جامعه مدني گوهر وجودي دموكراسي
محسن آزموده / تا يك دهه پيش مبحث دموكراتيزاسيون يا به تعبير دقيقتر دموكراسيسازي كليديترين و اصليترين مضمون مطالعات مربوط به جامعهشناسي سياسي تلقي ميشد، تا جايي كه برخي صاحبنظران و پژوهشگران اين حوزه به اين نتيجه رسيده بودند كه مطالعات مربوط به جامعهشناسي را ميتوان با مطالعات مربوط به فرآيندهاي گذار به دموكراسي يا همان دموكراتيزاسيون معادل خواند. روند وقايع و حوادث سياسي و اقتصادي در سطح بينالمللي و در سطوح داخلي اما نشانگر آن بود كه اين تقليلگرايي تا چه ميزان نادرست است و دموكراتيزاسيون در همه جاي كره خاكي نه ممكن است و نه مطلوب. به عبارت ديگر شكست بسياري از فرآيندهاي گذار در برخي كشورهاي اروپاي شرقي و ساير نقاط دنيا از يكسو و پيامدهاي ناگوار توسعه ناموزون سياسي در اين كشورها باعث شد كه بسياري از صاحبنظران به بازنگري در آن ديدگاه تقليلگرا بينديشند. در ادامه همين مباحث بود كه برخي از تقدم آزادي بر دموكراسي گفتند و برخي زمينهها و پيش فرضهاي اقتصادي يا اجتماعي براي فرآيند گذار قائل شدند.
چاپ نخست كتاب پويايي دموكراسيسازي نوشته گريم گيل كه به تازگي توسط سعيد حاجيناصري و فريد حسيني ترجمه شده و به همت نشر اختران منتشر شده، البته به سال 2000 مربوط ميشود. اما نويسنده اين كتاب با نگاهي جامعهشناسانه و علمي كوشيده نقش نخبگان و جامعه مدني را در فرآيند گذار به دموكراسي مورد بحث قرار دهد. نويسنده اين اثر خود در مقدمه تاكيد ميكند كه اين كتاب را واكنش به نارضايتيهايي كه در قبال اكثر ادبيات تئوريك موجود در موضوع دموكراتيزاسيون داشته، نگاشته است. او در فصل اول كتاب به پيش نيازهاي اقتصادي فرآيند گذار توجه ميكند و فصل دوم كتابش را به موضوع سقوط رژيمهاي اقتدارگرا اختصاص داده است. گيل عواملي چون بحران اقتصادي، بسيج سياسي، فشارهاي بينالمللي و اختلاف درون رژيم را از مهمترين عوامل سقوط اين رژيمها معرفي ميكند. فصل سوم كتاب نخبگان و گذار نام دارد. چنان كه از عنوان اين فصل بر ميآيد گيل در آن به مسائلي از جمله اختلاف درون رژيم ميپردازد و بر نقش افراد تاكيد دارد. همچنين موضوع اشكال گذار مثل گذار از طريق معامله، گذار از طريق واگذاري و گذار از طريق جايگزيني در اين فصل مورد بحث قرار ميگيرد. اين اشكال گذار به خصوص در فصل پنجم مورد بحث قرار ميگيرد. نويسنده همچنين در فصل ششم به فروپاشي كمونيسم و تاثير آن بر مساله گذار به دموكراسي ميپردازد. او در فصل پاياني يا نتيجهگيري كتاب با عنوان به سوي ثبات؟ بار ديگر بر اهميت جامعه مدني براي يك گذار با ثبات تاكيد ميكند و مينويسد: «جامعه مدني تنها از طريق تلاشهاي خود جامعه در راستاي تغييرات دموكراتيك قابل دسترسي است. جامعه مدني را نميتوان از بالا ايجاد كرد، بلكه بايد از طريق فعاليتهاي خود جامعه ايجاد شود. پس از تمام اين حرفها، اين است گوهر وجودي دموكراسي.»