• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3434 -
  • ۱۳۹۴ پنج شنبه ۱۷ دي

درباره كتاب «آمديم خانه نبوديد» نوشته نسرين ظهيري

داستان غريبه‌هاي هويت‌ساز

    ساره بهروزي/  «آمديم خانه نبوديد» كتابي است شامل 44 روايت از مشاهير ايراني، اما نه به صورت كليشه و مفروضات ذهني ما، بلكه در حقيقت يك روايت اندوه‌بار از ماجراي خانه‌ها و محل زندگي ادبا و هنرمندان است. نويسنده در اقدامي سختكوشانه قدم به قدم، اداره‌ها و كوچه‌هاي پايتخت را در پي نشانه‌هايي براي يافتن كساني گشته است كه ما بارها و بارها نام‌شان را شنيده‌ايم و با كتاب‌ها و شعرهاي‌شان خاطره داشته و با نجواي آنان خلوتي ساخته‌ايم يا از حماسه ملي‌اي كه آفريدند سال‌هاست به خود مي‌باليم، اما هرگز نمي‌دانيم آنها چگونه و كجا مي‌زيسته‌اند و خانه‌هاي‌شان كجاست؟ صحبت از شهر تهران است كه همچنان فضايي جذاب است براي افرادي كه خارج ازآن زندگي مي‌كنند.
پايتختي كه نماينده جذابيت و سرمايه‌داري است و غافل از اينكه چه پرشتاب مدرن شده و مي‌شود؛ مدرنيته‌اي در ظاهر، كه البته اين ظواهر را در كشورها و شهرهاي پيشرفته نمي‌بينيم. در دنياي پيشرفته غرب ظاهر شهر تغيير نمي‌كند، شهرها همچنان، با همان سبك و سياق نماينده صدسال پيش هستند. خانه‌هاي اديبان و هنرمندان و ديگر افراد مشهور به همراه وسايل شخصي‌شان به موزه تبديل مي‌شود و در بعضي جوامع پلاك آن خانه‌ها رنگي ديگر دارد تا افراد جوان‌تر و تازه‌واردهاي شهر بدانند از كنار آجرهايي رد مي‌شوند كه روزي خالق شاهكاري در آن مي‌زيسته است. دنيايي كه بافت شهر به همراه رد پاي افراد و دستخط‌شان همگي قاب گرفته مي‌شوند تا هويت ملي‌شان حفظ شود.
خانه‌هاي مشاهير ايراني كه به گفته مولف كتاب 40درصدشان به ثبت رسيده‌اند، همچنان در زير ذرات سرب و خاكستر تهران دود مي‌خورند و كسي به اين فكر نيست كه نفس‌هاي آخر را مي‌كشند.
«خانه دايي‌ام (ميرزاده عشقي) در تهران را كوبيده‌اند و كرده‌اند آپارتمان. قبلا شكل و شمايل قديمي داشت اما خانه فروخته شد.» (ص62 كتاب)
«در خياباني كه مركز بين‌المللي بيابان‌زدايي تابلوي بزرگ طلايي رنگي دارد هيچ تابلويي بر سر در خانه شاعر «زمستان» نيست. اين بنا ثبت تاريخي شده و حفاظتش به عهده سازمان ميراث فرهنگي است.» (ص92)
«حالا از گيشا آمده‌ايم بيرون، از پل گيشا و بانكي كه قصد كرده است شاعرش را به مردم نشان بدهد دور شده‌ايم. اما خانه سهراب خالي است و ميراث هنوز هم براي پيگيري وضعيت خانه او وقت به اندازه كافي دارد البته اگر بخواهد.» (ص112)
شهرها تاريخ و مليت دارند گاهي همين شهرها هويت ملي يك سرزمين را مي‌سازند. اما، ما درگير تكرار زندگي شده‌ايم و اتفاقي نيست كه در همين زندگي از خود و فضاي زندگي‌مان بيگانه شويم.
شارل بودلر دركتاب نقاش زندگي مدرن مي‌گويد: «براي اينكه هر شكلي از مدرنيته بتواند ارزش «قدمت» را بيابد بايد زيبايي رازآلودي كه زندگي انسان به شكلي غير عمدي بدان مي‌بخشد از آن جدا شود.»
شهر و انسان با هم معني پيدا مي‌كنند اما متاسفانه شهري به مثابه تهران با هجوم انساني و تخريب طبيعت و رشد آپارتماني به سرعت دستخوش تغييرات اساسي شده است. كارشناسان هويت ملي را احساس تعلق، وفاداري به عناصر و نهادهاي مشترك و اجتماع در ميان مرزهاي تعيين‌شده سياسي تعريف مي‌كنند. مهم‌ترين آنها عبارتند از سرزمين، دين و آيين، آداب، تاريخ، زبان و ادبيات و مردم و دولت.
«در خانه استخري بود با انواع درخت ميوه. خانه را كوبيدند و به آپارتمان سه طبقه تبديل كردند... در آنجا پدر اتاقي داشت و كتابخانه‌اي و بيشتر داستان‌هايش را در همان خانه و اتاق نوشت. در تهران هيچ خياباني بلكه هيچ كوچه‌اي به نام عباس يميني‌شريف نيست.» (ص 136)
«زرين‌كوب... كي هست؟ ما خبر نداريم. وظيفه ما خراب كردن است براي يك لقمه نان، اينقدر از اين خانه‌ها خراب كرديم كه اين تويش گم است... مي‌گوييد كه ميراث فرهنگي جاي خانه استادي به اين بزرگي را كه اينقدر شما تعريف مي‌كنيد نمي‌دانست و پيگير خانه‌اش نبود؟» (ص225)
«خانه هدايت طي شماره 2491 در فهرست ابنيه ميراث فرهنگي قرار گرفته. برادرزاده هدايت مي‌گويد اين مكان هم‌اينك به حياط خلوت و انبار بيمارستان شبيه شده... جلوي اتاقي كه متعلق به هدايت بود خرده زباله و مواد بي‌مصرف و... ريخته‌اند.» (ص‌281)
همه افراد يك جامعه نياز به هويت دارند چرا كه همه دوست دارند خود را با فرد يا گروهي همانند سازند تا به‌واسطه دارا شدن امتياز شخصي كه آن افراد يا گروه‌ها دارند به احساس ارزشمند بودن برسند.
نه اينكه آجرها و بناها داراي ارزش هستند و ما بايد حفظ‌شان كنيم البته به غير از معماري‌هاي قدمت‌دار كه خيلي هم شامل اين افراد نيست و گذشته‌اي دورتر دارد. ارزش خانه‌ها به وجود افرادي بوده كه در آن نفس كشيده و قلم زده و با ديگر هم‌ترازان خود محفل‌هاي ادبي- سياسي و هنري تشكيل داده‌اند و اينچنين باعث جنبش‌ها و حركت‌هاي فرهنگي و ادبي شدند. اين براي امروزي‌ها يك بازنمايي از خاطره‌هاي بسيار است و گذشته يك ملت را نشان مي‌دهد.
«آقاي منصوري در طبقه پنجم مجله خواندني‌ها هم كار مي‌كرد هم زندگي... و مهم‌تر اينكه در اين اتاق مي‌نوشت. جهانگيري مي‌گويد: در طول سال‌هايي كه در مجله خواندني‌ها بودم در صف مراجعان و ملاقاتي ذبيح‌الله منصوري علاوه بر پزشكان معروف، استادان سرشناس دانشگاه تهران، تني چند از روحانيون كه از قم آمده بودند، وزراي سابق و سرلشگر تا استادان تاريخ و همچنين ايراني‌هايي كه از خارج مي‌آمدند هم قرار داشتند.» (ص305)
«حالا پيرمردها رديف روي سكو جلوي مدرسه نشسته‌اند درست همان‌جايي كه سردبير روزنامه نسيم شمال مي‌نشست و شعرهايش را مي‌سرود.» (ص 431)
ارتباط عاطفي افراد با مكان‌ها چيزي است كه تهران كم دارد، امروزه ماشين‌گردي به اين خاطر كه در فضاهاي شهري‌مان ديگر جايي براي قدم زدن نداريم، جاي قدم زدن را پر كرده است.
چنين چيزي در حال حاضر زندگي ما در تهران كنوني است و به معناي امروزي آن است. در‌ حالي‌كه همه‌چيز را به سرعت تغيير داده‌ايم و با عجله چهره ديگري ساخته‌ايم و هنوز هم مي‌سازيم دنبال گذشته هويت‌ساز شهر هم هستيم.
اطلاعات كتاب «آمديم خانه نبوديد» حاوي يك نگراني است. اين نگراني آشكار كه اين تغييرات عظيم در هويت شهر باعث فراموشي نسل امروز از گذشته‌اي كه چندان هم دور نيست، شده و اقدامات سازمان ميراث و تنها ثبت املاك كافي نيست. جوانان و نوجوانان امروز از جلال آل‌احمد تنها بزرگراهي مي‌شناسند و جست‌وجوي مولف براي خانه روح‌الله خالقي نشان از بي‌نشاني دارد. خانه‌اش گم شده! كسي هم در محله او را نمي‌شناسد. حتما روزي كه مي‌سرود «چو نسيم نو بهار/ بر آشيانم كن گذر»، نمي‌دانست در هياهوي خاكستري اين شهر، آشيانه‌ها ويران مي‌شوند.
«كاش روي تابلوي اين كوچه‌ها نام استاد خالقي نوشته مي‌شد تا نوجوان‌ها اينقدر وقت شنيدن هاج‌وواج نمي‌ماندند.» (ص 410)
اين اطلاعات تاريخي يكجا جمع شده در حقيقت آرشيوي از ارزش‌ها و احساساتي هستند كه در شهر تهران امروزي غريبه‌اند.
مثل درخت ارغوان شاعر، كه امروز حالش خوب نيست.
اندر اين گوشه خاموش فراموش شده/ كز دم سردش هر شمعي خاموش شده/ ياد رنگيني در خاطر من گريه مي‌انگيزد/ ارغوانم آنجاست/ ارغوانم تنهاست/ ارغوانم دارد مي‌گريد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون