• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱ خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3481 -
  • ۱۳۹۴ پنج شنبه ۱۳ اسفند

درباره مجموعه داستان «نوبت سگ‌ها» نوشته سروش چيت‌ساز

وقتي از داستان خوب حرف مي‌زنيم...

  ميثم غفوريان صديق/ حدود يك‌ماه قبل، نشر مركز مجموعه‌ داستاني منتشر كرد به نام «نوبت سگ‌ها» كه نخستين مجموعه‌ به چاپ رسيده از نويسنده‌اش، «سروش چيت‌ساز» است. اگر چه نويسنده سال‌هايي طولاني نيست كه داستان مي‌نويسد اما با نگاهي گذرا و سريع به رزومه كاري‌اش مي‌شود فهميد با داستان‌نويس قابل تاملي روبه‌رو هستيم. اگر فستيوال‌ها و جوايز ادبي را يكي از معيارهاي موفقيت در كار ارزيابي كنيم كه معيار پربيراهي هم نيست سروش چيت‌ساز تقريبا در هر جايزه داستاني كه شركت كرده برگزيده بوده است.
مجموعه داستان «نوبت سگ‌ها» كه حالا روي پيشخوان كتابفروشي‌ها جا خوش كرده، نظر بسياري از اهل فن را به خودش جلب كرده است و در هر محفلي كه مي‌بيني و مي‌شنوي هم، اغلب زبان به تحسين است كه گشوده مي‌شود. در اين مجال مي‌خواهم دلايلي را بشمارم كه «نوبت سگ‌ها» را به مجموعه‌اي خواندني بدل كرده است. سروش چيت‌ساز قصه‌گوي خوبي است. كارش با زبان اگر نگويم بي‌نظير دست پايين در سال‌هاي معاصر ادبيات فارسي كم‌نظير است. فارسي نوشتنش غلط ندارد. داستانش به‌شدت لايه‌بندي شده است و در عين پيچيدگي‌هاي موضوعي، سهل‌خوان است. «نوبت سگ‌ها» نخستين مجموعه داستان اوست و برخلاف بسياري مجموعه‌هاي اول كه در اين سال‌ها منتشر شده‌اند از پختگي و متانت زيادي برخوردار است. اين البته اصلا به اين معني نيست كه چيت‌ساز با تكنيك‌هاي معاصر آشنا نيست و راه مدرن نوشتن را نمي‌داند. اتفاقا شكل روايت و نحوه پيش‌بردن داستان يكي از چيره‌دستي‌هاي او به حساب مي‌آيد. او اهل جنوب است مثل اكثر جنوبي‌ها قصه‌گويي به بخشي از وجودش بدل شده و اگرچه در تهران باليده و اينجا هم داستان‌نويس شده، خيلي خوب بلد است قصه بگويد. «نوبت سگ‌ها» مجموعه‌اي است مشتمل بر 13 داستان كوتاه و نيمه‌بلند كه فضايي واقع‌گرايانه را دنبال مي‌كنند. در اكثر آنها راوي يا شخصيت اول با تناقضي بنيادين با جهان درون و برونش روبه‌رو است؛ تناقضي كه دست‌مايه پيش‌برد داستان‌هاست. او نمي‌خواهد براي اين تناقض‌ها راه‌حلي ارايه دهد. حتي نمي‌خواهد براي مخاطب درد دل كند. شخصيت‌هايش و راوي داستان‌هايش اغلب به كشفي و شهودي ناخواسته تن مي‌دهند. شخصيت اين داستان‌ها كه اغلب به وضعيت خود خو كرده‌اند حتي گاهي در بزنگاه روايت حالتي عصبي هم پيدا مي‌كنند. يكي ديگر از ويژگي‌هاي برجسته او، باورانيدن قصه به مخاطب است. او اينقدر سهل و ممتنع قصه مي‌گويد كه هرچه نوشته باور مخاطب مي‌شود. با اينكه داستان‌هاي اين مجموعه جزو داستان‌هاي رئاليستي طبقه‌بندي مي‌شود اما در هر داستان دست‌كم يك خرده ‌ماجراي اگر نگويم جادويي، ولي عجيب و غريب وجود دارد. اما نه تنها در هيچ‌كدام از داستان‌ها اين عجايب و غرايب نچسب نيست، بلكه در متن داستان نشسته و مي‌درخشد. اين ويژگي خوبي در داستان‌نويسي چيت‌ساز است. براي مثال در داستان جن‌زدگان ماجراي تكثير «مان‌شهين» اينقدر طبيعي است كه انگار ما هر كدام روزي هزاربار تكثير مي‌شويم. در «2001 يك اديسه فضايي» استنلي كوبريك يك سكانس درخشان وجود دارد كه در آن ميموني يك تكه استخوان را به هوا پرتاب مي‌كند و در بازگشت استخوان به زمين همه‌چيز تغيير كرده است. اديسه‌اي كه به خانه‌اش باز مي‌گردد اما آن خانه ديگر خانه اول نيست. سروش چيت‌ساز در داستان‌هايش اين تكنيك را به بهترين شكل ممكن به كار مي‌گيرد. انگار كه اجي مجي بگويد و پوف... همه‌چيز تغيير كرده است. ديگر ويژگي داستان‌نويسي چيت‌ساز و در اين مجموعه به‌صورت خاص تسلط او به زبان فارسي است. وقتي مي‌گويم زبان فارسي فقط راجع به نحو حرف نمي‌زنم. كه البته نگارش اين داستان‌ها هم بسيار عالي است و اين در اين وانفساي مسابقه‌ «كي از كي غلط‌تر مي‌نويسه» خودش موهبتي است. اما تسلط سروش چيت‌ساز محدود به اين نمي‌ماند و به ريشه‌هاي زبان هم باز مي‌گردد. او به متل‌ها و مثل‌ها هم مسلط است. افسانه‌ها و روايات كهن را هم به خوبي خوانده و به خوبي مي‌داند كه از آنها چگونه و كي و كجا استفاده كند. او ترس‌هاي قومي و ناخودآگاه جمعي اين زيست‌بوم را به خوبي مي‌شناسد. بنابراين ما به‌راحتي او را باور مي‌كنيم و وقتي قصه مي‌گويد، ماجرا براي‌مان غريبه نيست. آدم‌ها هم غريبه نيستند و در هر لايه براي هر مخاطبي حرفي براي گفتن هست. بارها گفته‌ شده هر اثر هنري براي ماندگار شدن لاجرم بايد يكي از دو نوع كمدي يا تراژدي را انتخاب كند. يا تلفيقي از اين دو باشد. اين هم ويژگي ديگر داستان‌هاي اين مجموعه است. «نوبت سگ‌ها» خود به خود و في‌ذاته تراژدي است. همه شخصيت‌ها در موقعيتي تراژيك قرار گرفته‌اند و از خلال آن با مخاطب حرف مي‌زنند؛ شخصيت‌هايي تراژيك كه گاهي از شدت بيچارگي كارشان به كمدي مي‌كشد. كم نيست صحنه‌هايي در داستان كه مخاطب در دلش به خنده نيفتاده باشد. هرچند كنه آن صحنه درد بي‌درمان آدمي باشد، شبيه همه ما كه از آن گريزي نداريم. طبيعي است كه اگر بخواهم راجع به داستان‌هاي مجموعه چيزي بگويم، مثل هر نويسنده ديگري سروش چيت‌ساز هم داستان بهتر و بدتر در اين مجموعه دارد. من شخصا «آستان مبارك ميرزا آقا»، «جن‌زدگان» و «شاپرك» را بيشتر دوست دارم. بقيه داستان‌ها را هم دوست دارم. واقعا داستان بد به معني معمولش در اين مجموعه نيست. داستاني كه نشود تا انتها رفت و به اجبار وسط داستان، قصه را رها كني در اين مجموعه نيست. به شخصه تا امروز اصلا چنين داستاني از سروش چيت‌ساز نشنيده‌ام. اگر بخواهم چيزي در اين ميانه اضافه كنم شايد صداي بعضي را دربياورد اما چه بيم بگذار دربياورد. سروش چيت‌ساز داستان‌نويس مهمي است. اين نكته قابل تاملي است در جهاني كه هر روز و هفته چندين مجموعه داستان از آدم‌هاي مختلف (شما بخوانيد حتي مشهور) درمي‌آيد كه حتي نمي‌شود يك داستانش را تا انتها خواند و به پايان رساند. او اگر بتواند در ادامه هم با همين قدرت بنويسد و ادامه دهد بي‌شك ما يك نويسنده درجه يك ديگر خواهيم داشت، يك نفر مثل ابراهيم گلستان، يا هوشنگ گلشيري يا غلامحسين ساعدي. البته كه هنوز با آنها فاصله دارد. اما اگر ديگر حتي ننويسد، مي‌رود جزو داستان‌نويساني با يك يا دو اثر كه اثرشان روي ادبيات ما موثر بوده است. يك نفر مثل بهرام صادقي يا قاضي ربيحاوي. من اميدوارم كه بنويسد و سرآمد زمانه شود به قول قدما.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون