گروه احزاب|جواد جهانگيرزاده، نماينده اصولگراي مجلس ميگويد كه اصولگرايان معتدل راه آسانتري براي رسيدن به وحدت دارند. به اعتقاد اين چهره اصولگرا ، اصولگرايان براي تحقق اين وحدت بايد تاكتيكها و روشهاي خود را تغيير دهند. جهانگيرزاده ميگويد كه جامعتين پتانسيل تجميع ديدگاههاي مختلف اصولگرا را دارد. او همچنين درباره حزب علي لاريجاني اينچنين اظهارنظر كرده است: «آقاي لاريجاني هنوز حزبي راهاندازي نكرده و تنها موافقت خود را اعلام كردهاند و و من فكر ميكنم كه ايشان به دنبال افزايش توان اصولگرايان هستند.» جهانگيرزاده از امكان وحدت اصولگرايان ميگويد. او معتقد است كه در مساله همگرايي بايد با واقعبيني برخورد كنيم چرا كه كليت جريان اصولگرا در يك قالب نميگنجد و چنين انتظاري نامتناسب با شرايط موجود است اما جريانهاي معقول اصولگرا بايد با يكديگر به وحدت برسند. او همچنين معتقد است كه در انتخابات 92 مردم نشان دادند كه ديگر نسبت به واكنشهاي تند مسوولان و سياسيون گرايش مثبتي ندارند و تنها راه موفقيت اصولگرايان در انتخابات مجلس آينده هماهنگ كردن حركات خود با مطالبات مردم است. او همچنين به وحدت بر محور جامعتين تاكيد ميكند و معتقد است كه جامعتين نيز در شرايط كنوني تحركاتي پيدا كرده كه ميتواند محوريت خود را نيز تقويت كند و به نتيجه مطلوب براي انتخابات مجلس دست يابد.
با توجه به اينكه پس از انتخابات 92 جلسات همگرايي اصولگرايان برگزار شده است و به نظر ميرسد كه اين جريان براي دستيابي به وحدت تلاش ميكند، چه فاكتورهايي براي رسيدن به اين همگرايي درون اردوگاه اصولگرايي نياز است؟ آيا بازسازي گفتماني و تشكيلاتي اصولگرايان ميتواند كارساز باشد؟
فكر نميكنم كه گفتمان اصولگرايي نياز به بازسازي گفتمان خود داشته باشد. به هر حال اصول موجود در جريان اصولگرايي ثابت است و هيچگاه اين ضرورت بازسازي احساس نميشود بلكه چيزي كه به عقيده من نياز به بازسازي دارد، بازسازي روشها و تاكتيكهاي حركت اصولگرايان است. اصولگرايان براي رسيدن به پيروزي در انتخابات آينده مجلس نيازمند وحدت هستند. البته طبيعي است كه تفاوت در روشها و مصاديق در ميان آنان وجود دارد. اينكه وحدت مطلقي درون جريان اصولگرايي براي انتخابات مجلس آينده رخ دهد، واقعبينانه نيست اما جريانات معقول اصولگرايي احتمال به وحدت رسيدن دارند. البته اصولگرايان بايد بتوانند مطالباتشان بر اساس واقعيتهاي جامعه تنظيم كنند. هميشه هم جريان اصولگرايي مبنا و محور وحدت خود را جامعتين قرار داده است و ما اين روزها شاهد تحرك جدي جامعتين هستيم. به نظر ميرسد كه اگر استراتژي حركت خود را بر مبناي جامعتين تنظيم كنيم احتمال گرفتن نتيجه مطلوب زياد است. در عين حال اصرار بر اجتماع همه گروههاي مختلف اصولگرايي در يك قالب هم انتظار درستي نيست و متناسب با مجموعه طيفهاي گوناگون اصولگرايان نيست. هرچه ما به بزنگاه انتخابات مجلس نزديك ميشويم امكان تك روي توسط برخي جريانات وجود دارد. اما گمان ميكنم كه عمده جريانات اصولگرا الزاما با تنظيم مطالبات و تقاضاهايشان مبتني بر پايگاه اجتماعي خود بتوانند به وحدت برسند.
اين هماهنگي و تنظيم مطالبات اصولگرايي با بدنه اجتماعي با چه سازوكاري ميتواند ممكن شود؟
انتخابات 92 نشان داد كه مردم ديگر نسبت به واكنشهاي تند مسوولان و سياسيون گرايش مثبتي ندارند. درك اين واقعيت با توجه به اخيرترين اتفاقي كه رخ داده است، ميتواند حركت را بر اساس مطالبات مردم شكل دهد. شناخت مطالبات مردم، بايد راه اصولگرايي را به سمت ديگري تغيير دهد. طبيعي است كه جريان اصولگرايي كه براي خدمت به مردم آمده است بايد بتواند شرايط زمان و مردم را درك كند و در عين حال از آرمانهاي انقلاب دور نشود. در اين صورت ميتواند يك ظرفيت بزرگ باشد.
درون جريان اصولگرايي طيف معتدلي وجود دارد كه اين روزها هم آقاي لاريجاني به عنوان شخصيت مهم اين طيف اقدام به تشكيل حزب كرده است و به نظر ميرسد با تشكيل اين حزب تصميم به تقويت اين طيف اصولگرا دارد. درست است؟
آقاي لاريجاني اقدام به تشكيل حزب نكردهاند بلكه اعلام كردهاند كه موافق تشكيل حزب هستند. اگر براي انجام خدمت بيشتر و توسعه دموكراسي در كشور لازم باشد از ايجاد حزب جديد حمايت خواهند كرد. برداشت من اين نيست كه آقاي لاريجاني شخصا اقدام به تشكيل حزب كردهاند.
اين حزب با محوريت علي لاريجاني تشكيل شده است و به آقاي جلالي هم مسووليت نوشتن اساسنامه حزب آقاي لاريجاني داده شده است.
از آقاي جلالي بنده چنين چيزي را نشنيدم.
به هر حال بخشي از اصولگرايان بخش معتدل اين جريان است و بخش ديگر هم بخش سنتي و تندرو است. آيا اين دو طيف ميتوانند براي انتخابات مجلس ائتلاف كنند؟
البته بخش سنتي لزوما بخش تندرويي درون جريان اصولگرا نيست. بنده اشاره كردم اينكه انتظار داشته باشيم همه بخشهاي اصولگرايي به وحدت برسند واقعبينانه نيست. انتظار اينكه كليت جريان اصولگرايي به اجماع واحد برسد متناسب با واقعيت اجتماعي موجود نيست. گمان ميكنم كه احتمال اينكه رفتارهاي متفاوتي بروز بكند مانند انتخابات اخير رياستجمهوري وجود دارد.
شما اشاره كرديد كه جامعتين ميتواند محور وحدت اصولگرايان باشد و در جايي ديگر برخي اعضاي جامعه روحانيت هم صراحتا اعلام كردهاند كه بقيه افراد اصولگرا و حزب آقاي لاريجاني بايد به زير چتر جامعتين بيايند. آيا ممكن است كه اين مساله با عدم موافقت آنان روبهرو شود؟
البته با مفروض شما كه حزب آقاي لاريجاني تشكيل شده است موافق نيستم. من مشخصا با آقاي لاريجاني صحبت نكردهام اما فكر ميكنم كه آقاي لاريجاني به افزايش توانايي جريان اصولگرا كمك ميكند و تقويت جريان اصولگرايي و همچنين تقويت جامعتين را تاييد ميكند. به نظر ميرسد كه ما شاهد چنين مشكلي نباشيم.
به عقيده شما آيا علي لاريجاني اين ظرفيت را دارد كه بتواند رهبري اصولگرايان را به دست بگيرند؟
در تاثير شخصيت آقاي لاريجاني در جريان اصولگرايي كه ترديدي نيست. اينكه تاكيد ميشود كه او محوريت جامعتين را براي پيشبرد اهداف اصولگرايي مدنظر داشته است در واقع اين پرسش شما را ناموجه ميكند. مگر اينكه در آينده شاهد اتفاقات متفاوتي باشيم. فعلا در شرايط كنوني آنچه از او ديدهايم و انتظار هم ميرود اين است كه محوريت جامعتين را تقويت خواهند كرد.