• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۳ اسفند
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5996 -
  • ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۳ اسفند

يادنامه‌اي براي مجتبي ميرزاده در آستانه زادروزش

آفريدگار نغمه‌هاي بي‌ساز

به گواه نزديكان اين هنرمند فقيد از ويژگي‌هاي او اين بود كه جداي از سازها، ديگر صداهاي پيرامونش را هم به صورت موسيقي مي‌شنيد

سيمين  سليماني

مجتبي ميرزاده در موسيقي ايران و براي علاقه‌مندان اين هنر، نام آشنايي است، اما آشنايي بيشتر من با زيست هنري او به ميانجي برادرش اتفاق افتاد، در معاشرات و مكالماتم با ميرمحسن ميرزاده بارها از زندگي برادرش و موسيقي او سخن به ميان آمد. اينكه مجتبي پيوند عميقي با موسيقي داشت. ميرمحسن از قول مادر فقيدشان نقل مي‌كند كه مجتبي در چهارسالگي گاه در خانه ناپديد مي‌شد ولي اهالي خانه مي‌دانستند كجا پيدايش كنند؛ در كمد ديواري خانه در حال گوش دادن به آهنگ‌هايي كه از راديوي خانه همسايه پخش مي‌شد. هنر مجتبي ميرزاده محدود به اسباب و آلات موسيقي نبود، او از اشياي پيرامونش هم صداي موسيقي مي‌شنيد. اين را نزديكانش گواهي مي‌دهند. عجين بودن موسيقي با ميرزاده آن‌گونه بود كه برادرش در خاطره‌اي نقل مي‌كند كه اين هنرمند فقيد چند روزي به سختي بيمار مي‌شود و در بستر كه خبر مي‌دهند جواني از سنندج به كرمانشاه آمده تا مجتبي را ببيند و سازش را هم آورده؛ آن جوان كنار بستر ميرزاده مي‌نشيند و دف مي‌نوازد و مجتبي ساعت‌ها به صداي ساز او گوش مي‌دهد و عجب اينكه شور و حال دوباره پيدا مي‌كند و حالش بهتر مي‌شود البته كه اين براي كسي كه موسيقي را زيسته، عجيب نيست؛ فردي كه از كودكي موسيقي در ذهنش جريان داشته و با موسيقي حالش عوض مي‌شده. ميرمحسن ميرزاده تعبيري زيبا براي برادرش به كار مي‌برد و مي‌گويد: «اگرچه مجتبي عاشق موسيقي بود، اما هيچ‌گاه با كارش هم‌هويت نشد يعني اسير آن نشد و اصلا خودبزرگ‌بين نبود، بلكه هميشه افتاده و متواضع رفتار مي‌كرد.» با اين مقدمه كه نقل قول‌هاي كوتاهي از برادرش كه دهه‌ها قبل، با مجتبي ميرزاده همراه مي‌شده و علاوه ‌بر زندگي با او، شاهد ضبط برخي آثارش هم بوده، الباقي گزارش را معطوف مي‌كنيم به جايگاه هنري و اهميت او در موسيقي از زبان همكاران، دوستان و نزديكانش. صحبت از اين شخصيت، فردي كه نبوغ موسيقي در او هويداست، در اين مجال كوتاه نمي‌گنجد، اما نظرات و نقل‌قول‌هاي مختلف، شخصيت چند بُعدي و گستره فعاليت‌هاي او را در موسيقي بيشتر نشان مي‌دهد.

 

خلاق و خارق‌العاده

سينا جهان‌آبادي، نوازنده و مدرس كمانچه و ويولن درباره آغاز آشنايي‌اش با مجتبي ميرزاده اين‌طور مي‌گويد: «از دوران هنرستان كارهاي استاد ميرزاده را دنبال مي‌كردم، آثارشان را خيلي دوست داشتم ولي متاسفانه تا مدت‌ها موقعيت ديدار از نزديك با ايشان برايم فراهم نشد تا زماني كه از امريكا برگشتند و در شبي كه به دعوت فرزند استاد يوسف ‌زماني به منزل ايشان رفته بودم، براي اولين‌بار ميرزاده را از نزديك ديدم. وقتي ايشان متوجه شدند كه با كارهايشان آشنايي زيادي دارم برايشان جالب شد. آن زمان آلبومي منتشر شده بود با صداي عليرضا افتخاري كه آن‌ را شنيده بودند و در موردش صحبت كردند؛ وقتي متوجه شدند كمانچه آن كار را من نواختم صميميت بين ما بيشتر شكل گرفت. مدتي بعد رهبر اركستر ملي تلويزيون شدند و از من هم به عنوان نوازنده ويولن در اركستر دعوت كردند. اين دعوت برايم از هر چيزي بهتر بود، چون مي‌توانستم از تجربياتشان استفاده كنم. حتي بعد از شروع كار در اركستر، يكي از آثارشان را با اركستر زهي مي‌خواستند ضبط كنند كه پيشنهاد دادند به عنوان نوازنده در كنار نوازندگان ويولن در آن ضبط شركت كنم سن من نسبت به نوازنده‌هاي ديگر خيلي كم بود و كار كردن با آن جمع نوازنده برايم تجربه بسيار خوبي شد و خوشبختانه توانستم در آن جمع حرفه‌اي خوش بدرخشم، بعد از آن معمولا در كنار مجتبي ميرزاده در ضبط‌ها حضور داشتم. بسياري اوقات كه ضبط سولو هم داشتند، به من مي‌گفتند كه اگر كاري نداري به اتفاق به استوديو برويم؛ مي‌دانستند من از كارشان بسيار لذت مي‌برم و اين برايم تجربه بي‌نظيري بود.» جهان‌آبادي درباره خلاقيت اين هنرمند فقيد مي‌گويد: «در كارهاي ميرزاده اغلب چند سولوي ۳۰، ۴۰ يا ۵۰ ثانيه‌اي كوتاه بود كه فقط به خودشان اختصاص داشت و رنگ كار آهنگ را تغيير مي‌دادند و آن آهنگ، با پنجه ميرزاده شور و حال ديگري به خود مي‌گرفت. حتي من به عنوان كسي كه سال‌ها همراهشان بودم، مي‌ديدم كه گاهي كارها اصلا نت نداشتند و مثلا آهنگساز ۱۶ يا ۳۲ ميزان، براي سولو ايشان جاي خالي درنظر مي‌گرفت و ايشان هم تعداد ميزان‌ها را هنگام ضبط در ذهن خود محاسبه مي‌كردند و با مهارت تمام مي‌نواختند و در آخرين ميزان، ملوديشان را تمام مي‌كردند انگار كه آن ملودي از اول براي اين آهنگ ساخته شده؛ گاهي ملودي را طبق آكوردهاي آهنگ، استادانه خلق و همان لحظه آن را اجرا مي‌كردند. اين مساله كه به آن اشاره داشتم، خارق‌العاده است و هر فردي از عهده اين كار برنمي‌آيد و جالب‌تر اينكه براي سولونوازي چند برداشت مي‌نواختند، هر كدام را در يك حال و هوا اجرا مي‌كردند كه يكي از ديگري زيباتر بود و در انتها انتخاب براي آهنگساز سخت مي‌شد. در اكثر تنظيم‌هاي ميرزاده، استعداد فوق‌العاده و نبوغ‌شان مشهود است. به خاطر دارم يك ‌بار ايشان در استوديو صبا آهنگي را مي‌خواستند ضبط كنند و من هم با تعدادي از نوازندگان ويولن، براي نوازندگي آنجا رفتيم، وقتي ضبط ويولن‌ها تمام شد، آقاي ميرزاده گفتند كه هنوز خط باس (ويلنسل و كنترباس) را ننوشته‌ام درحالي كه قرار بود نوازندگان باس نيم‌ساعت ديگر به استوديو بيايند، از من خواستند كنارشان بنشينم و نتي را كه در كليد سل مي‌نويسند، همزمان من به كليد فا انتقال بدهم و در نوشتن نت‌ها كمك كنم كه كار سريع‌تر انجام شود، ايشان نت باس را نوشتند شايد ۲۰ دقيقه زمان برد. كار در بيات‌ترك و با هارموني ايراني بود، پرينت گرفتيم و نوازندگان باس آمدند؛ خيلي كنجكاو و مشتاق براي شنيدن خط باس بودم. كار ضبط شد، در طول ضبط حتي يك نت هم لازم نشد كه اصلاح شود؛ گويي مدت‌هاست براي نوشتن خط باس قطعه، وقت گذاشته‌اند. خودشان مي‌گفتند كه محاسبات را در ذهن انجام مي‌دهند و زماني كه ملودي را مي‌خوانند، همزمان خط باس را هم در ذهنشان خلق مي‌كنند.» جهان‌آبادي درباره گستردگي كار مجتبي ميرزاده در حوزه موسيقي مي‌گويد: «ايشان با استعداد و ذوقي كه در موسيقي داشتند با انواع موسيقي از محلي گرفته تا كلاسيك، غرب و... آشنا بودند و به شيوه‌اي استادانه سبك‌ها را اجرا مي‌كردند. مثلا وقتي تركي استانبولي مي‌نواختند، شنونده تصور مي‌كرد ايشان نوازنده ترك است، اگر عربي مي‌نواختند همين‌طور؛ به دليل تبحر در اجرا و نبوغ فوق‌العاده ايشان. چند مصداق اينجا بياورم. آقاي ميرزاده قطعه‌اي كردي دارند كه در گذشته ضبط شده؛ آنسامبل منحصر‌به‌فردي دارد و آن را به صورت فواصل موسيقي جز، تنظيم كرده‌اند و خواننده آن شهاب جزايري است. اين كار طوري اجرا و ضبط شده كه شنونده هيچ تصوري در ابتدا از موسيقي كردي ندارد و فواصل جز موسيقي امريكاي جنوبي در آن نوشته شده با ريتم شش و هشت؛ با درام ولي مخاطب بعد از شنيدن آواز كردي متوجه مي‌شود كه آهنگ كردي است، در اواسط قطعه سولوي كردي با ويولن مي‌نوازند و تركيبي از اين دو موسيقي اجرا مي‌شود؛ در واقع تنظيم ايشان خاص خودشان بود. اين ويژگي در كارهاي ديگرشان هم مشهود است حتي در موسيقي‌هاي فيلم. موسيقي‌هاي محلي مختلف را هم استادانه مي‌نواختند و با وجود كرد بودنشان، اثري لري با رضا سقايي منتشر كرده‌اند كه از ماندگارترين آثار موسيقي ايران است؛ «دايه‌دايه» يا «موتوچي» كه علاوه ‌بر تنظيم متفاوت و ماندگار در آنسامبل آنچنان كمانچه‌اي در آن كار نواخته‌اند كه هر كسي بشنود، فكر مي‌كند يك نوازنده لر آن را نواخته است.» اين آهنگساز و تنظيم‌كننده ادامه مي‌دهد: «ايشان در بداهه‌نوازي هم ذهنيت خاص و جملات منحصربه‌فردي داشتند و حالت‌هاي نوازندگيشان مختص خودشان بود. فرم نوازندگي ايشان باعث شده كه طرفداران زيادي داشته باشند. يادم مي‌آيد در كنسرتي كه در سليمانيه عراق داشتيم و من هم افتخار همراهي ايشان را به عنوان نوازنده ويولن داشتم هنگام اجراي بعضي از قطعات، سازهاي ملودي براي سولو ميرزاده سكوت مي‌كردند و ايشان با سازهاي كوبه‌اي سولوهايي اجرا مي‌كردند و مخاطبان را بسيار تحت تاثير قرار مي‌دادند. روزي با تاكسي مي‌رفتم كه آهنگي از راديو پخش مي‌شد با اركستري متفاوت. قطعه‌اي بود براي كمانچه و اركستر. از آنجا كه اكثر كارهاي ميرزاده را شنيده بودم، برايم عجيب بود كه تاكنون اين اثر زيبا را نشنيده‌ام، ملودي اين اثر به حدي شيرين بود كه همان موقع در ذهنم ماند؛ عصر همان روز با ميرزاده در تمرين اركستر بوديم كه به ايشان گفتم، اثري از شما شنيده‌ام و ملودي آن را برايشان خواندم، بلافاصله گفتند اين آرم موسيقي راديو درياست كه آن را قبل از انقلاب ضبط كرده بودند. جالب اينجاست كه گفتند در اين اثر براي اولين‌بار كمانچه نواخته‌اند و حتي ساز كمانچه نداشتند و ساز را به امانت براي ضبط تهيه كرده بودند. مساله اين است كه ميرزاده در هر كسوتي توانايي، مهارت و خلاقيت داشتند تا آن موسيقي‌اي كه مي‌خواهد اجرا شود. خاطره‌اي هم در اين باره بگويم، ايشان برايم تعريف كردند يك آلبوم كردي، براي مظهر خالقي كه مربوط به سال‌هاي قبل انقلاب است ضبط مي‌كردند، در قسمتي از كار تصميم مي‌گيرند از تامبورين استفاده كنند ولي چنين ‌سازي در دسترس نبود و ميرزاده همان موقع به ذهنشان مي‌رسد براي ايجاد چنين افكتي از سكه‌هاي پول خرد استفاده كنند و ميكروفن گذاشته و ريتم مورد نظرشان را اجرا كنند. گفتني‌ها درباره ميرزاده بسيار است، اما مجال كم؛ بسيار خوشحالم كه در آستانه تولدشان يادي از ايشان شد.»

 

حرفه‌اي با چاشني ذوق

مجتبي ميرزاده با همايون خرم، آهنگساز و نوازنده برجسته همكاري داشته؛ رضا خرم فرزند همايون خرم از همكاري‌هاي پدرش با ميرزاده نقل مي‌كند: «ايشان نوازندگي ويولن را با ويولن كلاسيك شروع كردند و در اين حوزه هم بسيار مستعد، توانا و عاشق موسيقي بودند. در حوزه موسيقي كلاسيك تجربه و توانايي‌هاي خاصي داشتند و از لحاظ تكنيكي بسيار توانمند بودند و به همين دليل در اركسترها اغلب نوازنده ويولن يك و در واقع سوليست بودند. هنرشان به هيچ عنوان محدود نبود و در ژانرهاي مختلف نوازندگي‌‌هاي بسيار خوبي داشتند. آقاي ميرزاده در موسيقي پاپ هم نواخته‌هاي زيادي دارند، در اركسترها هم شركت داشتند كه اتفاقا پدرم در آنجا با ايشان آشنا شد و شاهد توانايي ايشان بود، اما آشنايي جدي‌تر آنها در انجام كاري با عنوان «شاخه نبات» بود شامل شش اثر نيم‌ساعته كه آقاي نادر گلچين آن را خوانده‌اند. قرار بود پدرم روي 6 غزل از غزليات حافظ آهنگسازي كند وكارهاي اركستراسيون و نظارت بر ضبط و ديگر كارهاي استوديو را هم آقاي ميرزاده انجام دهند. شناخت اين دو نسبت به هم از همين زمان بيشتر شد. وقتي آقاي ميرزاده براي ضبط به استوديو مي‌رود و نت‌ها را مي‌بيند، نسبت به پدر شناخت بيشتري پيدا مي‌كند، چون متوجه مي‌شود كه همه‌ چيز كامل و جامع نوشته شده؛ از مقدمه و وكال گرفته تا جواب اركستر. آقاي ميرزاده شخصا تعريف مي‌كرد زماني كه كار را گوش مي‌كند فارغ از بخش وكال كه غزل حافظ روي آن است به دليل وجود وزن و عروض، مقداري آهنگساز را محدود مي‌كند كه ايشان بيشتر تحت تاثير بخش‌هاي بي‌كلام آن اثر پدر قرار مي‌گيرد. روال كار به اين شكل بود كه پدر نت‌ها را به آقاي ميرزاده تحويل مي‌داد و ايشان كارها را بر مبناي آنها ضبط مي‌كردند و سپس پدر، آن را تاييد مي‌كردند.» خرم درباره شكل‌گيري دوستي نزديك اين دو هنرمند فقيد، ادامه مي‌دهد: «پدر برايم تعريف مي‌كرد كه وقتي قطعه ضبط شده «سرو چمان من چرا» را از آقاي ميرزاده تحويل مي‌گيرد، متوجه مي‌شود قسمتي كه در مقدمه نوشته بوده در انتها دوباره به آهنگ چسبيده در صورتي كه قرار بوده آهنگ با بيت آخر حافظ تمام شود ولي پدر با وجود حساسيتي كه هميشه در كار داشت، از كار آقاي ميرزاده خوشش مي‌آيد؛ آقاي ميرزاده مي‌گويد كه اين قطعه به حدي زيبا بود كه حيفم آمد دوباره تكرار نشود، اجازه بدهيد كار با اين قسمت تمام شود. پدر مي‌گفتند آقاي ميرزاده تغييرات و اصلاحات بسيار ذوقي و نه ماهيتي در كارها انجام مي‌دادند. جالب است كه پدر در كار وسواس خاصي داشت ولي در اين حيطه متعصب نبود و اگر كسي كار را بهتر انجام مي‌داد، استقبال هم مي‌كرد كه آقاي ميرزاده يكي از اين افراد بود. پدر اعتقاد داشت، تغييرات ذوقي كه آقاي ميرزاده انجام مي‌دهد، بسيار زيباست حتي در اين خصوص ايشان را تشويق هم مي‌كردند.» خرم مي‌گويد: «آقاي ميرزاده هميشه خطاب به پدرم مي‌گفت كه ساخته‌هاي شما نوعي حركت دارد و قسمت‌هاي بدون كلام، بسيار جذابند. ازسويي پدر هم، ذوق ايشان را در تنظيم ستايش مي‌كرد و در واقع همين ديدگاه‌هاي هنري، آنها را به هم نزديك‌تر كرد. آقاي ميرزاده در شمار كساني بودند كه به واسطه كارش در زمينه موسيقي كلاسيك، توانايي‌ها و تكنيك‌ خوبي داشتند، از سويي وقتي به موسيقي ايراني توجه داشت، هم نشان مي‌داد كه ذوق سرشاري دارد و داشتن چنين ذوقي عامل بسيار مهمي به خصوص در موسيقي ايراني است. وقتي آقاي ميرزاده ايراني مي‌نواخت اين حال و ذوق كاملا مشهود بود و اين حاكي از استعداد، عشق و توانايي ايشان به موسيقي بود. تمثيلي از مولانا در «فيه‌مافيه» تاييدكننده همين مطلب است، مولانا نقل به مضمون مي‌گويد اگر به لذيذترين گوشت در زمان خوردن، نمك اضافه نكنيد، يك خوراكي بي‌مزه مي‌شود درحالي كه از لحاظ كيفي تمام ويژگي‌ها را داراست ولي اگر آن چاشني را نداشته باشد غيرقابل خوردن است. چاشني اينجا به منزله ذوق است و مولانا از آن با عنوان «نمك ذوق» ياد مي‌كند كه اگر كاري اين چاشني را نداشته باشد، هر چند به لحاظ ظاهري در شمار بهترين‌ها باشد، جذاب نيست و به دل نمي‌نشيند. چاشني ذوق است كه يك كار را ارزشمند مي‌كند. هنرمندان زيادي هستند كه به لحاظ فني و تكنيكي در موسيقي كم‌نظيرند ولي كارشان آن چاشني ذوق را ندارد اما آثار ميرزاده علاوه‌بر آن تكنيك‌ها، داراي چاشني ذوق است.»

منحصربه‌فرد و شيرين‌پنجه

صلاح خضري، خواننده كرد زبان هم درباره اين هنرمند مي‌گويد: «استاد ميرزاده يكي از مشاهير برجسته موسيقي كردي و البته موسيقي ايران‌زمين هستند، ايشان با اغلب خواننده‌ها و اركسترهاي مشهور ايران كار كرده و آثار ارزشمندي از خود به جاي گذاشته‌اند. علاوه‌ بر اينكه در نوازندگي صاحب سبك بوده، تنظيماتي كه در اركسترها انجام داده هم بسيار خاص و كم‌نظير است. استاد ميرزاده كه اهل كرمانشاه بودند، با موسيقي كردي منطقه خودشان، آشنايي كاملي داشتند ولي زماني كه با استاد حسن زيرك آشنايي پيدا مي‌كند، كارشان شكوفاتر از قبل مي‌شود. علاوه ‌بر اينكه به موسيقي منطقه كرمانشاه و گوران تسلط داشته، به موسيقي كردستان كه مناطق پراكنده‌اي دارد هم مسلط بود. زبان كردي شامل گويش‌ها و لهجه‌هاي مختلفي است. استاد ميرزاده در دوران جواني با حسن زيرك آشنا مي‌شود كه اهل بوكان و منطقه مكريان و مهاباد بوده، بعد از مدتي آهنگ‌هاي منطقه را در راديو بغداد ضبط كردند. در راديو كرمانشاه هم بسياري از ملودي‌هايي كه در مناطق كردنشين عراق مانند سليمانيه و منطقه كركوك و گرميان و اربيل بوده را ضبط مي‌كند. استاد ميرزاده پنجه مختص خود را داشته، با ملودي‌ها و گويش‌هاي سوراني، گرميان و مناطق كردهاي عراق هم آشنايي پيدا مي‌كند و در اين بخش هم از خود آثاري را به جاي مي‌گذارد.»

خضري ادامه مي‌دهد: «با استناد به مصاحبه‌هايي كه با شبكه‌هاي تلويزيوني مختلف داشتند، خودشان اذعان مي‌كنند كه پنجه كردي دارند، چراكه در آنجا متولد شده و روحشان در زادگاهشان است. كساني كه موسيقي ايراني يا كلاسيك كار مي‌كنند يا موسيقي مناطق تركيه يا عربي را مي‌نوازند، پنجه مختص به همان منطقه را دارند ولي استاد ميرزاده با وجود اين پنجه كردي، توانايي بالايي در نواختن ساز به شيوه‌هاي مختلف داشتند و در عين حال ويژگي‌ها و مشخصه‌هاي نواختنشان هم منحصر‌به‌فرد است. بعد از دوراني كه با استاد زيرك در راديو كرمانشاه بودند؛ دوراني كه راديو كرمانشاه به راديو تهران نقل مكان مي‌كند در قسمت كردي استخدام شده و آنجا شروع به كار مي‌كنند، در اين ميان با استاد مظهر خالقي هم آشنا مي‌شوند كه ايشان هم از مشاهير و خوانندگان برجسته مناطق كردنشين هستند. آقاي ميرزاده علاوه‌ بر خواننده‌هاي كردزبان با خواننده‌هاي مشهور كشور هم كار كرده و در گذشته و پيش از انقلاب هم با خوانندگاني همچون هايده، مهستي، حميرا و... همكاري داشتند و حتي با خوانندگان ديگر مناطق ايران هم كار كرده و اغلب كارهاي اركستر را خودشان انجام مي‌داده، چون سوليست بوده و كارهاي آهنگسازي و تنظيم را هم به خوبي انجام مي‌دادند.» اين خواننده به جامع‌الاطراف بودن هنر ميرزاده تاكيد مي‌كند و مي‌گويد: «از ديگر شاخص‌هاي هنري استاد ميرزاده اين بوده كه با موسيقي تمام نواحي ايران آشنايي كامل داشته‌‌اند. به‌طور كلي استاد ميرزاده در هر اجرايي كه ارايه دادند روح تازه‌اي به آنها مي‌بخشيدند و در تمامي كارها پنجه برجسته‌اي دارند و هر نوازنده‌اي كه در كار موسيقي باشد و ذره‌اي به موسيقي، به خصوص ويولن واقف باشد حتما خواهد فهميد كه اين اجرا، پنجه استاد ميرزاده است، چراكه پنجه ايشان در نواختن ساز با ديگر پنجه‌ها متفاوت است. در حوزه آهنگسازي هم اغلب آهنگسازان، كارهايشان شباهت‌هايي به هم دارند يعني سبك كار آنها در آثارشان مشخص است ولي هيچ‌ كدام از كارهاي استاد ميرزاده شبيه به كار ديگرشان نيست يعني در هر كاري خلاقيت جديدي ارايه داده‌اند. همين مساله باعث مي‌شد حضورشان در هر اثري با هر كسوتي، حال و هواي خاصي را به آن اثر بدهد.»

 

متواضع و پيشرو

هومن شمس، نوازنده و مدرس ويولن هم مي‌گويد: «فعاليت‌هاي موسيقايي ايشان بسيار گسترده است، اما مي‌توان آن را در حوزه تكنوازي براي سازهاي ويولن، سه‌تار و كمانچه، در حوزه آهنگسازي براي فيلم و سريال و همچنين آهنگسازي و تنظيم انواع موسيقي كردي، فارسي و حتي سرودهاي انقلابي را به صورت جداگانه بررسي كرد. مجتبي ميرزاده در موسيقي كردي با خوانندگان بزرگي همچون حسن زيرك، مظهر خالقي و ناصر رزازي همكاري داشت. در دهه پنجاه هم در اكثر ترانه‌هاي خوانندگان مشهور آن زمان، تكنوازي كرده است. لهجه خاص ساز و تكنيك‌هاي مورد استفاده‌اش كه برگرفته از سبك‌هاي جز، بلوز، پاپ و موسيقي زيباي كردي است به سازش شخصيتي كاملا مستقل داده، استفاده از آرشه‌هاي مستحكم و گليساندوهاي خاص و تريوله‌هاي قدرتمند و سريع همچنين سونوريته خاص ويولن او كاملا صداي ساز او را متمايز كرده است. در سال‌هاي اول انقلاب هم او در توليد و تنظيم سرودهاي مشهوري همچون «به لاله در خون خفته» را در كارنامه دارد. بعدتر آقاي ميرزاده، مدتي به امريكا رفت و فعاليت خود را در ضبط ترانه‌هاي پاپ يا خوانندگان مشهور خارج از كشور از سر گرفت و تكنوازي‌هاي خاطره‌انگيزي داشت. پس از بازگشت به ايران همكاري با خوانندگان مطرح در ايران آغاز كرد و مدتي هم به عنوان رهبر اركستر موسيقي ملي صدا وسيما فعاليت داشت. از تكنوازي‌هاي مشهور و محبوبش بين مردم مي‌توان به آلبوم «نون و دلقك» با صداي محمد اصفهاني اشاره كرد. در سال‌هايي كه در اركسترهاي صدا و سيما همراهشان فعاليت داشتم، خاطرات بسيار خوبي از ايشان به ياد دارم هنرمندي خوشرو، مهربان و فارغ از تكبر، انساني متواضع و شوخ طبع. به لحاظ حرفه‌اي هم بسيار با دقت، خلاق و پيشرو بود، به خاطر دارم كه در يكي از ضبط‌هاي مربوط به يكي از دوستان وقتي نت تكنوازي را گرفت و به داخل استوديو رفت آن ملودي را به چندين نوع اجرا كرد و باز هم درخواست كرد كه دوباره ضبط كنيم تا با دقت بيشتري انتخاب كنند؛ جالب اينجاست كه براي آهنگساز واقعا مشكل بود كه ميان آنها كدام يك را انتخاب كند، چراكه يكي از ديگري زيباتر بود.»

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون