بيم و اميدهاي كاهش قيمت نفت
حتي شايد بتوان گفت كه به عقيده بسياري از كارشناسان اقتصادي و اجتماعي، علت اصلي عقب افتادگي ما در بسياري از شاخصهاي ديگر از جمله نرخ مشاركت اقتصادي، شفافيت اقتصادي و اداري، صادرات كالاهاي غيرنفتي، توسعه سياسي و اجتماعي و... به طور مشخص نداشتن يك راهبرد مشخص براي رسيدن به توسعه پايدار اقتصادي به علت برخورداري از اين رانت زيرزميني بودهاست. بنابراين حال كه قيمت نفت تا اين حد پايين آمده و حتي ممكن است در روزهاي آتي با هزينههاي توليد آن به نقطه سربهسري برسد، به نظر ميآيد يك «نقطه عطف» تاريخي – انشاءالله همراه با اميد به آينده- براي ملت و كشورمان فراهم آمده باشد. نقطه عطفي كه به سر منزلِ مقصود رسيدن آن منوط به اجماع نخبگان سياسي در سطح كلان و همراهي مردم در سطحي ديگر، براي عبور از وابستگي اقتصاد كشور به نفت است. مسلما اين عبور به معناي شفافيت بيشتر در اقتصاد كشور، استحكام اقتصاد و معيشت مردم در مقابل نوسانات و مناقشات جهاني و منطقهاي، اشتغال، خلاقيت و نوآوري بيشتر، بهرهوري و بهرهمندي مردم از كالاهاي با كيفيتتر، نظام آموزشي خلاق، بهرهمندي بيشتر از زنان در نظام توليدي و اداري جامعه و... خواهد بود.