فیاض زاهد و محمد مهاجری در یادداشتی مشترک تحلیل کردند
تغییر پایتخت رئال یا سورئال
1-همه تاكيد دكتر پزشكيان كه به يكي از اصليترين كليدواژههاي او در تبليغات انتخاباتي تبديل شد، رجوع به كارشناسان بود. او در مناظرهها و سخنرانيها بارها گفته بود كه محور تصميمات دولتش نظرات كارشناسي است.
2- هر چه مقامات كشور به خصوص در قوه مجريه بگويند، به نسبت بالا بودن جايگاهشان ضريب بيشتري ميگيرد. اگر گفتههاي آنها درست و منطقي باشد تاثير مثبت بر مخاطب ميگذارد و بالعكس نيز بيان سخنان سست، با ضريب منفي بزرگ همراه ميشود و نتايجي به بار ميآورد كه پرهزينه است.
3- مبتني بر دو نكته بالا، آقاي پزشكيان در جايي با توجه به ضرورت تغيير پايتخت، يك شهر ساحلي و به تعبير ايشان «كنار دريا» را ترجيح داد. پيرو آن معاون اول محترم رييسجمهور، مكران را نام برد و سپس خانم سخنگوي دولت با عباراتي قاطعتر، چنان سخن گفت كه انگار قرار است كنفرانس خبري بعدياش در آنجا برگزار شود! هنوز فايل سخنان خانم مهاجراني داشت در فضاي مجازي رد و بدل ميشد كه معاون اجرايي رييسجمهور، با اين توضيح كه آنچه گفته شده تنها يك گمانه و امكان است، نقطه پاياني بر خبر منتشر شده گذاشت!
4- پيش از آنكه به موضوعات فني انتقال پايتخت به مكران پرداخته شود، حفظ حيثيت دولت و مقامات آن بايد مورد تاكيد قرار گيرد. قرآن كريم صراحتا دستور ميدهد كه قولوا قولا سديدا (حرف مستدل و محكم بزنيد) وقتي معاون اجرايي رييسجمهور موضوع انتقال پايتخت به مكران را ظرف 24ساعت هوا ميكند، اعتبار دولت است كه لكهدار ميشود. اگر فرداهاي بعد، همين مقامات يا مسوولان ديگر، راجع به هر موضوع ديگري سخن بگويند، جامعه آن را به سخره نميگيرد؟
5- آقاي پزشكيان در مرحله دوم انتخابات بر رقيبي پيشي گرفته است كه در مناظرات و گفتوگوهاي انتخاباتي حرفهاي غيرقابل اجرا و گاه خندهدار بر زبان ميآورد. كمپين او نيز چنين رفتاري داشتند. طبيعي است وقتي تيم مديريتي آقاي پزشكيان همان گفتار و كردار را كپي ميكنند، نوعي شباهتسازي با رقيب و مآلا دلسردي و افسردگي ميان طرفدارانش ايجاد ميشود.
6- ممكن است گفته شود اين تنها غلط ديكتهاي مقامات دولت است و به همين دليل هم نمرهاش 19 ميشود. براي دولتي كه مخالفانش حتي كمر به براندازياش بستهاند و با طرح استعفاي رييسجمهور و استيضاح چند وزير، عزم جزم خود را نشان دادهاند چنين اشتباهي نابخشودني است. ضمن اينكه فقط يك نمره از دولت كم نميكند. نمرهاي كه كم ميشود به اندازه ضريب اهميت و بزرگي آن (يعني انتقال پايتخت به منطقهاي كه شايد به دو، سه نسل بعد هم وصال ندهد) خواهد بود.
۷- موضوع تغییر پایتخت در رژیم گذشته هم مطرح شده بود. در برخی کشورهای منطقه هم شاهد چنین تصمیماتی بودهایم. قزاقستان، پاکستان و ... از جمله این کشورها هستند. اما فضای تاریخی، امنیتی و بینالمللی ایران با دیگر کشورها تفاوت دارد. در تاریخ ایران چندبار پایتختها جابجا شدهاند.
در تمام دوران تاریخ سرزمینمان هیچ حکومتی مرکز پایتخت را در حاشیه مرزها قرار نداده. صفویه ابتدا مرکز تمرکزش را در اردبیل گذاشت. اما همواره در معرض تعرض عثمانی بود. سپس در عصر طهماسب به قزوین کوچ کردند، آنجا نیز مناسب وضعیت کشور نبود.شاه عباس آنگاه قدرت را به اصفهان منتقل کرد و آنگاه کریم خان به شیراز. حتی کلات نادری که از نظر جغرافیایی کم نظیرترین مناطق جهان در حفاظت طبیعی برای دفع تهاجم دشمن بود، بیش از آنکه مرکزی سیاسی باشد گویا محل دفن اولیه نادر و البته دفن ثروتش تصور شد. قاجارها تهران را برگزیدند. از دو جهت تهران در مسیر کانال جدید مناسبات شمال و جنوب بود، چراکه مناسبات اقتصادی و بینالمللی ایران پیش از آنها شرقی و غربی بود. (مزیتی که تاریخ و جغرافیا به ایران داده بودند) دیگر آنکه به خاستگاه قاجارها در شمال شرقی ایران (استرآباد) نزدیک بود. از سویی تهران به ایل و قبیله خاصی تعلق نداشت. محل تلاقی نیروهای جدید بود.
۸- حال سخن گفتن از مکران برای پایتخت آن هم با این فاصله بعید از دیگر نقاط کشور و البته ضربهپذیری نظامی و امنیتی بیشتر به یک فانتزی سوررئال مشابهت دارد. البته از این دست صحبتها در این سرزمین کم نشنیدهایم، تصمیمی که به خاطرهای بدل خواهد شد.