محمد امين صادقي، 18 ساله، ساكن تبريز، برنده مدال طلاي زيستشناسي در المپياد جهاني
1- كنكور به مراتب آسانتر از المپياد است. در كنكور تا رتبه 800 ميشود در رشته پزشكي يك دانشگاه خوب قبول شد، اما در المپياد براي اينكه بدون كنكور بشود وارد دانشگاه شد، بايد رتبه اول را بين هشت نفر كسب كرد. اين رقابت سطح بالاتري از كنكور دارد. رقبايي هم كه در المپياد هستند، كسانياند كه دو يا سه سال روي يك درس خاص تمركز كردهاند و رقباي قويتري هستند نسبت به رقباي كنكور. ريسك المپياد بالاست چون اگر بعد از دو يا سه سال نتوانيد مدال طلاي كشوري را كسب كنيد هم فرصت كنكور را از دست دادهايد و هم المپياد را. از طرفي در المپياد به مفهوم و چرايي قضايا فكر ميشود، اما در كنكور صرفا بر اساس يكسري تكنيك تست را ميزنند. كساني كه به خاطر المپياد در المپياد شركت ميكنند، نه به خاطر دور زدن كنكور، يك شخصيتهاي خاصي دارند. مسيري هم كه طي ميشود اين طور است كه بچهها در دوره تابستان يك محيطي با رقابت خيلي شديد و همين طور زندگي خوابگاهي را تجربه ميكنند؛ كنكوريها اين تجارب را ندارند. در رشته خود من وقتي كه پزشكي ميخواهد در كنار فعاليت اصلياش، كار تحقيقاتي انجام دهد، تفاوت يك پزشك كه المپياد را تجربه كرده با ديگران مشخص ميشود چون كسي كه المپياد را تجربه كرده زيستشناسي مولكولي و سلولي را دقيق مطالعه كرده، اما كنكوريها اين تجربه را ندارند.
2- ما در تبريز اصلا كلاس المپياد نداريم، در تهران به صورت منظم كلاس المپياد در مدارس برگزار ميشود، آزمايشگاههاي مدارس هم مجهز است و بيشتر اساتيد المپياد هم در تهران هستند. به اين دليل كه كساني كه مدال طلاي كشوري كسب كردهاند در تهران براي المپياد جهاني آماده ميشوند. به جز مشهد و اصفهان و كمي هم شيراز، شهرهاي ديگر امكانات چنداني براي آمادگي المپياد ندارند. من براي شركت در كلاسهاي آمادگي مدام بايد به تهران ميآمدم، خانوادهام خيلي من را حمايت كردند براي اينكه اين دوره را سپري كنم، اما ممكن است همه اين امكان را نداشته باشند. در سطح جهاني در رشته زيستشناسي يكسري امكانات در اختيار كشورهايي مثل چين و امريكا بود، خصوصا در مورد امكانات آزمايشگاهي. مثلا يكي از اعضاي تيم امريكا يك سال تجربه research assistance بودن در دانشگاه MIT را داشت. كشورهايي مثل كره جنوبي و تايوان امكاناتي كه در اختيار تيم المپيادشان براي آمادگي المپياد جهاني بود، در حد امكانات دانشگاه بود. انصافا امكانات آزمايشگاههاي ايران هم بد نيست، فقط اگر انسجام دورههاي آمادگي براي المپياد بيشتر شود، خيلي بهتر است. ايران هم ميتواند با همين امكانات فعلي و با برنامهريزي بهتر، سه طلا در رقابتهاي جهاني كسب كند.
3- رشته پزشكي دانشگاه تهران را انتخاب كردهام، فعلا كه برنامهام براي هفت سال تحصيل در اين رشته است. براي مهاجرت هم اگر فرصت حضور در دانشگاههاي ديگر به عنوان يك فرصت مطالعاتي باشد، قطعا استفاده ميكنم، اما اينكه به صورت دايم مهاجرت كنم جزو برنامههايم نيست.
در المپياد جهاني كه من با اعضاي تيمهاي ديگر آشنا ميشدم، ميديدم كه آنها اصلا آدمهاي تكبعدياي نيستند، مثلا كسي بود كه همراه تيم المپياد بود، ولي از طرفي قهرمان ژيمناستيك هم بود، يا به طور مثال بودند كساني كه در زمينه موسيقي كار ميكردند و به شكل حرفهاي ساز ميزدند. اين نكته براي من خيلي جالب بود كه اينها افرادي چند بعدي بودند و تاكيد زيادي هم بر فعاليتهاي فوق برنامه داشتند، مثل فعاليتهاي فرهنگي يا كارهاي داوطلبانه. اين مساله در سيستم آموزشي ما نيست. كار داوطلبانه يا كار آموزشي جزو برنامههاي دانشآموزان ما نيست ولي فكر ميكنم اگر چنين بخشهايي هم در مدارس تعريف شود خيلي اتفاق خوبي محسوب ميشود.