پنجمين جشن نكوداشت خانه سينما با حاشيه «رستاخيز» برگزار شد
سعيدپورصميمي: چرا اينهمه سراغ نابازيگر ميرويم
رضا صديق/ هفته جشن سينما به روزهاي آخرش نزديك ميشود تا جمعه شب و با اهداي جوايز خانه سينما به منتخبان هفدهمين دورهاش پرونده اين دورهاش هم بسته شود. پنجمين جشن اين هفته، جشن نكوداشت و بزرگداشت بود. جشني كه با عزم پاسداشت چهرههاي ماندگار سينماي ايران حال و هوايي ديگر داشت. با وجود اينكه مراسم يك ساعت با تاخير شروع شد و تا نيمههاي شب هم ادامه داشت اما نكوداشت سعيد پورصميمي و فرهاد ورهرام دو چهره دوست داشتني سينماي ايران و همچنين احمدرضا درويش كه اين ايام با فيلم آخرش حواشي بسيار داشت و اهداي جايزه سيفالله داد به عليرضا داودنژاد، سبب شد تا اين تاخير آن قدر به چشم نيايد.
در اين مراسم ابتدا همايون اسعديان، دبير جشن هفدهم خانه سينما در سخنان كوتاهي به توصيف هر كدام از سينماگراني كه قرار بود تقدير شوند، پرداخت. او به تقدير از فرهاد ورهرام به عنوان يك مستندساز ارزشمند اشاره كرد.
اسعديان درباره احمدرضا درويش گفت: هميشه كمي با احتياط با درويش صحبت ميكنم، شايد به اين خاطر باشد كه از جسارت و برخورد رُكي كه دارد ميترسم. البته ساخت فيلمهايي مثل «كيميا»، «دوئل»و«رستاخيز» واقعا شهامت هم ميخواهد و بابت اين شهامت و سالهاي حضورش در جبهه و تاثيرات مثبت در سينما از او قدرداني ميكنيم. دبير جشن با بيان اينكه سعيد پورصميمي از افتخارات بازيگري سينماي ايران است، بيان كرد: كساني كه تئاتر «ريچارد سوم» را ديدند، حتما بازي او را فراموش نكردهاند و شايد سالها بايد بگذرد تا كسي بتواند نقش «ملول» ناخدا خورشيد را خلق كند و من بابت همين يك نقش سپاسگزار او هستم. بعد نوبت به داودنژاد رسيد و اسعديان گفت: به عليرضا داودنژاد غبطه ميخورم كه پس از گذشت 40 سال فيلمسازي در حال تجربه كردن است و اين جسارت را دارد كه دنبال نوآوري و خلق موقعيتهاي جديد باشد. اگر جايزه سيفالله داد را شايسته او دانستيم، فقط به خاطر فيلمسازياش نبود بلكه به خاطر نگاه نقادانه به سينماي ملي و حضورش در كنار اصناف سينمايي نيز بوده است. همايون اسعديان همچنين در بخشي از صحبتهايش از نيامدن وزير ارشاد ابراز خجالت كرد و گفت: تصورم بر اين است كه براي بسياري از بزرگان سينما دعوتنامه جهت حضور در جشن فرستاده شده است و قطعا فراموش نكردهايم كه براي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي نيز دعوت نامه بفرستيم. من به شخصه خجالت ميكشم كه ايشان امشب اينجا حضور ندارند و حتي نميدانم اين موضوع را چطور مطرح كنم.
پس از سخنان اسعديان امين تارخ (رييس انجمن بازيگران خانه سينما) به همراه فاطمه معتمدآريا و آتيلا پسياني براي تقدير از سعيد پورصميمي روي سن آمدند و هركدام در سخنان كوتاهي اين بازيگر مهم سينماي ايران را توصيف كردند. فاطمه معتمدآريا كه پس از تارخ و پسياني سخن ميگفت، صحبتهايش را با يك شوخي و كنايه شروع كرد و گفت: ممنونم كه من را به آقايي قبول كرديد و دعوت كرديد كه اينجا بيايم، چون از اول برنامه صحبتها خيلي مردانه بوده است و از آقايان دعوت شده است. معتمدآريا پس از شوخي ادامه داد: فكر نميكنم هيچ شادي و خوشبختي بهتر از اين باشد كه آدم در جمع صنف خود باشد و با مهر و عشق از دوستي، محبت و خاطرههاي ذهني بگويد. آقاي پورصميمي به من الفبا را ياد داد و وقتي 12، 13 ساله بودم با خواهر ايشان همكلاس بودم، آن هم در زماني كه او بزرگترين بازيگر تئاتر آن سالها بود و افتخار ميكردم كه از جلوي در اتاق ايشان رد ميشوم.
پس از اين سخنان، سعيدپورصميمي صحبت كرد. او پس از دريافت هديه خود با تشكر از برگزاركنندگان اين جشن و همكاران خود، گفت: جشن بزرگداشت به نظرم دو بُعد دارد، نخست اينكه آدم تشويق ميشود و سر شوق ميآيد كه كار بهتري انجام دهد اما روي ديگر آن اين ميشود كه ديگر بس است، كارت را انجام دادهاي. پورصميمي در ادامه گفت: اعتقاد دارم بازيگري در سينما و تئاتر ايران در سالهاي اخير بسيار ترقي كرده است، وقتي با دوران خودمان مقايسه ميكنم ميبينم نسبت به آن زمان بچهها باسواد هستند و خوب كار ميكنند ولي با وجود اين همه دانشگاه، دانشكده و استعداد، اين جوانان «عاطل و باطل» ميگردند. آن طرف ماجرا صنف نابازيگراني هستند كه در حال روي كار آمدن است و نميدانم سينما به كجا ميرود، من كه آردم را بيختهام البته هنوز الكهايم را آويزان نكردهام. وضع ماليام هم خوب است و از اينكه كار نكنم دچار افسردگي نميشوم چون كارهاي انجام نشده و كتابهاي نخوانده زيادي دارم. پس اينها را براي خودم نميگويم اما نميدانم چرا اين همه سراغ نابازيگر ميرويم كه پشتبند آن هم ناكارگردان و نافيلمبردار و... بيايند.
پس از پورصميمي نوبت فرهاد ورهرام بود. فرهاد توحيدي و ابراهيم مختاري براي تقدير از او به روي سن آمدند. ورهرام پس از دريافت هديهاش گفت: تاثير نسل جديد روي سينما بيشتر از نسل ما بوده و ممكن است نسل ما كمي محافظهكاري و پيچيده صحبت كردن داشته باشد. او همچنين جايزه خود را به فيلمسازان نسل جديد به خاطر جسارت و نوآوريهايشان تقديم كرد.
سومين نفر اما درويش بود كه بايد به روي سن ميآمد براي تقدير شدن. كيومرث پوراحمد، محمدمهدي عسگرپور و سهيل محمودي نيز براي تقدير از او به روي سن آمدند و درباره او صحبت كردند. البته كه حواشي آخرين ساخته درويش به اين مراسم نيز راه پيدا كرد و بخشي از جشن نكوداشت به صحبت درباره «رستاخيز» گذشت. طبق معمول هم درويش صحبت را آغاز كرد وقتي روي سن حاضر شد. احمدرضا درويش با تاكيد بر اينكه فيلم «رستاخيز» با مجوزهاي قانوني و اتكا به فتاواي مراجع ساخته شده است، گفت: «آنچه بر اثر تصميم مديران دولتي مبني بر پايين كشيدن اين فيلم از پرده اكران و توقف و تعليق نمايش آن به بهانه جلوگيري از تضعيف جشن هستهاي صورت گرفته، حكايتي عبرتآميز است كه مسوولان سياستورز، لاجرم بايد پاسخگوي آن باشند. اساسا چنين مجالسي و نيز همه هويت ما و فرهنگ و هنر و اساس بعثت پيامبر(ص) مبتني بر اخلاق است. يك فيلم يا حتي كل سينما در برابر شرافت و منافع ملي و هويت ملت ايران چيزي نيست. اما آنجايي بايد متاسف شد كه به پيكره اخلاق صدمه وارد ميشود. هويت اخلاقي در طول يك سرمايهگذاري چندين ساله شكل ميگيرد كه اعتماد نام دارد؛ اعتماد ميان ملت، دولت و جريان قدرت. آنچه امروز در خطر قرار دارد اخلاق است. ما در كشوري زندگي ميكنيم كه تا زانو در خون به سر برده و هزينه زيادي براي آن پرداخت شده است، اما در اين بين آنچه ميتوان گفت اين است كه تكليف راستگويي چه ميشود؟ درويش با اشاره به اينكه عرصه سياست ليز و خطرناك است، ادامه داد: ما در حوزه هنر با سياست قرابت داريم. آنجا صحنه سياستورزي است و اينجا عرصه انديشهورزي. متاسفم براي خودم و اين جمعيت و معلمان و اساتيد سينماي ايران كه وقتمان را سرچيزي ميگذاريم كه ميتواند براي چيزهاي ديگر صرف شود و نميدانم چرا اين جشن اينقدر غمگين است. مگر جشن نيست؟ او با اشاره به اينكه ميگويند پدر يا مرد خانواده بهتر است دردش را به خانه نبرد، بيان كرد: خيلي فكر كردم در اين مجلس چه بايد بگويم، آن هم وقتي كه مدتهاست سكوت كردهام، اما بعد ديدم چه خوب است اسم تشكيلات صنفي ما خانه است و اينجا اتفاقا جايي است كه ميتوان درد دل كرد، چون اگر اسم خانه را از آن بگيريم ميشود باشگاه». اين فيلمساز سپس متني را كه تنظيم كرده بود قرائت كرد.
بخش پاياني اين مراسم، اهداي جايزه سيفالله داد به عليرضا داودنژاد بود كه منوچهر شاهسواري، محمد بزرگنيا و رضا ميركريمي و همچنين حجتالله ايوبي براي اين تقدير دعوت شدند. داودنژاد در هنگام دريافت اين جايزه گفت: يادي از سيفالله داد ميكنم كه چقدر دلسوز سينما بود و يك موضوعي را هم خوب فهميده بود؛ اينكه براي رونق پيدا كردن سينما بايد چند مساله را درنظر گرفت، مسائلي همچون دانايي سينمايي و نيز تماشاچي كه سيفالله داد آنها را سرمايه اصلي سينما ميدانست. داد با اين تلقي كاملا مخالف بود كه به سمت مطالبات تماشاچي برويم چون معتقد بود پاسخ دادن به اين خواسته فقط در شرايطي كه سانسور و فيلم خارجي مسلط باشد ممكن ميشود. براي همين جرياني با نام سينماي «مصلحانه» را تعريف كرد؛ سينمايي كه تجارتزده و سياستزده نيست. سينمايي كه فيلمسازي را صرفا ابزار تبليغات سياسي فرض نميكند كه اين گرايش معمولا چشمش به جيب دولتهاست. داودنژاد با اشاره به اينكه در حال حاضر سينما دچار سياستزدگي و تجارت زدگي شده است، در پايان سخنانش گفت: متاسفم كه الان در چنين وضعيتي هستيم و اميدوارم آقاي ايوبي بتواند در اين وضعيت مقاومت كند و كار را به سرانجام برساند. البته پيش از داودنژاد ايوبي سخن گفت و بعد از صحبت از داودنژاد به درويش و فيلمش پرداخت. ايوبي گفت: ته دلم با خودم ميگفتم كه هنوز از فضاي آقاي درويش خارج نشدهايم. اي كاش به او عشق نميورزيدم، اي كاش مخالف فيلمش بودم و طرفدار اين نبودم كه فيلمش نمايش داده شود تا آن وقت برخي فرمايشاتي كه در اينجا مطرح شد به من ميچسبيد. كاش ميتوانستم لااقل حرف بزنم اما از آن هم محروم هستم و ناچاريم صبر كنيم تا اين مشكل هم در سينما حل شود. همچنين در جشن بزرگداشتهاي خانه سينما كه در ايوان شمس برگزار شد از وزير كار با حضور رضا ميركريمي و بعد از سخنراني او تقدير شد و جمع زيادي از سينماگران و مديران فرهنگي چون سيدمحمد بهشتي، احمد مسجدجامعي، محمدمهدي حيدريان، عليرضا رضاداد، حسين مسافرآستانه و... حضور داشتند. بخش ابتدايي اين مراسم با پخش تصاويري كمتر ديده شده از واقعه 17 شهريور به شهداي اين روز تقديم شد.