درباره آزادگي و صراحت
نامههاي فروغ فرخزاد همين ماه گذشته در سرتيتر خبر شبكههاي مجازي قرار گرفت. مخاطبها و دوستداران ادبيات و آنهايي كه اصولا به حاشيه زندگي هنرمندان علاقه دارند، يكي از نامهها را دست به دست ميكردند و دربارهاش حرف ميزدند و نظر ميدادند. در اكثر نظرها، فروغ زني ساده به نظر ميآمد كه به سادگي و با صداقت، دلتنگي و دوستداشتنش را ابراز ميكند و روايت ميكند كه مهمترين شاعر زن معاصر ايران، برخلاف رسم و رسوم زمانه خود، انساني بهشدت رك، صريح و البته صادق بود. ويژگي كه وقتي به اشعار فروغ نگاه ميكنيم و آنها را نسبت به زمانه خود و روال شاعران زن آن دوران مقايسه ميكنيم، بازهم از نگاهي صادق، شفاف و صريح خبر ميدهد. ويژگي كه نه تنها در زمانه فروغ، كه در همين زمانه و عصر ما، ناياب و خاص است. درباره فروغ و آنچه بوده و آنچه تاثيرش را گذاشته، بسيار گفتهاند و شنيدهايم، اما اين ويژگي يگانه، كمتر در ديدرس ما قرار گرفته و شايد امروز، به تاريخ سالروز فروغ فرخزاد، بهانهاي باشد براي نگاهي دوباره به او كه انساني آزاده بود و بيريا و بدون دروغ آنچه ميخواست و ميدانست را به زبان ميآورد.