در مقام والاي حضرت زهرا (س)
سيده فاطمه ذوالقدر
نماينده تهران
در جامعه امروزي كه نظام سرمايهداري غرب با تهاجم فرهنگي خود سعي دارد الگوي غيرانساني براي زنان و دختران مسلمان ارايه كند بهرهگيري از ارزشها و الگوهاي مذهبي و ديني ميتواند راهگشا براي پرهيز از الگوهاي غيرعرفي و شرعي باشد.
مساله زندگي اجتماعي در جامعه اثرپذير از آرامش و تربيت، ايمان، تقوا و سلامت فكر و روح است. بنابراين در بستري كه الگوي مناسبي همچون فاطمه زهرا(س) وجود دارد شايسته است اين الگو در سيطره جامعه شكل اجرايي به خود بگيرد. از آنجايي كه روح انسان دنبال دستيابي به عزت دنيوي و اخروي است بنابراين درصدد اخذ بهترين ايده براي سبك زندگي مطلوب است. يكي از اين منابع برجسته بهرهگيري و استخراج اصول و سبك زندگي اسلامي ابعاد زندگاني حضرت فاطمه است. فاطمه(س) امتداد راه و سيره پيامبر است و زهراي اطهر نسخه كامل انسانيت و الگويي كامل براي زنان و دختران است. بهرهمندي از سبك زندگي و سيره اين بزرگ بانوي دو عالم كه همواره در صحنههاي اجتماعي، فرهنگي، سياسي و خانواده حضور داشته است بهترين منبع ايدهپذيري و الهام براي زنان و دختران جامعه محسوب ميشود چراكه تداوم در راه اين بانوي بزرگوار، استمرار راه تعالي عزت زنان در جامعه و متعاقبا تعالي جامعه خواهد بود و سرمشقي براي جامعه زنان ايران اسلامي باشد. حضرت فاطمه زهرا سلامالله، شخصيتي تاريخي كه مشمول مرور زمان واقع شود نبوده، بلكه يك سبك شيوه زندگي كمال يافته اسلامي و راه منحصربهفرد كمال و ترقي بشريت است. ايشان بهترين شاگرد مكتب پيامبر(ص) و بهترين مروج براي ترويج مكتب اوست. جايگاه والا و نقش برجسته حضرت زهراي اطهار در دفاع از ولايت به عنوان يك مبارز جانانه بود و ايشان چه در زمان حيات و بيماري و چه پس از شهادت، معلم و مبارزي ستودني و به تمام معنا پذيرفته شدهاند و خط و جهتگيريهاي مبارزه از ميان خطبهها و كلمات پيرامون دفاع از حريم ولايت كاملا مشهود است. بررسي الگوي رفتاري حضرت زهرا (س) و ايستادگي وي در برابرظلم وجور در دوره پس از رحلت پدر بزرگوارشان حضرت رسول مكرم اسلام كه با رعايت همه ضوابط ديني خاص زنان و حضور دلاورانه ايشان در همه عرصههاي جامعه و حساسيت نسبت به امور پيراموني كه از حق انساني زن مسلمان ناشي ميشود را به نمايش ميگذارد و ضرورت اتخاذ سياست حضور زن و مرد در حوزه عمل سياسي براي حفظ اصالت آموزههاي آيين نبوي در هميشه تاريخ را آشكار ميسازد.
نگاه هوشمندانه و در عين حال نقادانه حضرت زهرا (س) به وضعيت پيراموني خويش، از عمق دقت و وسواس حضرت نسبت به مسائل، معضلات و وضعيت جامعه حكايت ميكند و به خوبي نشان ميدهد كه زن بودن، تاثيري بر حساسيت اجتماعي نميتواند داشته باشد. شيوه مبارزاتي حضرت فاطمه زهرا (س) دادن آگاهي و رشد سياسي به زنان مهاجر و انصار بود كه بدينوسيله شور و شعور مبارزه و راه و روش آن درخانوادههاي مدينه وارد ميشد. اين بانوي مبارز و سياسي شكستناپذير كه تمام تاب و توان خود را در دفاع از حريم ولايت و امامت قرار داده بود، همانگونه كه پدر بزرگوارشان وعده فرمودند پس از مدتي بيمار شده و وقتي خبر بيماري آن حضرت در مدينه پيچيد، زنان مهاجر و انصار كه وامدار تعليم و تربيت فرهنگي آن حضرت بودند، براي عيادت وي به خانهاش آمدند. وقتي از حال آن حضرت جويا شدند، از حال خود نگفت، بلكه در دفاع از حريم ولايت به سخن پرداخت و از سستي مردانشان سخن راند كه حق را فراموش كردهاند و سكوت اختيار كردهاند. بازتاب سخنان دخت پيامبر به تدريج در درون خانهها آتشي به پا كرد و انقلابي پرخروش را جهت داد كه به حريم خانهها راه يافت و نطفههاي آگاهي و شعور را بارور كرد.
فاطمه زهرا عليهاالسلام در حقيقت، با رايزني سياسي خود، با ياران رسولالله صليالله عليه و آله اتمام حجت ميكرد و سعي ميكرد مسير انحراف امت و مسير واقعي را كه امامت علي عليهالسلام است را روشن سازد و نيز حريم ولايت را بيپيرايه ارايه دهد تا در فرداي قيامت، براي صاحبان زر و زور و تزوير و عافيتطلباني كه فريب خوردهاند، بهانهاي وجود نداشته باشد.
فاطمه زهرا عليهاالسلام، در دوران زندگاني خويش دو گونه تجربه ميآموزد و سنت او و قرائتي كه از دين ارايه ميكند، محصول اين دو نوع تجربه يعني تجربه دروني و بر فراز آن تجربه بيروني است. سنت فاطمي به مرور در بستر اين دو تجربه، تفصيل بيشتري مييابد تا آنجا كه فراتر از جنسيت، ناظر به هويت انساني زن است. در تجربه دروني خويش، الهام و رويا و عروج و مراقبه و تفكر و نيايش و اخلاق داري و... دارد و در تجربه برونياش نيز در دورههاي گوناگون، براي پدر، مادري ميكند، همراه و رفيق جماعت دينداران و راهبر خويش است، در ساخت مدينه همپايي ميكند، تدبير منزل را بر عهده دارد، با علي همراه است، به جنگ ميرود، در امور سياسي فعاليت و مشاركت ميورزد، با دشمنان شدت و صلابت دارد، دوستان نادان و مدعيان همراهي، اما ناتوان را نميپذيرد، دوستي دوستان را پاس ميدارد و امام و رهبر ميپروراند و بدينگونه، براي «زن الگو» با اين تجربهها و حضورهاي بيروني، سنت او جامعيت و تفصيل بيشتري مييابد و اجمالهاي بسياري از قرآن و سنت پيامبر را به تفصيل ميآورد. اجمالهايي كه زنان امروز بايد مدبرانه از آن ايده پذيرفته و بهكار بندند، وجود الگوي موفق و متدبر در برنامهريزيهاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي ميتواند شاه كليد تعالي ترقي شود چراكه در اين مسير پيمودن راه را بس آسان كرده و الگوي اينچنين موفق ميتواند از سرمنزل مقصود و حصول اهداف عاليه فرد را مطمئن سازد لذا انگيزش تداوم راه و انگيزه پيادهسازي و بهرهمندي از الگو را در وجود فرد تقويت كرده و بخش زيادي از مسووليتهاي اجتماعي و سياسي كه تدوين طرح و الگو است را تكميل كرده و سبب ميشود تمركز را بر بهينه اجرا كردن قرار دهيم. اميد است پرتو بهرهمندي از اين الگوي فرهيخته سياسي، اجتماعي، فرهنگي و مذهبي در زندگي شخصي و اجتماعي يكايك زنان و دختران جامعه عزيز ايرانمان رخنه كرد و دستاوردهاي مثبت آن ثمره زندگي خانوادهها، جامعه و فرزندان و نسل آتي ما شود.