احمد نقيبزاده:
خاتمي هدايتكننده احزاب جديد اصلاحطلب است
اصلاحات ميتواند با توجه به پتانسيلهايي كه دارد پايگاه اجتماعي خود را دوباره ترميم كرده و اينبار در قامتي نو گام در راه تحزب بگذارد. بايد هر چه سريعتر پايگاه اجتماعي خود را ترميم كنيم. نخبهگرايي و نگاه به بالا، اصلاحطلبان را از توجه به پايگاه وسيع اجتماعي خود غافل ساخت، بند نافشان را از توده مردم بريد و امكان بهرهگيري از مطالبات و فشارهاي اجتماعي را از آنان سلب كرد. يكي از كساني كه ضرورت تاسيس احزاب جديد را مطرح ميكند و بر آن پاي ميفشارد احمد نقيبزاده است. اين استاد دانشگاه در گفتوگو با نداي ايرانيان به ترسيم وضعيت موجود پرداخته كه چكيده اظهارات وي به شرح زير است:
دولت روحاني، حزبي نيست. اما دولتي نيست كه با احزاب سياسي و فعاليتهاي حزبي مشكل داشته باشد. آنچه امروز دولت روحاني را تهديد ميكند نيروهاي تندرو است. تندروها از هر دو جناح بر دولت روحاني فشار ميآورند، حضور گروههاي احزاب جديد هميشه مورد تاييد اصلاحطلبان فشار را بر روحاني ميكاهد. من فكر ميكنم، شرايط جديد اصلاحطلبان سوپاپ اطمينان مهمي براي روحاني است. هر كسي خودش را مدافع يا همسو با جريان اصلاحطلبي ميشناسد بايد مواضع خودش را در چارچوب اصلاحات و جبهه اصلاحات تعريف كند و در اين چارچوب حضور داشته باشد و از همه مهمتر اينكه بايد فعاليت كند.
من بجد معتقدم كه جوامع هيچگاه حالت ايستا ندارند. پديدهها و انديشههاي اجتماعي به همان ميزان كه شرايط جامعه دستخوش تغيير ميشود، متحول ميشوند و تغيير ميكنند. جريانهاي سياسي هم به عنوان يك پديده سياسي و اجتماعي به صورت ناخودآگاه همراه با تحول جامعه دچار تغيير و دگرديسي ميشوند. اين نكته را نيز بايد عنوان كنم كه ما اساسا در تجربه سياسي و دموكراسي كمسابقه هستيم.
جريانهاي سياسي ما در يك شرايط خاص شكل گرفتند، پيرايش و پالايش نشدند و بهخوبي مورد چكشكاري قرار نگرفتند، به همين دليل عيب و اشكالات زيادي در كاركرد و ساختارهاي آنها وجود دارد. به عقيده من همه اين موارد ضرورت نوعي تجديدنظرطلبي و بازبيني در كاركردها را به ما گوشزد ميكند. در اين زمينه البته نكتهيي كه باعث هراس من ميشود اين است كه در كشور ما هر زمان كه قرار شد تغييراتي در جهت بهبود اوضاع داده شود درست ۱۸۰درجه نتيجه عكس داده است. اين مساله نگرانكننده است كه يك عده بخواهند جرياني مانند جريان اصلاحطلبي را لوث كنند يا تلاش كنند كه آن را زمينگير كرده و در نهايت از بين ببرند. اين عده اين نكته را فراموش كردهاند كه حداقل۴۰درصد جامعه پشت سر اين جريان قرار گرفته است و اگر اتفاقي براي اين جريان رخ بدهد ممكن است به نااميدي اين ۴۰درصد منجر شود. وضعيت اصولگرايان نيز به همين شكل است.
جريان اصولگرايي همواره بر مسائلي تاكيد داشته است كه از نظر زماني تاريخ مصرف آن گذشته و ضرورت دارد كه اين جريان نيز در رفتار خود تجديد نظر كند تا همگام با جامعه و روزآمد شود. اگر اين اتفاق براي اين جريان رخ ندهد اين جريان رو به اضمحلال خواهد رفت.
بزرگترين نقيصهيي كه در كار اصلاحطلبان پس از خرداد۷۶وجود داشت اين بود كه بهصورت غيرمترقبه، غيرمنتظره، بدون آمادگي قبلي و ناگهاني به قدرت رسيدند. بعد از اين تندروهاي اصلاحطلب احساس كردند كه فرصت اندكي دارند و بايد در اين فرصت اندك جاي پاي خود را تقويت كنند. در نتيجه عجولانه درصدد ارايه راهكارها و يك سلسله اقدامات نسنجيده برآمدند كه برخي از اين اقدامات به حوادث مختلفي ختم شد. اين عده اين نكته را فراموش كردند كه نبايد سيستم سياسي را ترساند و دچار وحشت كرد.
نبايد كاري كرد كه دولت احساس كند كنترل اوضاع از دستش خارج شده است. نبايد كاري كرد كه تشكلها و جريانهاي سنتي احساس كنند كه ارزشها و جايگاه خود را از دست دادهاند. متاسفانه اين اقدامات انجام شد و نتيجه اين بود كه محمود احمدينژاد بعد از جريان اصلاحطلب بيرون آمد. كسي كه هيچ سنخيتي با اصلاحات نداشت. درحقيقت اگر آن عده كمي سنجيدهتر عمل كرده بودند شايد احمدينژاد و امثال احمدينژاد هيچگاه سكان اداره كشور را به دست نميگرفتند.
براي اينكه عنوان ميكنم عجولانه رفتار كردند مثالي ميزنم. بنده خودم داشتم مسيري را براي جريان اصلاحات ترسيم ميكردم كه مقداري زمانبر بود؛ اما آنها عجله داشتند كه مساله جوانان را حل كنند. آنها عنوان ميكردند كه جوانان نبايد از جريان اصلاحات دور و پراكنده شوند. درحالي كه مساله جوانان جدا از مسائل جامعه نبود. در آن زمان اگر مسائل جامعه حل ميشد هم جوانان و هم زنان به مطالبات خود ميرسيدند. برخي اصلاحطلبان اسير قدرت و حفظ قدرت شده بودند. در نتيجه احمدينژاد بر سر كار آمد. تمام اقدامات احمدينژاد هم واكنش به جريان اصلاحطلبي بود. وي در ابتداي كارش تمام شخصيتهاي اصلاحطلب و دستاوردهاي اصلاحطلبي را قلع و قمع كرد. احمدينژاد در اين زمينه اشتباه بزرگي مرتكب شد. وي به جاي اينكه دستاوردهاي اصلاحطلبان را تعديل كند تلاش كرد تمامي دستاوردهاي اصلاحطلبي را از بين ببرد.
تعريف اصلاحات از آغاز تا به امروز چندان تغييري نكرده است. بنابراين گروههاي اصلاحطلب هم ويژگيهاي گفتمان اصلاحطلب را ميپذيرند و در راه آن گام برخواهند داشت. به نظر من اصلاحطلبان بايد آقاي خاتمي را نگه دارند و از چهره سياسي وي صيانت به عمل بياورند.
در واقعاگر حزب يا تشكل جديدي هم قرار است در جريان اصلاحات شكل بگيرد بايد پدرخواندگي آقاي خاتمي را قبول داشته باشد. آقاي خاتمي بسيار خوشفكر و خوشانديشه است