• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3391 -
  • ۱۳۹۴ پنج شنبه ۲۱ آبان

زبان به منزله يك رفتار

آيدا مجيدآبادي / زبان يكي از شاخص‌ترين اركان شعر به شمار مي‌آيد. تا جايي كه مي‌توان ديگر اركان شعر را منوط به آن دانست و قدرت يك متن را برابر با قدرت زباني آن به حساب آورد. زبان پويا و معنا پذير در يك شعر مي‌تواند علاوه بر تشديد قدرت تاويل متن، بار عاطفي و ارتباطي آن را نيز بالا ببرد و به خلق فرصت رويارويي همه‌جانبه مخاطب با متن و ايجاد حس همذات‌پنداري بينجامد.

امروزه بسياري از شاعران سعي دارند با بازي‌هاي زباني و ساخت‌شكني‌هاي نحوي و دستوري لذت مواجهه با متن را افزايش دهند، اما در بسياري از موارد موفق عمل نكرده‌اند. چرا كه اين بازي‌ها در ژرف ساخت متن رسوخ نمي‌كند و تنها نمايي نامتعارف و هنجارگريز به شعر مي‌بخشد. از آن گذشته اين هنجار‌گريزي‌ها نيز در ارتقاي سطح ادبي و هنري متن تاثيري نمي‌گذارد و تنها تجربه‌اي كوتاه و آزموده شده را به قلب تاريخ ادبيات مي‌سپارد.

اما در اين ميان شاعراني هستند كه برخورد با زبان را به يك رفتار زباني تبديل مي‌كنند و آن را از سطح بازي‌هاي تصنعي و تفنني بالاتر مي‌برند و به جوهر شعري شعر متصل مي‌سازند.

«هيچ دروغي به قشنگي تو نيست» سروده محمد كاظم حسيني كه به تازگي از سوي نشر فصل پنجم به چاپ دوم رسيده است، يكي از مجموعه‌هايي است كه در بستر آن شاهد كشف‌هاي لطيف شعري و رفتارهاي ظريف و شاعرانه با زبان هستيم.

زبان در اين مجموعه رسالت تصوير را بر عهده مي‌گيرد و با پيچ و تاب‌هاي خود عواطف و احساسات شاعر را به نمايش در مي‌آورد. يعني شاعر با زبان رفتار مي‌كند، به آن رسالت مي‌بخشد، برايش شخصيت قايل مي‌شود و سعي مي‌كند شعر خود را در قالب اين رفتار به مخاطب القا كند:

«من بايد برگردم و صندلي‌هاي حافظيه را / سر جاي خودشان بنشانم / من چوب توي آستين درخت‌هاي حافظيه مي‌كنم / من بايد برگردم / و ذهنم را / از درخت‌هاي حافظيه خالي كنم / حافظيه خيلي مرا كاشته است» (ص26-27)

همان‌گونه كه مي‌توان برداشت كرد: در اين قسمت از شعر، رفتارهاي زباني كه با كنايه، جان‌بخشي، تناسب و ديگر شگردهاي شعري همراه است به خوبي حس خشم و انتظار عاشقانه را به تصوير مي‌كشد. شاعر به جاي آنكه اندوه خود را گزارش دهد يا با تصويرگرايي مخاطب را به نظاره بنشاند، تمهيدات زباني را پيش مي‌گيرد و به وسيله چيدماني صميمي، درونيات خود را به مخاطب القا مي‌كند.

واكنش‌هاي اجتماعي حسيني نيز به همين شيوه صورت مي‌پذيرد و شاعر با اتخاذ بياني كنايي و همپوشاني آن با زباني رفتارمند دغدغه‌هاي اجتماعي خود را به شعر مي‌كشد: «آنقدر / حرف‌هاي / خود را خورديم / كه از زندگي سير شديم» (ص62)

آشنازدايي و به تعبيري غافلگيري‌هاي هنرمندانه نيز يكي ديگر از ويژگي‌هاي رفتارهاي زباني شاعر است:

«من تازه فهميده‌ام / تمام اركسترهاي دنيا / نمي‌توانند دست‌هاي تو را بخوانند» (ص29-30)

يا:

«تازه فهميده‌ام / گنجشك‌ها در صبح قدرت عجيبي دارند / وقتي دنيا را روي سرشان مي‌گذارند» (ص31)

منظومه حافظيه كه بخش‌هايي از آن در بالا آمد يكي از نمونه‌هاي بارز برخورد محمدكاظم حسيني با زبان است. البته گهگاهي نيز در ديگر بخش‌هاي كتاب، شاعر درگير عواطف دنباله‌دار شاعرانه به اطناب مي‌رسد كه اين امر به مرور زمان مي‌تواند به خودنمايي برجستگي‌هاي زبان آسيب برساند. گاهي نيز شاعر به تكرار يك شگرد يا يك دريافت خاص مبادرت مي‌ورزد كه اين عمل نيز مي‌تواند رفته‌رفته دست شاعر را به كلي براي مخاطب رو كند و از دريافت‌هاي زيباشناختي شعر بكاهد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون