميت، چه در ارتباط مردم بين خودشان.وي درباره سقوط هواپيماي اوكراين و حاشيه‌هاي ناشي از اين حادثه گفت: اين سند وفاق است كه تعيين مي‌كند كه مثلا ما در رابطه با امريكا، در رابطه با موضوع هسته‌اي، در رابطه با حجاب مردم چه بايد بكنيم؟ براي اينكه اين سند به واقع به سياست‌هايي كه پشتوانه اجتماعي دارد، تبديل شود. در نهايت وفاق بايد به يك نوع تغييرات نهادي منجر شود كه اين تغييرات نهادي تضمين مي‌كند مشاركت و نظر مردم در تمام مسائل و بحران‌ها مسائلي كه وجود دارد تعيين‌كننده است. بازگشت اعتماد مردم اينجا اهميت پيدا مي‌كند.

حاكميت در موضوع وفاق اجماع دارد

سخنران ديگر اين نشست حسين نوراني‌نژاد، قائم‌مقام حزب اتحاد ملت بود كه وي، تلقي خود از وفاق را يك نيروي سياسي ميانجي جامعه با حاكميت اعلام كرد و اظهار داشت: مشابه اين تلاش قبلا هم انجام شده و ما در گذشته مشابه اين جريان را پشت سر گذاشتيم. در دوره اصلاحات رواداري گفتماني كه شاكله گفتمان آقاي خاتمي و اصلاحات را تشكيل مي‌داد قرابت زيادي با وفاق داشت، دولت اصلاحات بود. اواخر سال ۸۷ كه مهندس موسوي براي انتخابات ۸۸ كانديدا شد، بين ملت و حاكميت فاصله ايجاد شده بود و آقاي موسوي جايي بين اصلاح‌طلبي قرار گرفتند كه وفاقي ايجاد كند. در انتخابات ۹۲ گفتمان اعتدال هم كاملا قرابت داشت با گفتمان وفاق، اما ديديم به يك وفاق پايدار منجر نشد.بنابراين گفتمان وفاق به نوعي موج چهارم است و من شخصا خيلي اميدوارترم به اين وفاق به دليل تجاربي كه پشت سر گذاشتيم. ضمن اينكه ادبيات و رويكرد آقاي پزشكيان به عنوان كاپيتان وفاق با اين موضوع سازگاري زيادي دارد. برخلاف سه موج قبلي، بخش قابل توجه‌تري از حاكميت با مساله وفاق همراه است. در موج‌هاي قبلي بخش قابل توجهي از قدرت همسويي نداشت و احساس نياز نمي‌كرد، اما به هر حال الان توازن و اجماع بيشتري وجود دارد. حاكميت بايد تصميمات سختي براي حل بسياري از مسائل حاد جامعه بگيرد كه جامعه تاب‌آوري داشته باشد. به‌طور خلاصه در يك مفهوم بحث گسترده پذيرش دولت - ملت و عبور از امت‌گرايي به دولت - ملت است. يعني دولت مدرن در اين كشور پذيرفته شود.

وفاق بايد بين ملت و دولت باشد

محمد قوچاني از اعضاي حزب كارگزاران سازندگي و عضو حقيقي شوراي اطلاع‌رساني دولت با بيان اينكه مقوله «ملي» بودن در عبارت «وفاق ملي» موضوعيت دارد، گفت: اساسا اگر وفاق را در چارچوب ملي آن نبينيم، وفاق تبديل به يك پروژه مثل پروژه‌هاي اصلاحات، اعتدال و حتي عدالت كه در دوره‌هاي گذشته مطرح شدند، مي‌شود.وي وقايع سال ۱۴۰۱ را باعث كاهش مشاركت مردم دانست و اظهار داشت: اين امر سبب شد امروز نسبت به وفاق ملي احساس نياز شود.اين فعال سياسي- رسانه‌اي با بيان اينكه در اين شرايط كه يك آذربايجاني رييس‌جمهور ايران شده خيلي براي ايران مهم است، چون آذربايجان هميشه پرچمدار وحدت ملي بوده، در توضيح مفهوم و غايت وفاق تاكيد كرد: قرار نيست كه وفاق بين جناح اصولگرا و اصلاح‌طلب باشد، همچنين قرار نيست كه اين وفاق بين مجلس و دولت يا حتي بين خود اصلاح‌طلبان روزنه‌گشا و طيف ديگري از اصلاح‌طلبان باشد، اساس اين بايد بين ملت و دولت باشد.قوچاني در خصوص جريان‌هاي سياسي موجود در كشور اظهار داست: به صراحت مي‌گويم امروز ۴ اقليت در كشور وجود دارد؛ اصلاح‌طلبان با وجود آنكه كه پيروز انتخابات بودند اقليت هستند، اصولگرايان با وجود اينكه نفر دوم انتخابات به نظر خودش راي قابل توجهي آورده اقليت هستند، براندازان و انحلال‌طلبان اقليت هستند، جريان پايداري كه من آنها را اپوزيسيون درون نظام مي‌دانم آنها هم اقليتند؛ ما هيچ كدام‌مان نمي‌توانيم يكديگر را حذف كنيم. وفاقي كه امروز ما به آن رسيديم يك توفيق اجباري است، يعني اين‌گونه نيست كه فكر كنيم اگر ما قدرت داشتيم يكديگر را تحمل مي‌كرديم. از خودمان شروع مي‌كنم، ما اصلاح‌طلب‌ها اگر دست‌مان مي‌ر‌سيد در جايي ممكن بود رقيب را حذف كنيم، از تعابيري استفاده كرديم كه تعابير خوبي نبود. اصولگراها كه رسما كمر همت بسته بودند كه اصلاح‌طلبان را حذف كنند، بنابراين براي رسيدن به چنين نقطه‌اي اول بايد مباني نظري‌مان را با يكديگر مرور كنيم. مباني نظري هم اگر حول مساله ايران قرار نگيرد اساسا قابل گفت‌وگو نيست.حداقل چندين ناترازي در كشور وجود دارد كه بايد حل شوند؛ اول مساله گراني، دوم بحران انرژي، سوم بحران اشتغال كه منحصر به بحران كار نيست و گزينش‌ها هم مساله است. موضوع ديگر كه مساله‌اي جدي است، مساله تحريم‌هاست كه اگر حلش نكنيم هيچ مساله ديگري حل نخواهد شد، ديگري مساله حجاب و فراتر از آن سبك زندگي است.مساله دسترسي به اطلاعات آزادي كه در فيلترينگ نماد پيدا كرده و آخرين مساله انتخابات است. اگر امروز ما از اينجا شروع كنيم كه دور هم جمع شديم تا چهار سال ديگر دوباره آقاي پزشكيان انتخاب شود يا ما انتخاب شويم، اين راه انحرافي است و تا اين مسائل حل نشود به نظر مسائل ملي ما حل نخواهد شد.

استادان دانشگاه در نشست «افق‌هاي بين‌المللي وفاق» تاكيد كردند

ضرورت نگاه هوشمندانه به وفاق در افق

روابط بين‌الملل؛ وفاق به معناي اجماع نيست

در نشست «افق‌هاي بين‌المللي وفاق» حسين سليمي، محمدحسين عادلي، الهه كولايي، ناصر هاديان و ساسان كريمي به ارائه نظرات خود ذيل عنوان وفاق پرداختند. ساسان كريمي، استاد روابط بين‌الملل دانشگاه تهران درباره معنايابي وفاق در عرصه بين‌المللي گفت: هر گفتماني كه دولت‌ها براي خود برمي‌گزينند بايد به‌طور راهبردي، استراتژيك و بلندمدت به كار خود كشور‌ آيد. بنده با اينكه اين وفاق بايد به درد مردم و معيشت امروز آنها بخورد بسيار مخالفم و اين در واقع عبارت‌پردازي دلچسب، زودهنگام و انحرافي است.وي با بيان اينكه هر گفتماني شامل وفاق بايد به كار كشور‌ آيد، افزود: كشور شامل مردم امروز و مردم فرداست و فقط نه مردم امروز كه بتوانند كمي راحت‌تر زندگي كنند. كشور به واسطه نگاه كوتاه‌مدت، امروز با ناترازي منابع روبه‌رو شده است. وفاق دو معني اصلي دارد؛ وفاقي كه يكي داخلي است و بايد ديد چه كمكي به روابط ما در حوزه بين‌المللي و جهاني خواهد كرد و ديگري اينكه اتفاق نظري كه ممكن است با هر طرف خارجي، شامل دوست‌ها و رقبا و دشمنان در موضوعات متفاوت و حتي مورد اختلاف داشته باشيم، بايد ديد اين دومي چه تاثيري بر انسجام داخلي خواهد گذاشت.وي ادامه داد: تجربه ما نشان داده كه بلافاصله بعد از برجام، به عنوان پروژه‌اي كه حداقل مردم دوبار به‌طور عمده به آن راي داده‌اند، در جامعه وفاق و بين مردم اميدي به وجود آمد. آن چيزي هم كه از داخل به برجام آسيب زد اتفاقا از جنس همين نبود، وفاق براي پشتيباني از قراردادي بود كه دولت منتخب بسته بود.

كريمي با تصريح اين مهم كه امروز جامعه ما يك جامعه زخم خورده است، گفت: يكي از كهنه‌ترين زخم‌هاي اين جامعه امروز مساله سياست خارجي آسيب خورده است. حداقل دو دهه است كه ايران در تنگناي امنيتي‌سازي قرار دارد كه خصمي مانند رژيم صهيونيستي و نيز برخي اشتباهات داخلي به آن دامن زده است.وي تاكيد كرد: مي‌توان با وفاق داخلي اين گشايش را در روابط خارجي ايجاد كنيم. اين مساله مي‌تواند براي ترميم اعتماد عمومي راهگشا باشد. امروز جامعه جهاني به واسطه نظم متفاوت نسبت به گذشته، بازيگران مختلفي دارد كه ديگر منحصر به دولت‌ها نيستند و معادلات مختلفي از جنس معادلات اتحاد و اطلاعات و غيره ايجاب مي‌كند كه ما وفاق‌هاي هوشمندانه‌تري با كشورهاي مختلف در داخل منطقه و در محيط جهاني داشته باشيم.

سليمي: وفاق به معناي اجماع نيست

حسين سليمي، استاد روابط بين‌الملل دانشگاه علامه طباطبايي در ادامه اين نشست با اشاره به اينكه پديده‌هاي بين‌المللي و جهاني مانند اشيا ثابت نيستند، گفت: ما دنيا را هرگونه نگاه كنيم، آن‌گونه مي‌شود. اگر دنيا را پر از تنازع درگيري و دشمني ببينيم زندگي ما در عرصه بين‌المللي پر از تنازع و دشمني و تعارض خواهد شد. اگر دنياي فعلي را به 10 منطقه تقسيم كنيم، در 7 منطقه دنيا نگرش تنازعي از ميان رفته و در 3 منطقه وجود دارد. تجلي اين نگاه در كنش گفتاري ماست كه چگونه سخن مي‌گوييم و چگونه با سخن گفتن خود رفتار مي‌كنيم و كنش انجام مي‌دهيم.اين استاد دانشگاه در ادامه با بيان اينكه بعضي‌ها فكر مي‌كنند وفاق يعني اجماع، توضيح داد: اجماع در عرصه سياست امكان‌پذير نيست و رقابت و حتي مجادله در ذات سياست است. وفاق سياستي است كه اين رقابت را به كانال مثبت هدايت كند و در عرصه بين‌المللي هم همين‌گونه است و هرگز منافع بازيگران و كشورها مشترك نخواهد بود. بحث اين است كه چگونه اين تعارض منافع و نگرش‌ها در يك مسير مثبت رقابت‌آميز قرار بگيرد.سليمي با اشاره به اينكه ما اگر وفاق را به معناي اجماع و كنار گذاشتن اختلافات در نظر بگيريم هرگز چه در عرصه داخلي چه در عرصه بين‌الملل امكان‌پذير نيست، گفت: اما اگر به معناي اين بگيريم كه «ديگري» در بستر وجودي خود وجود دارد نه چيزي كه ما مي‌خواهيم آن زمان مي‌آموزيم كه چگونه در كنار يكديگر زندگي كنيم. اگر ما هستي خود را با نيستي ديگري تعريف كنيم ديگري را وادار مي‌كنيم كه او هم هستي خود را با نيستي ما تعريف كند.ما بايد بپذيريم جهان امروز كاملا با جهان ۴۵ سال پيش فرق مي‌كند، ما در دنياي متفاوتي زندگي مي‌كنيم. ما وارد جهان شبكه‌هاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي و هويتي متفاوت شديم و ناگزير به تحول گفتار خود هستيم تا بتوانيم در اين جهان زيست كنيم. دنياي ما تغيير كرده و اگر ما تغيير نكنيم، امكان زيستن ما در اين جهان نيست. 

 

منافذ تنفسي جامعه ما الان در فضاي جهان جديد بسته شده ما بايد اين منافذ را باز كنيم. معناي امنيت در جهان امروز ما تغيير كرده است. اينكه در عرصه سياست خارجي چگونه مي‌توانيم در اين فضاي نوين جهاني به يك امنيت پايدار دست پيدا بكنيم نيازمند روش‌هاي كاملا متفاوتي با روش‌هاي نوين است.

هاديان: وفاق خارجي به معناي مديريت خصومت با جهان است

ناصر هاديان، استاد روابط بين‌الملل هم در اين نشست با اشاره به اينكه مي‌توان از زواياي متفاوت وارد دنيا شد و بحث كرد، گفت: مي‌توانيم با دنيا تعامل داشته باشيم و اين تعامل مي‌تواند شكل‌هاي متفاوت به خود بگيرد. يك سمت اين تعامل مي‌تواند دوستي و سمت ديگر آن خصومت باشد و هنر ديپلمات اين است كه خصومت‌ها را به سمت خنثي بودن و بعد دوستي بكشاند. به نظر من اين گرايش اصلي سياست خارجي همه كشورها از جمله كشور ما بايد باشد.هاديان با بيان اينكه اصل نبايد بر دعوا باشد و اگر متمركز بر گفت‌وگو باشد بهتر است، گفت: در اين چارچوب بايد تلاش كنيم با كشورهايي كه رابطه بهتري با ما دارند، دوستي برقرار كنيم و با كشورهاي ديگر اگر خصومتي است به سمت مديريت كشانده شود. سياست بين‌الملل، سياست قدرت‌هاي بزرگ است و امريكا، اروپا، روسيه و چين. در ميان اين كشورها، امريكا قدرت جهاني و بقيه قدرت منطقه‌اي هستند و ما نيازمند تعامل با همه جهان هستيم. اين استاد دانشگاه در ادامه گفت: بايد به سمت تعامل حركت كنيم و برنامه‌اي براي بعد از مذاكرات و رفع تحريم‌هاي احتمالي داشته باشيم.

تك‌صدايي در سياست خارجي محكوم به ناپايداري است

محمدحسين عادلي، ديپلمات و اقتصاددان در ادامه اين نشست به مقايسه ارقام توليد ناخالص داخلي كشورهاي همسايه ايران پرداخت و گفت: در سال ۱۹۹۰ ميلادي و پس از پايان جنگ ايران و عراق، توليد ناخالص داخلي ايران ۵۸۱ ميليارد دلار بود. اين رقم در تركيه ۲۰۷، در عربستان ۱۱۷ ميليارد دلار بود. يعني قدرت اقتصادي ايران ۹/۴ برابر عربستان و ۸/۲ برابر تركيه بود. وي ادامه داد: در سال ۲۰۰۰ ميلادي توليد ناخالص داخلي ايران، ۹/۱ برابر عربستان و ۳/۱ برابر تركيه شد. يعني در هر دو مقطع ايران قدرت اول منطقه‌اي از نظر رقم توليد ناخالص داخلي بود. در سال ۲۰۲۳ توليد ناخالص داخلي ايران ۳۷۲ ميليارد دلار، تركيه ۱۱۲۹ و عربستان ۱۰۶۷ ميليارد دلار بود؛ يعني تركيه و عربستان در رتبه‌هاي اول و دوم و با فاصله زياد قرار گرفتند.اين استاد دانشگاه با تاكيد بر اينكه ميان تجارت خارجي و رشد و توسعه اقتصادي رابطه مشخصي وجود دارد، گفت: اگر تجارت بين‌المللي كشور يك درصد رشد كند، توسعه اقتصادي آن كشور بين نيم درصد تا هشت دهم درصد رشد مي‌كند. در دو مقطع زماني اشاره شده روابط بين‌المللي ايران روابطي نسبتا مناسب بود، اما پس از آن وارد يك ماجراي بين‌المللي شديم كه تاكنون ادامه دارد.وي با بيان اينكه تجارت خارجي و مبادلات بين‌المللي بر بستر همزيستي مسالمت‌آميز با ديگران استوار است، گفت: زماني با دنيا مي‌توان وفاق كرد كه به سمت حداكثرسازي اشتراكات و حداقل‌سازي و مديريت اختلافات پيش برويم. كشورها مي‌توانند منافع مشترك داشته باشند و مبادلات زماني مي‌تواند به مردم كشوري كمك كند كه بتوان با كشورهاي دنيا به نوعي از وفاق رسيد.عادلي با تاكيد بر اينكه ريشه اين وفاق از داخل شروع مي‌شود، ادامه داد: اين وفاق بايد در دو سمت قدرت و حاكميت شكل بگيرد و نظر آنها براي اجراي يك سياست خارجي عملي جلب شود. از سوي ديگر بايد با مردم هم به وفاق رسيد و اگر سياست خارجي فاقد اين دو باشد، پايدار و مقبول نخواهد بود و مورد استقبال كشورهاي ديگر هم قرار نمي‌گيرد. هرگونه تك‌صدايي در سياست خارجي محكوم به ناپايداري است. براي زدودن تهديد بايد به روابطي انديشيد كه بر اساس آن مبادلات اقتصادي مناسبي برقرار شده باشد.

در روابط خارجي نيازمند پشتوانه و وفاق داخلي هستيم

الهه كولايي، استاد دانشگاه و كارشناس روابط بين‌الملل در اين نشست با اشاره به اينكه ايران يكي از بين‌المللي‌ترين كشورهاي جهان است، گفت: ما در شرايطي قرار گرفتيم كه حتي اگر نخواهيم، حتي اگر بر اساس و با استناد به شواهد تاريخي، سياستي را دنبال مي‌كنيم كه از تحولات منطقه‌اي و بين‌المللي در كنار باشيم به ما چنين اجازه‌اي داده نمي‌شود. ما در منطقه‌اي زندگي مي‌كنيم كه گذشته از تحولاتي كه در كشور ما در طول ۴۵ سال گذشته در جريان بوده، پيرامون ما هم از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب تحولات بسيار اساسي در حال شكل‌گيري است.

او با اشاره به اينكه اين تحولات ما را ملزم مي‌كند كه ادراك خود را از محيط بيروني و اينكه چه جايگاه، نقش و روابطي را مي‌توانيم با كشورهاي ديگر برقرار كنيم، دقيق‌تر كنيم، افزود: باوري وجود دارد مبني بر اينكه كشورهايي كه در واقع ملت‌هاي آنها حضور سياسي پررنگ‌تري در نظام سياسي مستقر دارند بيشتر به دنبال تعامل هستند و به سمت روابط سازنده وتامين منافع مشترك و در واقع گسترش همكاري‌هاي همه‌جانبه حركت مي‌كنند.اين استاد دانشگاه در ادامه خاطرنشان كرد: اين باور وجود دارد كه نظام‌هاي دموكراتيك، نظام‌هايي كه مردم حضور بيشتري در سياست‌سازي و اجراي سياست‌ها به خصوص در عرصه بين‌المللي دارند، كمتر به دنبال ماجراجويي و ايجاد ناامني و بي‌ثباتي حركت مي‌كنند و ملت‌ها در اصل به دنبال گسترش صلح و روابط همكاري‌جويانه هستند. اين را اضافه بكنيد به اينكه در محيط بين‌المللي بعضي از گزاره‌ها زماني كه در فضاي مجازي جست‌وجو و در ادبيات سياسي و بين‌المللي آنها را پيگيري مي‌كنيد، متوجه مي‌شويد كه اين گزاره‌ها يا عبارات، واژه‌هاي تعيين‌كننده هستند. مانند پس از فروپاشي اتحاد شوروي، پس از 11 سپتامبر، پس از جنگ اوكراين، پس از فروپاشي دولت اسد؛ يعني در واقع فرازهايي در محيط پيراموني ما چه در سطح منطقه چه در سطح جهان اتفاق مي‌افتد كه نيازمند يك درك دقيق و كارشناسي است.وفاق را در اين چارچوب مي‌بينم كه در محيط داخلي كشور شرايطي شكل بگيرد كه تامين منافع عموم مردم نه گرايش‌هاي خاص و رفتارهاي ماجراجويانه و رفتارهاي بي‌ثبات‌ساز به نام يك ملت شكل بگيرد، بلكه ملتي كه مثل همه ملت‌هاي جهان به دنبال يك‌سري اهداف مشترك است، اهدافي كه در جامعه بشري امروز به دليل جهاني شدن دسترسي به آنها در واقع از سهولت بيشتري برخوردار شده باشد. در واقع اينكه ما چطور اين روابط را تنظيم كنيم من فكر مي‌كنم بحثي است كه ارتباط مستقيم با مفهوم وفاق پيدا مي‌كند كه در ارتباط با تامين منافع مردم ايران در اين شرايط متحول جهاني است. جهاني كه به هر حال وارد موج چهارم و در واقع نسل چهارم انقلاب‌هاي فناوري و ديجيتالي ‌شده و آثار و پيامدهاي آن به شكل كاملا مشهود در حال گسترش پيدا كردن است. اگر اين مفهوم در داخل كشور ما بتواند استحكام لازم را پيدا كند و مردم بتوانند در اين فرآيند كساني را با يك رويكرد تخصصي، علمي و كارشناسي سامان بدهند يعني بر اساس يك ادراك واقع‌گرايانه اين رابطه را تنظيم كرده‌ايم. ما باز به لحاظ نظري بايد تفكيك قائل شويم بين آنچه ما ادراك مي‌كنيم و آنچه در محيط عملياتي مي‌تواند وجود داشته باشد، اگر اينها با هم تناسب و سازگاري پيدا نكنند در واقع مي‌تواند فاجعه‌آفرين باشد. اگر ما در يك دوره خاص تاريخي مثلا پيش از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي يا پس از آن درجا بزنيم و تفاوت بين محيط‌هاي ايجاد شده در سطح منطقه و جهان را درك نكنيم، رفتارهاي ما نيز ارتباطي با منافع مردم ايران نخواهد داشت.

اين استاد دانشگاه خاطرنشان كرد: من بر اين باور هستم كه ما در روابط خارجي و در تنظيم سياست خارجي خودمان نيازمند پشتوانه داخلي هستيم تا تامين منافع ملي با دسترسي مردم ايران شكل بگيرد. طبيعتا در يك نگاه بلندمدت، ميان‌مدت و البته كوتاه‌مدت از مزاياي اين روابط مردم مي‌توانند بهره‌مند شوند تا آن ثبات سياسي اجتماعي حفظ شود. اگر درك روشني از اين تحولات وجود داشته باشد، مي‌توان سياست‌ها و رفتارها و برنامه‌هاي مناسب را تنظيم كرد. تصور من اين است كه اين وفاق مي‌تواند يك پشتوانه داخلي باشد تا اين سياست‌ها با استحكام بيشتري و متناسب با تحولات جامعه جهاني دنبال شود.

در پنل «وفاق ملي و عدالت» تاكيد شد عدالت مي‌تواند ايده فراگيري براي وفاق باشد

جمعي از نظريه‌پردازان علوم اجتماعي در اين همايش به تبيين نسبت وفاق با عدالت پرداخته و بر ارتباط بين اين دو مفهوم تاكيد كردند. در نشست (پنل) «وفاق ملي و عدالت» تعدادي از كارشناسان به ارائه ديدگاه‌هاي خود در موضوع «وفاق ملي» و نسبت آن با عدالت پرداختند.

در ابتداي اين نشست سميه توحيدلو، پژوهشگر علوم اجتماعي به طرح نسبت مساله عدالت اجتماعي و مساله اجتماعي پرداخت و گفت: برخي وفاق ملي را عملا هم پيوند همبستگي، تنظيم يا نظم اجتماعي كه فاكتوري از فاكتورهاي سرمايه اجتماعي است، مي‌دانند، اما مساله اين است كه سرمايه اجتماعي خودش معلول است و نمي‌تواند عامل اوليه باشد و يك‌باره ايجاد شود و وفاق ايجاد كند، بنابراين ما نيازمند اين هستيم كه تعريفي عاملانه‌تر يا ابزاري‌تر از مفهوم وفاق داشته باشيم.وي با بيان اينكه به دليل مذكور از نظر مفهومي وفاق را به نوعي همخوان با مفهوم عدالت اجتماعي و از نظر روش يا ابزار آن را با مساله اجتماعي يا حل مساله اجتماعي هم پيوند مي‌دانم، افزود: مساله اجتماعي و عدالت اجتماعي با هم ارتباط دارند، يعني انواع نابرابري‌هاي اجتماعي عامل پيدايش مسائل اجتماعي مي‌شود. ذي‌نفعان قدرت همواره در صدر مي‌نشينند و مدعي حل مساله هستند، ولي گاهي اين حل مساله‌ها و مداخله‌ها در بلندمدت نابرابري‌هاي ديگري مي‌آفريند.عضو هيات علمي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي اضافه كرد: آقاي پزشكيان در ابتدا دو مفهوم وفاق و رفع تبعيض را مطرح كردند و من بيشتر روي رفع تبعيض تاكيد مي‌كنم، چون معتقدم درك مسائل اجتماعي به نوعي با درك عدالت اجتماعي در كنار يكديگر معنادار مي‌شود.وي ايجاد ساخت يا آسيب‌شناسي را يكي از مولفه‌هاي شيوه‌نامه‌ براي وفاق توصيف كرد و آن را اين‌گونه توضيح داد: اين به معني آن است كه افرادي كه در يك مساله هستند آيا مقصر همان مساله هستند؟ يعني مساله سرزنش قرباني.

تبييني از معناي وفاق و نحوه تحقق آن

پرويز اميني، استاد دانشگاه نيز سخنران ديگر اين پنل بود كه ضمن ارايه تبييني از معناي وفاق و نحوه تحقق آن اظهار داشت: به لحاظ تاريخي و انضمامي و نظر عدالت مي‌تواند ايده فراگيري براي ايجاد اجماع و وفاق در سازماندهي جمعي باشد و بعد يك صورت‌بندي از آن در سازمان نهادي متناسب با اين ايده شكل بگيرد.وي با بيان اينكه آنچه امروزه مورد بحث است و وفاق در سطح قوه مجريه مطرح مي‌شود يك اشكال دارد، تصريح كرد: ايراد آن است كه قوه مجريه خود يك نهاد رقابت‌پذير است، نهادها به يك اعتبار به نهادهاي اجماعي و رقابت‌پذير تقسيم‌بندي مي‌شوند. در نهادهايي رقابت‌پذير، تنش چالش و نزاع در آنها پذيرفته شده است و قوه مجريه به اين دليل نمي‌تواند وفاق را نمايندگي كند، چراكه خود از دل انتخاباتي بيرون آمده كه در آن نزاع وجود داشته و ديدگاه‌ها و افكار متفاوتي وجود داشته‌اند و حالا با تعدادي راي يك گرايش سياسي توانسته در انتخابات پيروز شود، وفاق اينجا بي‌معناست يعني به لحاظ ايدئولوژيك قوه مجريه نمي‌تواند همزمان ايده‌هاي رقيب را هم نمايندگي كند و اولويت‌هاي آنها را بپذيرد. بنابراين وفاق به اين معنا براي قوه مجريه بلاموضوع است و بايد در سطح كلان حاكميت مطرح شود.وي اظهار داشت: هيچ طرح تئوريكي براي عدالت نداريم، بدون يك طرح تئوريك همه سياستگذاري‌هاي ما يا ابتر است يا ناكارآمد يا به چيزي ضد خودش تبديل مي‌شود! نمونه آن اتفاقي كه بعد از جنگ افتاد و به سمت تبديل مدارس دولتي رفتيم و نتيجه آن ايجاد نابرابري‌هاي ساختاري بود.

خانيكي: نياز به وفاق داريم تا بتوانيم ايران را يك منظومه هماهنگ ببينيم

هادي خانيكي، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبايي در اين نشست اظهار داشت: گفت‌وگو در مورد اميد و وفاق بسيار سخت است. در مورد وفاق همچنان اميد وجود دارد كه دير نشده باشد و اين گفتمان بتواند به نتيجه منجر شود. بايد از گذشته تجربه بگيريم از گفت‌وگوي تمدن‌هاي آقاي خاتمي و اينكه چقدر اين گفتمان در حاشيه يا متن جامعه و قدرت سياسي نهادينه شد. ما ديديم كه بقيه كشورها بيش از ما از اين گفتمان بهره بردند يا گفتمان اعتدال كه قرار بود در جامعه اعتدال را برقرار كند، ولي در نهاد حكمراني و جامعه سياسي و جامعه مدني به نتايج مورد انتظار منجر نشد.حال سوال اينجاست كه آيا مي‌توان از وفاق، گفتماني ساخت كه هم درون نهاد حكمراني، هم جامعه سياسي و هم جامعه مدني اثر داشته باشد؟ اگر زمينه‌اي وجود داشته باشد كه نياز به وفاق را به رسميت بشناسيم، اين اميد وجود دارد كه اين گفتمان به وفاق منجر شود. اگر زمينه‌اي وجود نداشته باشد يا ضعيف باشد، به بحث‌هاي نظري و فلسفي و دانشگاه و حوزه و نهادهاي علمي و آكادميك محدود خواهد شد.به نظر مي‌آيد كه پنج زمينه وجود دارد. پنج كاستي هم وجود دارد كه از منظر وفاق مي‌توان به آن پاسخ داد؛ نخست در زمينه اجتماعي؛ تحقيقات و پژوهش‌ها نشان مي‌دهند كه جامعه ما به سمت تفرد و فردي شدن و غلبه ارزش‌هاي مادي پيش مي‌رود. وقتي جامعه فردي‌تر مي‌شود، احتياج به گفتمان يا رويكردي دارد كه به نوعي تجميع در آن رخ بدهد. اگر نهادهايي بيايند به اين فرديت پاسخ بدهند يكي از مشكلات حل مي‌شود. اگر نهاد دين، سياست، آموزش، خانواده و رسانه گفت‌وگوها را به سمت تجميع و گفت‌وگو كه پايه وفاق است پيش ببرند، يكي از مشكلات حل مي‌شود.

دوم در سطح جامعه مدني؛ جامعه مدني ما ضعيف است. از مشروطه تاكنون هم همين گونه بوده است. نهادهاي مدني هنوز براي مشاركت و نقد همتراز دولت نيستند. به ويژه در بحث تحزب و نهادهاي صنفي حرفه‌اي ضعيف هستيم.

سوم در نهاد دولت به معني مجموعه نظام حكمراني؛ در دولت تشتت و پراكندگي يا به عبارتي عدم توافق بر سر مساله مشترك وجود دارد و ضرورت وفاق درون آن پررنگ است.

چهارم در زمينه مناسبات يا روابط بين‌الملل؛ تهديداتي كه ايران امروز در نظام بين‌الملل با آن مواجه است، جدي‌تر از قبل و نياز است در اين زمينه براي بقاي ايران هم نظري شكل بگيرد كه جدا و فراتر از مسائل فردي و گروهي و منفعتي به آن فكر انديشيده شود.

پنجم از نظر فرهنگي؛ گسيختگي‌اي كه بين پاره‌هاي مختلف تشكيل‌دهنده فرهنگ ايران وجود دارد يعني بين بخش اسلامي ايراني، قبل از اسلام، بعد از اسلام، قبل از انقلاب، بعد از انقلاب، دوره باستاني و سپس دوره مدرن، اين نياز به يك نوع ايجاد وفاق دارد تا بتوانيم ايران را يك منظومه هماهنگ ببينيم .

معيدفر: وفاق زماني مطرح مي‌شود كه مساله ايران، محور قرار بگيرد

سخنران بعدي، سعيد معيدفر، جامعه‌شناس و استاد بازنشسته دانشگاه تهران بود كه سخنانش را اين‌گونه آغاز كرد: امروز يكي از مهم‌ترين مسائل كشور اين است كه اصلا مسائل اجتماعي ايران چيست؟ بايد مسائل اجتماعي كشور احصا شود. اگر بخواهيم بر اين مشكلات فائق آييم بايد مشكلات و مسائل اجتماعي كشور را اولويت‌بندي كنيم. ما نتوانسته‌ايم در اولويت‌ها نه در سطح دانشگاهيان و نه در سطح سياستمداران به توافق برسيم. ما در حوزه مسائل اجتماعي و اولويت‌بندي آن با يكديگر توافق نداريم.به گفته معيدفر، مشكل اصلي، تعيين اولويت‌هاي كشور است. چرا ما به اينجا رسيده‌ايم كه نمي‌توانيم بر سر اولويت‌ها به توافق برسيم؟ اين مستلزم اين است كه بدانيم اصولا رويكرد ما به ايران و كشورمان آيا درست بوده است يا نه؟ مساله اين است كه در مجموع آيا ما مي‌دانيم كه در كجا داريم زندگي مي‌كنيم؟ ايران كشوري در مرز مشترك شرق و غرب عالم است. موقعيت استراتژيك ايران هميشه موجب مي‌شده كه بيشترين ثروت‌ها در اينجا ته‌نشين شود. چرا؟ چون ايران بايد ميان شرق و غرب عالم گشوده مي‌بوده است.از نظر تاريخي هم تنها زماني ما تمدن‌هاي موفق داشتيم كه اين گشودگي برقرار ‌بوده است؛ يعني به گونه‌اي استراتژي تعيين مي‌كرديم كه ايران بتواند در حوزه اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و ... به جهان گشوده باشد. مهم‌ترين عنصر و اولويت اين كشور اقتصاد و تجارت آن با دنيا بوده، اما ما امروز به اين ويژگي بي‌توجه هستيم، به همين دليل كشورهاي ديگر مانند امارات از اين فرصت بهره بردند. ناديده گرفتن اين موقعيت استراتژيك موجب مي‌شود كه مردم از منافع حاصل از آن بي‌بهره بمانند.اگر تاريخ را مطالعه كنيد دليل سقوط تمدن ساسانيان از وقتي آغاز شد كه خواستند به نحوي اين گشودگي را از بين ببرند و با رويكرد ديگري عمل كنند. صفويان هم بر اساس همين ايدئولوژي، نهايتا ارتباط ايران را با دنيا قطع كردند و در نتيجه تضعيف شدند. امروز هم متاسفانه مشكل اصلي ما عدم گشودگي و عدم شناخت اين جامعه و عدم توجه به مسائل اقتصادي است كه ما را با دنيا درگير كرده است. ما نمي‌توانيم اولويت تعيين كنيم، چون ايران را در سير تاريخي آن نديده‌ايم و استراتژي‌اي تعيين كرده‌ايم كه جواب نمي‌دهد. وفاق زماني مطرح مي‌شود كه مساله ايران، محور قرار بگيرد نه مساله اين جناح و آن جناح. بنابراين چون مساله ايران را ناديده مي‌گيريم، وفاق جواب نمي‌دهد.

دلاوري: در ساحت منازعه همه‌ چيز قرباني مي‌شود و اين داستان هنوز ادامه دارد

ابوالفضل دلاوري، استاد علوم سياسي دانشگاه علامه طباطبايي به عنوان سخنران بعدي اظهار داشت: با بحث لغوي و مفهوم نمي‌توانيم به جايي برسيم، بايد معناي يك واژه و زبان را در بستر و دغدغه‌اي كه مطرح و به كار برده مي‌شود، فهميد. مساله وفاق در تبليغات انتخابات رياست‌جمهوري و بعد در دولت چهاردهم مطرح شد، اما كجا و در چه شرايطي؟ جايي كه صف‌بندي‌هاي عجيب و غريب تنازعي در انتخابات و البته بعد از آن شكل گرفت و به عنوان بديلي براي يك رويكرد در سياست تنازعي مطرح شد كه در چند دهه اخير مسلط بوده و آثار مخربي داشته است.در سياست تنازعي نيروهاي سياسي تمام موضوعات را به حوزه تعارض، تخاصم، حذف و طرد تبديل مي‌كنند؛ يعني خود منازعه به اصل و هدف تبديل مي‌شود. در چنين فضايي اگر اختلافي هم وجود نداشته باشد، ساخته مي‌شود. ذهن و زبان و موجوديت و هويت و منزلت در موضع تنازعي خود را نشان مي‌دهد. رويكرد وفاق گويا بناست پادزهري براي اين الگو از سياست باشد. علم سياست بر مبناي اين ۲ مقوله سياست تنازعي و سياست توافقي يا مصالحه است. ما نه فقط در تاريخ معاصرمان، بلكه در ادبيات سياسي خودمان نوع دوم را كمتر مي‌بينيم. در علم سياست در ايران بيشتر وجه تنازعي برجسته است. ما بيشتر چهره عبوس سياست را مي‌شناسيم. اينجا معني وفاق معلوم مي‌شود. ما در حوزه سياست داخلي و خارجي با سياست تنازعي مواجهيم كه آثار و پيامدهاي آن چيزي جز انباشت بحران‌هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي، امنيتي، زيست محيطي و غيره و استهلاك سرمايه‌هاي انساني فرهنگي رواني اقتصادي و غيره نبوده است. چرا؟ چون همه اين منابع و امكانات را وجه‌المنازعه كرده‌ايم. در ساحت منازعه شما همه ‌چيز را قرباني منازعه مي‌كنيد. اين داستان هنوز هم ادامه دارد.آقاي پزشكيان با دركي شهودي و تجربي از سياست آمد و گفت بايد به اين بحث پايان دهيم و مساله وفاق را مطرح كرد. من وفاق را به معني تلاش براي پرهيز از سياست تنازعي مي‌دانم. آنچه پزشكيان مطرح كرد، شهودي است و دلالت عملي نداشته است. اين همايش مي‌خواهد اين خلأ را پر كند. آنچه تا حالا اتفاق افتاده حل منازعه نيست. حل منازعه سه مرحله يا سه استراتژي اصلي دارد؛ نخست مديريت منازعه، دوم تحول منازعه و سوم حل منازعه. آنچه در چند ماه رويكرد و عملكرد دولت پزشكيان ديديم از نوع مديريت منازعه و آن هم بسيار محدود بوده است. يعني تلاش براي كاهش سطح منازعه (conflict avoidance) .تلاش براي كاهش سطح منازعه به صورت يك‌طرفه اعمال مي‌شود. يعني دو طرف متوجه خطر نيستند. يك طرف شروع مي‌كند نشانه‌هايي از خود نشان مي‌دهد كه يعني مي‌خواهم سطح منازعه را پايين بياورم. سطح انتظاراتش را پايين مي‌آورد، طرف مقابل هم حس مي‌كند و توجهش جلب مي‌شود و نشانه‌هايي از ميل به كاهش منازعه نشان مي‌دهد و سطح منازعه كاهش پيدا مي‌كند. در اينجا چيز زيادي به دست نمي‌آيد، چيزهايي بايد از دست برود. در واقع از مرحله كاهش سطح منازعات به عنوان باخت- باخت هم نام مي‌برند. يعني دو طرف بايد چيزهايي را از دست بدهند. اين بسيار مهم است. فهم ما امروز از وضعيتي كه داريم اگر بر اين پايه استوار شود، انتظارات فزاينده‌اي كه بعد از استقرار دولت جديد پيش آمده، جاي خود را به كاهش سطح انتظارات مي‌دهد.الان بحث موجوديت ايران مطرح است. در هم پيچيدگي سطوح داخلي و خارجي بحران‌ها و تبديلش به مساله اساسي در داخل شكاف دولت- ملت و در خارج نزديك شدن مخاطرات شديد امنيتي و موجوديتي به مرزهاي كشور. در اينجا بايد سريعا وارد مرحله بعدي شويم. الان كاهش سطح تنش به سطح هيات حاكمه و آن هم بخش كوچكي از بلوك قدرت محدود است يعني هنوز به سطح نيروهاي سياسي كشانده نشده است. خود مرحله مديريت منازعه بايد آنقدر گسترش پيدا كند تا به همه عرصه‌هاي داخلي و خارجي كشيده شود. بعد از آن بايد وارد فاز دوم يعني تحول منازعه شويم كه در آن موضوعات مورد اختلاف به چيزهاي مثبت تبديل مي‌شود به جاي چيزهاي منفي. مرحله سوم يعني حل منازعه هم ملزومات زيادي دارد كه فقط بحث سياسي نيست و نيازمند اصلاحات همزمان و موازي در شرايط فعلي ايران است. ما در حال حاضر به گزاره‌هاي همزمان نياز داريم، نه اولويت‌بندي. ما امكان اولويت‌بندي نداريم و تمام مسائل‌مان به هم گره خورده است.

طباطبايي: وفاق براي تعادل بين سنت‌هاي حقوقي در ايران كارآمدي دارد

سيدحسين طباطبايي در پاسخ به اين پرسش كه وفاق براي پاسخ به چه مساله‌اي طرح شده است، بيان داشت: دعوت مي‌كنم تا از زاويه ديد حقوقي و زاويه ديد دانش حقوق و دانش تنظيم روابط بين اشخاص به اين موضوع نگاه كنيم.نظام حقوقي ايران نزديك ۱۲ دهه است كه داراي قانون اساسي است و قوانين اساسي ايران چه قانون اساسي مشروطه و متمم آن و چه قانون اساسي جمهوري اسلامي و سند بازنگري شده، همواره تحت تاثير ۲ سنت حقوقي مختلف بوده است؛ اول سنت حقوقي اسلام با بنيادهاي حق‌الله و حق‌الناس و دوم، سنت حقوقي رومي- ژرمني كه اهم بنيادهاي آن آزادي فرد محور و برابري است. به عبارتي، نظام حقوقي ايران تحت ۲ سنت حقوقي مختلف با بنيادهاي متمايز بوده است، بنابراين قانونگذار در همه اين ۱۲ دهه براي صدور گزاره‌هاي بايد و نبايدي، با تعارضات و تزاحماتي روبه‌رو بوده است.شاهد مثال‌هاي فراواني مي‌توان ارايه داد كه طرفداران هر يك از اين ۲ سنت، بنا را بر انكار، حذف يا تضعيف سنت ديگر گذاشته‌اند، اما نقطه اميدوار‌كننده و قابل اتكا اين است كه همين نظام حقوقي در طول اين ۱۲ دهه در برهه‌هايي نشان داده كه ظرفيت ايجاد تعادل بين اين ۲ سنت حقوقي براي صدور گزاره‌هاي بايد و نبايدي و تنظيم روابط بين افراد را داشته است.اگرچه مي‌توان در مورد برهه‌ها مناقشه كرد، ولي به عنوان مثال دهه ۴۰ و حد فاصل سال‌هاي ۷۵ تا ۸۵ دو برهه‌اي هستند كه برآيند كنش و واكنش جامعه ايران اعم از شهروندان و حاكميت به يك نقطه تعادل نسبي بين اين ۲ سنت رسيده‌اند و از قضا خروجي‌هاي اقتصادي، اجتماعي و اخلاقي قابل توجهي به بار آورده‌اند، بنابراين شايد بشود از ديد سنت‌هاي حقوقي تاثيرگذار بر قوانين اساسي ايران، وفاق را پاسخي به اين عدم تعادل دانست. اكنون بايد هر دوي اين سنت‌ها را به رسميت شناخت. بايد ميان اين ۲ سنت تفاهم‌سازي كرد، وفاق در اين حوزه مي‌تواند نقش موثري ايفا كند. وفاداران هر دو سنت حقوقي تفاسير متفاوتي از آن سنت دارند، وفاق مي‌تواند، نزديك‌ترين تفسيرها از هر دو طيف را انتخاب و ميان آنها تفاهم ايجاد مي‌كند. در وهله آخر اگر تفاهم‌سازي را به رسميت شناختيم و باز هم چيزي روي زمين ماند، جز رجوع به راي اكثريت راهي وجود ندارد.

در پنل جمع‌بندي همايش وفاق ؛ «وفاق» به دنبال ساخت آينده است

پنل پاياني همايش «وفاق ملي» با حضور معاون راهبردي رييس‌جمهور، رييس شوراي اطلاع‌رساني دولت و معاون امور زنان و خانواده رييس‌جمهور برگزار شد و ابعاد مختلف وفاق از مفهوم سنجي تا سياستگذاري مورد تحليل و ارزيابي قرار گرفت.پنل پاياني و جمع‌بندي اين همايش با حضور «محمدجواد ظريف» معاون راهبردي رييس‌جمهور، «الياس حضرتي» رييس شوراي اطلاع‌رساني دولت، «زهرا بهروزآذر» معاون امور زنان و خانواده رييس‌جمهور، «محمد فاضلي» جامعه‌شناس و استاد دانشگاه، «محمدرضا جلايي‌پور» فعال سياسي اصلاح‌طلب و «كيومرث اشتريان» دبير همايش برگزار و هر يك از سخنرانان به ارايه ديدگاه‌هاي خود پرداختند.كيومرث اشتريان، دبير همايش در ابتداي اين نشست تاكيد كرد: بايد ببينيم كه هر يك از مردم ايران در مرحله نخست و در مرحله بعد دولت و حاكميت چه وظيفه‌اي براي وفاق بر عهده دارند. مساله وفاق يا واگرايي از وفاق، مساله همه ماست و گريزناپذير است و همه ملت و دولت درگير آن هستيم.

«وفاق» به دنبال ساخت آينده است

معاون رييس‌جمهور در امور زنان و خانواده به عنوان نخستين سخنران اين پنل، برگزاري همايش وفاق را مثبت و آموزنده دانست و تاكيد كرد: موضوع وفاق اولين‌بار با حضور دكتر پزشكيان وارد ادبيات سياسي ايران شد، پيش از اين نيز مفهوم آشتي ملي و گفت‌وگوي تمدن‌ها توسط آقاي خاتمي مطرح شده بود اما مساله وفاق در ديدگاه دكتر پزشكيان را از زمان همبستگي ميان مسلمانان در زمان پيامبر اكرم (ص) در صدر اسلام مي‌توان جست‌وجو كرد.زهرا بهروزآذر گفت: جنس وفاق، اتفاق‌سازي است. ما براي دو آينده، وفاق مي‌كنيم يكي آينده پيش‌فرض و ديگري آينده خلق شده است و ما در بحث وفاق به دنبال «آينده خلق شده» هستيم.

همبستگي اجتماعي نياز مبرم جامعه امروز ايران است

رييس شوراي اطلاع‌رساني دولت به عنوان دومين سخنران ضمن تقدير از زحمات مجموعه معاونت راهبردي رييس‌جمهور تاكيد كرد: وفاق و آثار و بركات آن را آزموده‌ايم، انقلاب اسلامي با وفاق ملي اوج گرفت و به ثمر نشست. متاسفانه با بروز اختلافات، كمي از وفاق دور شديم، باز به صورت نسبي در زمان جنگ، با وفاق و با حضور همه اقشار به پيروزي رسيديم. متاسفانه بعد از جنگ تفرقه‌هايي ايجاد شد، اما امروز دكتر پزشكيان بازگشت به خويشتن را مطرح كردند.الياس حضرتي گفت: در همين چهار، پنج ماه گذشته، اتفاقاتي افتاده است كه شايد امكان آن در گذشته وجود نداشت. دكتر پزشكيان به دنبال حل مساله ايران است؛ سه مساله براي جامعه ايران اصل است، ابتدا حل مشكلات اقتصادي و معيشت است كه لازمه آن حل مسائل بين‌المللي، حل FATF و مسائل جهاني است، اما سومين كه از همه مهم‌تر و فوري‌تر است، همبستگي اجتماعي است. ايجاد اميد و همبستگي نياز ضروري مردم ايران براي مقاومت است.وي افزود: مردم ايران بايد احساس كنند كه ايران متعلق به همه ايرانيان است، با ادامه بحث‌هاي وفاق به اين گفتمان خواهيم رسيد. وظيفه شوراي اطلاع‌رساني دولت است كه اين گفتمان را به مباحث قابل فهم در رسانه تبديل كند و آن را در جامعه اشاعه دهد.

ظريف: «مردم» اصل وفاق هستند

معاون راهبردي رييس‌جمهور با تاكيد بر اينكه مردم اصل وفاق هستند، گفت: وفاق شركت سهامي و دولت ائتلافي نيست، بلكه به معناي شنيدن از مخالفان داخلي در دولت است، اما مهم‌تر از آن شنيدن از ولي‌نعمتان يعني مردم ايران است. محمدجواد ظريف، معاون راهبردي رييس‌جمهور در پنل پاياني گفت: در همايش وفاق بسيار آموختم، اما ياد گرفتن به معني توافق و موافقت با آنچه مي‌شنويم، نيست. ما مي‌شنويم، شنيدن اين امكان را مي‌دهد كه بهترين‌ها را انتخاب كنيم، شنيدن لازمه تعقل است. بايد آماده باشيم كه بشنويم، صحبت‌هايي شنيديم كه با آن موافق نيستيم، اما بايد اجازه دهيم مخالفان ما هم سخن بگويند.ظريف با اشاره به جنايات رژيم صهيونيستي در فلسطين گفت: آنچه اتفاق مي‌افتد، پست‌تر از آن چيزي است كه حيوان انجام مي‌دهد، اين به آن دليل است كه آنها خود را به دروغ قوم برتر مي‌دانند.وي افزود: اگر اجازه دهيد صداي يك نفر خاموش شود، نهايتا صداي خودتان شنيده نخواهد شد. در بازي حذفي آن كه حذف مي‌شود، ماييم، چه در داخل و چه در دنيا. اگر در داخل به دنبال بازي حذفي برويم، حذف خواهيم شد و اگر در دنيا به دنبال بازي حذفي برويم، در نهايت حذف خواهيم شد.ظريف تاكيد كرد: وفاق به اين معني نيست كه همه مثل هم فكر كنيم، وفاق به اين معنا نيست كه به يكديگر علاقه وافر داشته باشيم. اگر با زبان خوش با يكديگر گفت‌وگو نكنيم پراكنده خواهيم شد، زبان خوش ضروري است، اما دليل ندارد هر حرفي كه مي‌زنيم را بپذيريم. داشتن ديدگاه‌هاي متفاوت موجب بالندگي است، جامعه تك‌صدايي جامعه‌اي مرده است، دنياي تك‌صدايي هم دنيايي مرده است. عده‌اي در دنيا به زور اسلحه مي‌خواهند تك‌صدايي را حاكم كند، بپذيريم كه امريكا هم نتوانست در جامعه بين‌المللي صداهاي مخالف را ساكت كند، ما هنوز هستيم، به ما فشار آمده است، اما هستيم.معاون راهبردي رييس‌جمهور ادامه داد: در جامعه امروز، فرد در سطح جهاني كنشگر است و لذا نمي‌توانيم فردي در سطح ملي را ساكت كنيم. در جامعه جهاني هم يك فرد با يك توييت مي‌تواند يك حركت ايجاد كند، ما بايد خود را با دنياي امروز وفق دهيم. اگر ادراك نداشته باشيم كه دنياي امروز تفاوت كرده است، حتما به راه غلط مي‌رويم و امكانات خود را نابود مي‌كنيم. ظريف با تاكيد بر اينكه وفاق يعني پذيرفتن اختلافات و تفاوت‌هاست، گفت: وفاق يعني آمادگي براي شنيدن و آمادگي براي كنار گذاشتن پيش‌فرض‌ها. اگر ما نتوانيم همه پيش‌فرض‌ها را كنار بگذاريم حداقل بايد پيش‌فرض‌هاي‌مان را براي خودمان شفاف كنيم، چراكه پيش‌فرض موجب گمراهي مي‌شود.وي مشكلات ادراكي را پايه همه مشكلات دانست و گفت: مشكلات اداراكي از گوش نكردن، اداراك غلط و نفهميدن به وجود مي‌آيد. وفاق يعني تلاش كنيم بفهميم مشكل چيست و لذا وفاق مساله محور مهم است، بايد مساله را بشناسيم، اين مساله را بيش از همه مردم مي‌فهمند و بدون مشاركت مردم توسعه امكان‌پذير نيست.معاون راهبردي رييس‌جمهور نبودن مردم و نشنيدن از مردم را ايستادگي بر راه غلط دانست و تاكيد كرد: مردم اصل وفاق هستند، آن ۵۰ درصد كه در انتخابات ۹۲ شركت نكردند، آنها كساني هستند كه درد كشور را مي‌فهمند.ظريف با تاكيد بر اينكه وفاق شركت سهامي و دولت ائتلافي نيست، گفت: بلكه به معناي شنيدن از مخالفان داخلي در دولت است، اما مهم‌تر شنيدن از ولي‌نعمتان ما يعني مردم ايران است، ما هر چه داريم از مردم داريم، اگر مردم نبودند جنگ را باخته بوديم، براي منافع كوتاه‌مدت اين اصل بازدارندگي ايران كه مردم هستند را نبايد از دست بدهيم. بايد با مردم گفت‌وگو كنيم، مردم مشكلات را مي‌دانند و خيلي اوقات اين مردم هستند كه راه‌حل‌ها را مي‌دانند.وي در پايان تاكيد كرد: ايران بسيار قدرتمند و ثروتمند است و بزرگ‌ترين ثروت ايران مردم ايران هستند.


محمدرضا جلايي‌پور:  وفاقِ سه‌بُعدي و سه‌سطحي

«وفاق ملي» معاني و دلالت‌هاي متفاوتي مي‌تواند داشته باشد. بعضي از اين معاني مطلوب و ممكن است، برخي نه ممكن و نه مطلوب و برخي ممكن و نامطلوب. تحققِ هر معناي آن الزامات نهادي، سياستي و ساختاري متفاوتي دارد. براساس تحليل گفتار رييس‌جمهور و پشتوانه‌هاي نظري اين مفهوم در علوم سياسي و اجتماعي مي‌توان تلاش كرد تعابير اشتباه و رهزن و تعابير قابل دفاع از اين مفهوم را صورت‌بندي كرد.  در ادامه برداشتم از آنچه وفاق ملي قابل دفاعِ نظري و تجربي و مورد نظر رييس‌جمهور نيست و آنچه هست  را به  اختصار طرح مي‌كنم. 
«وفاق  پزشكيان  چه  نيست؟»
وفاق ملي به تنهايي كافي نيست و نامبتني بر عدالت نيست. وفاق ملي، شركت سهامي تقسيم پست‌هاي دولت نيست. وفاق، انكار كثرت و محدود كردن صداهاي مختلف نيست. وفاق معامله براي تقسيم رانت بين رانت‌خواهان نيست. وفاق ناديده گرفتن مسائل اساسي نيست. وفاق تهديد ديدن جامعه و خريدن وفاداري نيست و وفاق، وفاقِ حداكثري درباره همه باورها و بايدها نيست. چنين وفاقِ حداكثري درباره همه باورها و بايدها نه ممكن است و نه مطلوب و بر فرض امكان، از اقتدارگرايي و تماميت‌خواهي  در مي‌آورد. 
«وفاق  پزشكيان  چه  هست؟»
رگه‌هايي از مفاهيم گوناگون در گفتار مسعود پزشكيان و تعبيرش از وفاق ديده‌ مي‌شود، از توافق‌گرايي تا همبستگي و كاهش منازعه حذفي و انواع شكاف‌ها و برادري و برابري و همياري حل مساله‌اي. اين هم روشن است كه وفاق پزشكيان، وفاقي عدالت‌ بنياد است.  بخواهيم مجموعه‌اي از اين عناصر را در يك‌ منظومه و صورت‌بندي منسجم و قابل دفاع كنار يكديگر بگذاريم پيشنهاد مي‌كنم وفاق را سه‌بعدي و سه‌سطحي ببينيم. همه اين بُعدهاي سه‌گانه و سطوح سه‌گانه بر هم اثر دارند و وفاق تنها وقتي كامل مي‌شود و به نحو پايدارتري كار مي‌كند كه سه‌بعدي و سه‌سطحي شود. در گفتار و انتخاب‌هاي رييس‌جمهور هم توجه به هر سه سطح و هر سه بُعد وفاق بيش يا كم ديده مي‌شود. بُعد اول وفاق، كاهش شكاف و منازعه در درون حكومت و ائتلاف مسلط است. بُعدِ دوم، كاهش شكاف ميان حكومت و جامعه است و بُعدِ سوم، كاهش قطبش و شكاف‌هاي خشونت‌پرور در درون جامعه است. وفاق در هر سه بُعد مستلزمِ به رسميت ‌شناختن تكثر، تبديل منازعه و بازي وجودي/حذفي به رقابت و همكاري و تبديل هم‌فرسايي به هم‌افزايي و نيز مذاكره و گفت‌وگوهاي مساله‌محور و توافق‌گرا است.  سه سطح وفاق، «ملي» و «منطقه‌‌اي» و «جهاني» است.  وفاق در هر سه سطح بازي‌هاي حاصل جمع صفر را به انواع توافق و روابط هم‌افزا و همه‌طرف‌برنده ارتقا مي‌دهد و ذي‌نفعان توسعه و امنيت ايران را مي‌افزايد. وفاق اگر در يك بُعد و يك سطح قفل شود حتي در همان سطح يا بُعد هم نمي‌تواند دستاوردهاي پايدار بسازد. 
مي‌توان و بايد از مسائل قابل حل با ظرفيت‌هاي كنوني آغازيد، ولي با افزايش ظرفيت حاصل از همين حل مساله‌ها، حل مسائل دشوارتر به تدريج ممكن و قابل هدف‌گيري مي‌شود و ميزان وفاق در هر سه ‌سطح و سه بُعد را مي‌افزايد. به ويژه در دو دهه گذشته در مطالعات توسعه، دموكراسي، سياستگذاري عمومي و جامعه‌شناسي تكوين دولت مدرن هم بر تاثير متقابل اين ابعاد و سطوح بر يكديگر تاكيد شده است. وفاق سه‌بعدي و سه‌سطحي در ايران امروز هم لازمه توسعه است، هم لازمه امنيت ملي و هم لازمه عدالت.  چنين وفاقي از هم‌مسالگي آغاز مي‌شود (به تعبير محمدمهدي مجاهدي) و با توافق در راه‌حل مشترك و همكاري در اجرا، به حل مسائل ريز و درشت مي‌انجامد. حل هر مساله، خودش هم باعث افزايش وفاق مي‌شود و هم ظرفيتِ حل مسائل بزرگ‌تري را ايجاد مي‌كند. وفاقي كه مسعود پزشكيان مي‌گويد يعني همديگر را دعوت كنيم كه حول مشتركات و به تعبير قرآن «كلمه سواء» جمع شويم. تعالوا الي كلمه سواء بيننا و بينكم. كلمه سواء ما ايرانيان چيست؟ زيست‌پذيري پايدار ايران است. حفظ ايران است. بالندگي ايران است. حل مسائل مشترك‌مان است. نهادها و ساختارهاي عادلانه‌تر و فراگيرتر است.  وفاق ملي پزشكياني يعني به تعبير ساده و رساي عباس يميني شريف، دست در دست هم دهيم به مهر، ميهن خويش را كنيم آباد. يعني براي بقا و ارتقاي ايران، طيف هر چه گسترده‌تري از نيروهاي سياسي و اجتماعي را درگير كشف و حل مساله كنيم. چنين «وفاقِ حل مساله‌اي» بينِ هم‌مساله‌ها، از خانواده تا جهان مطلوب است. چنين وفاقي، يك راه و شيوه حل مساله و گره‌گشا و راه‌گشا است.  اين وفاق حل‌مساله‌اي از قضا از پايين به بالا شروع شد و نشت كرد و گام‌هاي اول را بخشي از نيروهاي اجتماعي و سياسي برداشتند كه اسير بازي‌ مقصريابي نبودند و گرايش حل‌مساله‌اي‌شان آنها را وفاق‌آفرين كرده بود. اين «نيروها و نهادهاي وفاق‌آفرين» (ازجمله انديشكده‌ها، سمن‌ها، كارزارها و احزاب و نيروهاي سياسي حل‌مساله‌گرا) در سال‌هاي گذشته توافق‌گرايي را پرورش دادند و امروز در سياست كلان ثمر داده است. از خليل ملكي‌ها و بهزاد نبوي‌ها و جواد ظريف‌ها كه در سياست معاصر بر ضرورت توافق‌گرايي تاكيد مي‌كردند تا انديشمنداني همچون همايون كاتوزيان و مقصود فراستخواه كه در ضرورت سازش (توافق) و گشايشگري مرزي مي‌نوشتند و امضاكنندگان بيانيه‌هاي روزنه‌گشايي و راه‌گشايي كه جان‌مايه گفتمان‌شان لزوم وفاق و توافق‌گرايي حل مساله‌اي بيشتر و عبور از بازي‌هاي حذفي و وجودي و هم‌فرسا و دفعي‌گرا به روابط هم‌افزا و گشايش‌هاي تدريجي بود.  وفاق در هر سه سطح و هر سه بُعد يعني ديگران را هم بخشي از راه‌حل بدانيم. اگر بخش‌هاي مختلف جامعه ايران و نيروهاي سياسي و اجتماعي متنوعش را بخشي از راه‌حل نبينيم و نخواهيم يا كشورهاي همسايه را بخشي از راه‌حل نكنيم، تبديل به مانع و بخشي از مساله مي‌شوند. به تعبير جواد ظريف، وفاق يعني بخواهيم همه دور ميز حل مساله باشيم و نه روي آن. وفاق در هر سه‌ سطح و هر سه بُعد يعني بازي‌هاي برد-باختي را به بازي‌هاي برد-بردي تبديل كنيم.  وفاق ملي بدون مشاركت بسيار بيشترِ بخش‌هاي متكثر جامعه ايران حاصل نمي‌شود. بدون دلگرمي مرزنشينان شكل نمي‌گيرد. بدون ترميم زخم‌ها محقق نمي‌شود. بدون ايرانيان خارج از كشور به دست نمي‌آيد. بدون مشاركت جوانان و زنان حاصل نمي‌شود و بدون چنين وفاقي نه محيط زيستِ ايران حفظ مي‌شود، نه ناترازي‌ها حل مي‌شود، نه فقر و نابرابري كم مي‌شود، نه قواعد بازي سياست و اقتصاد و فرهنگ عادلانه‌تر و فراگيرتر مي‌شود، نه نارضايتي‌ها و اعتراضات كاهش پيدا مي‌كند و نه امنيت و منافع ملي قابل تامين است. چنين وفاقي هم در ايران تجارب و مصاديق نتيجه‌بخش داشته است و هم در جهان. چنين وفاقي هم پشتوانه نظري دارد و هم تجربي.  وفاق ملي يعني بپذيريم هم‌سرنوشتيم، بفهميم هم‌مساله‌ايم و درك كنيم كه بدون همكاري و هم‌افزايي مسائل‌مان حل نمي‌شود. چنين وفاقي در همين چند ماه اول دولت چهاردهم هم دستاوردهايي ساخته است. هر چند هنوز ناكافي. بعد از اين هم تنها در حالتي مي‌بالد كه دستاورد ملموس و پايدار براي اكثريت شهروندان بسازد. دستاوردهاي كوچك و بزرگ. تقويت وفاق سه‌بعُدي و سه‌سطحي با ساختن اين دستاوردها و حل گام ‌به ‌گام مسائل‌مان مسووليت مشترك همه ما سواران كشتي ايران  است.


محمد فاضلي: وفاق و توسعه

تحولات توسعه‌اي كشورها در بستر: 
يك-  تركيبي از ساختارها و ميراث بازمانده از گذشته؛ 
 دو-  اقتضائات تاريخي كه لحظه به لحظه در محيط دروني و پيراموني رخ مي‌دهند  و 
 سه- كنشگري‌هاي آدم‌هايي كه در لحظات تاريخي مشخصي قصد داشته‌اند كشور را در مسيري خاص هدايت كنند؛ 
شكل مي‌گيرد. كره جنوبي ميراثي از بازمانده گذشته استعماري ژاپن در اين كشور داشت؛ اقتضائات تاريخي ناشي از همسايه‌اي كمونيست و مهاجم در شمال، و در ميانه تقابل امريكا و شوروي؛ و در ميانه اقتضائات امنيتي و اقتصادي رقابت‌ها در شرق و شمال شرق آسيا بر اين كشور تحميل مي‌شد؛ و شاهد كنشگري تركيبي از نظاميان و بوروكرات‌هايي بود كه فرآيند توسعه را صورت‌بندي و اجرا كردند. 
ميراث گذشته و اقتضائات تاريخي، تا اندازه بسيار زيادي در اختيار توسعه‌خواهان نيستند؛ اما داشتن روايتي از ميراث گذشته و اقتضائات تاريخي كه بر سر آن بين نخبگان فرادست، و اكثريت فرودستان اجماع نسبي باشد، ضروري است تا بتوان بر مبناي آن كنشگري براي صورت‌بندي سياست و برنامه‌هاي توسعه را سامان داد. 
وفاق تابع منطق قدرت هم هست؛ تابع ساختار توزيع منافع هم هست؛ توافق بر سر حل مساله و بسط دادن ظرفيت حل مساله هم هست؛ اما وفاق، رسيدن به روايتي اجماعي از ميراث گذشته، اقتضائات تاريخي، وضع موجود، بايسته‌هاي وضع مطلوب، و ابزارهاي دست يافتن به آن هم هست. اين روايتي است كه كنشگران به دنبال افزايش ظرفيت حل مساله، يا شكل دادن به توافقات مولد سازمان‌دهي توليد بزرگ‌مقياس، يا بازار شومپيتري مي‌سازند. 
گام اول وفاق، داشتن روايتي اجماعي است كه: 
- چشم‌اندازهاي مشترك ايجاد كند. نمي‌شود جامعه‌اي خود را در حضيض ببيند و حاكمان همان جامعه را بر فراز بدانند. 
- مشوق همبستگي اجتماعي باشد. جامعه‌اي مي‌تواند بستر وفاق باشد كه روايتي انسجام‌بخش و مولد همبستگي اجتماعي از خود داشته باشد. 
- سياست‌ها را مشروعيت ببخشد. سياست‌هاي فاقد مشروعيت كه جامعه از آنها پشتيباني نكند، باعث توسعه نمي‌شوند. سياست‌ها در بستر جامعه‌اي انباشته از ناكارآمدی و نابرابري، حتما هزينه دارند و بدون روايتي اجماعي، اجراي آنها ممكن نيست. 
- جامعه بين‌المللي را متأثر سازد. توسعه بر بستر همكاري بين‌المللي امكان‌پذير است و روايت هر كشور از خودش بايد ادراك ديگر كشورها را تحت تأثير مثبت قرار دهد. 
ايران امروز بي‌ترديد فاقد چنين روايتي است. فاصله روايت اكثريت مردم و صاحبان قدرت موثر از ايران و وضعيتش، زمين تا آسمان است. همين فاصله، ظرفيت خلق همبستگي اجتماعي را كاهش داده و سرمايه اجتماعي لازم براي اجراي هر گونه سياست داراي هزينه را تضعيف يا نابود مي‌كند. ذهن، برنامه، عمل و واكنش‌هاي سياست‌گذاران هم‌چون قايقي بر دريايي توفاني كه از هر سوي آن باد روايتي مي‌وزد، در تلاطم است.  ايران امروز، سياست‌هاي سياست‌مدارانش، و زندگي مردمانش، بر عرشه كشتي‌اي حاضرند كه باد هيچ روايت و قصه انسجام‌بخش و قانع‌كننده‌اي در بادبان آن نمي‌وزد. وفاق از جنس اقتصاد سياسي است، از جنس نوع سازمان‌دهي است، از جنس خط‌مشي است، از جنس توافق بر سر به‌كارگماري آدم‌هاست؛ اما رسيدن به همه وفاق‌هايي از اين جنس، مستلزم داشتن قصه و روايتي است كه فرادستان و فرودستان، باور كنند و بر سر آن اجماع نمايند. وفاق نهادي است، حتي مي‌تواند سخت‌افزاري هم باشد، اما بر فراز همه اينها قصه‌اي است كه ذهن‌ها را قانع مي‌كند، سياست‌ها را مشروعيت مي‌بخشد، همبستگي اجتماعي را قوام مي‌دهد و هم‌راستايي در مسير خير جمعي را محقق مي‌كند. وظيفه كنشگران توسعه‌خواه، ساختن اين روايت و قصه است. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون