درباره نويسندهاي به نام پلاستر
بروكلين در تهران
اسدالله امرايي
«پاريس هنوز پاريس بود اما من ديگر همان آدمي نبودم كه بار اول به پاريس آمده بود. دو سال گذشته را در جنون كتابها سر كردم و كل دنياهاي جديد توي سرم سرازير شدند، نقل و انتقالهاي دگرگونكننده زندگي تركيب خونم را عوض كرد. در آن دو سال، تقريبا با هر چيزي كه براي نخستين بار در مسير ادبيات و فلسفه برخورد كردم هنوز برايم مهم شمرده ميشود. الان كه به آن زمان بر ميگردم ميبينم يادگيري آن همه كتابي كه بلعيدم تقريبا غيرممكن است. تعداد حيرتاوري از آنها را سر كشيدم، كل كشورها و قارههاي كتاب را خوردم، با اين حال اصلا به نظرم نميآمد كافي باشد. نمايشنامهنويسان دوران اليزابت، فلاسفه پيش از سقراط، رماننويسهاي روس، شاعران سوررئاليست. طوري كتاب ميخواندم كه انگار مغزم آتش گرفته بود، گويي تنها راه زنده ماندنم همين بود. از اين اثر به اثر ديگر، از اين تفكر به تفكر ديگر و از اين ماه به ماه بعدي، عقايدم نسبت به همهچيز تغيير كرد.» اين تكهاي از كتاب بخور و نمير پل آستر ترجمه مهسا ملك مرزبان است كه در نشر افق منتشر شده. پل بنجامين آستر، نويسنده امريكايي متولد ۱۹۴۷ است. در نيويورك به دنيا آمده و در دانشگاه كلمبيا تحصيل كرده و تا مقطع فوقليسانس در همين دانشگاه درس خوانده است. بعد از پايان تحصيلاتش به فرانسه رفت و چهار سال در اين كشور زندگي كرد و سپس در سال ۱۹۴۷ به امريكا بازگشت. شهرت آستر بيشتر به خاطر مجموعه سهگانه نيويورك است. آستر اين اقبال را داشت كه اغلب آثارش با اجازه خودش و خريد حقوق اثر منتشر شده. خجسته كيهان يكي از مترجمان آثار اوست كه ناپيدا، شب پيشگويي، مردي در تاريكي، كشور آخرينها وخاطرات زمستان را به فارسي ترجمه كرده است. نخستين اثر اين نويسنده با عنوان شهر شيشهاي به قلم خجسته كيهان در سال ۱۳۸۳ در كتابهاي ارغواني منتشر شد. شهرزاد لولاچي هم اين كتاب را ترجمه و نشر افق آن را منتشر كرد. رمان كشور آخرينها را خجسته كيهان در نشر افق منتشر كرد. داستان دختر جواني به نام آنا بلوم است كه در جستوجوي برادرش به شهري سفر ميكند كه دلخوشي مردم آن مرگ است. آنا در اين شهر مصيبتزده به خانه زني ناشناس پناه ميبرد اما با مواجه شدن با شوهر شرور و متجاوز بر مصايب او افزوده ميشود. مجموعه داستانهاي واقعي از زندگي امريكايي نوشته پل استر با ترجمه مهسا ملكمرزبان در نشر افق براي دومين بار منتشر شد. پل استر نويسنده در برنامهاي راديويي از شنوندگان ميخواهد كه يكي از داستانهاي واقعي زندگي خود را بنويسند تا در برنامه خوانده شود. بيش از چهار هزار نامه دريافت ميكند. گويي هركس داستاني براي گفتن دارد و استر با روايت اين داستانها، جلوهاي از آگاهي، انديشه و تجربههاي مشترك انسانها را از جنبههاي متنوع به نمايش ميگذارد. موسيقي شانس، دفترچه سرخ، سفر در اتاق تحرير. اتاق در بسته، تيمبوكتو، هيولا، مردي در تاريكي، سانست پارك، بخور و نمير... از جمله آثار اين نويسنده است كه به فارسي منتشر شده است. مهسا ملكمرزبان، بابك تبرايي، ليلا نصيريها، مهدي غبرايي، امير احمدي آريان و شهرزاد لولاچي از مترجمان آثار اين نويسنده هستند.