محمدابراهيم ترقينژاد
ملك سلمان، پادشاه عربستان از چند روز پيش نخستين تور آسيايي خود را به شرق آسيا آغاز كرد، آنهم با كارواني هزار و 500 نفره
از جمله ۶۲۰ نفر به عنوان ملازم و همراه، ۸۰۰ مقام رسمي از جمله ۱۰ وزير، ۲۵ شاهزاده و 100 نيروي امنيتي. بنابر اعلام دفتر پادشاهي عربستان سعودي، اين سفرها در چارچوب تقويت و توسعه روابط عربستان سعودي با كشورهاي آسيايي و با هدف بررسي روابط دوجانبه و پارهاي مسايل منطقهاي و بينالمللي است. نخستين مقصد ملك سلمان، مالزي بود كه منجر به اقامت چهار روزه پادشاه عربستان بود و با تضمين 9 ميليارد دلار سرمايهگذاري با اين كشور همراه شد. سفري كه البته بيحاشيه باقي نماند و در بيانيه پاياني آن، همان ادعاهاي تكراري پيشين عليه ايران مطرح و موجب شد تا بهرام قاسمي، سخنگوي وزارت امور خارجه ايران موضوع بند ۱۵ مندرج در بيانيه پاياني سفر پادشاه عربستان به مالزي را شديدا مورد نكوهش قرار دهد و آن را رد كند. با اين حال، ملك سلمان از چند روز پيش به اندونزي رفته است و قرار است 9 روز در جزيره بالي اقامت كند. همچنين او و هيات همراهش طي روزهاي آينده به پادشاهي برونئي، ژاپن، چين و در نهايت مالديو خواهند رفت. با اين حال، انجام اين سفر با تحليلهاي بسيار همراه بوده است. آخرين سفر از سوي پادشاه عربستان به كشورهاي اين منطقه 46سال پيش صورت گرفت؛ زماني كه پادشاه عربستان، ملك فيصل بود و همين مساله موجب شده تا بسياري اين سوال برايشان مطرح باشد كه چه مسالهاي موجب شده تا ملك سلمان آن هم در اين سن و سال به چنين سفري رضايت بدهد. حضور فعالانه شركتها و تجار سعودي موجب شده است تا بسياري گمان كنند كه رياض درصدد تنوعبخشي به سياستهاي اقتصادي خود است. حضور فعالانه شركت آرامكو و رايزنيهاي پيدرپي مسوولان اين كشور و قراردادهاي رنگين و با ارقام بالاي آنها با شركت پتروناس مالزي و شركت نفت اندونزي هم موجب شده است تا بسياري بر اين اعتقاد باشند كه ملك سلمان اصلاحات اقتصادي را در سرلوحه كاري خويش در اين سفر قرار داده است اما آنچه محسوس است رقابتي است كه مسوولان سعودي با ايران در اين سفر دارند و تلاش ميكنند تا نفوذ و حضور ايران در اين كشورها را كاهش دهند. اين مساله زماني خود را نشان ميدهد كه يكسال پيش در چنين روزهايي محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه ايران به كشورهاي اين منطقه سفر كرده بود و پس از مدتها درخواست ايران براي عضويت در پيمان مودت اتحاديه جنوبشرق آسيا (آ. سه. آن) مورد پذيرش قرار گرفت و سفر حسن روحاني، رييسجمهور ايران در ماههاي گذشته به مالزي و اندونزي موجب شد تا دورنماي توسعه روابط ايران با اين كشورها در دوران پسابرجام بيش از پيش نمايان باشد. اينك سعودي ميكوشد با قراردادهاي رنگارنگ نفوذش را در حياطخلوت پيشين احيا كند و نگذارد اين كشورها بيشتر از پيش مناسباتشان را با ايران توسعه دهند. البته اين سفر با حاشيههاي ديگري نيز همراه شده كه اصل سفر را تحتالشعاع خود قرار داده است. در اين چارچوب، روزنامه امريكايي نيويورك تايمز در گزارشي نوشت: اين كاروان با شش فروند هواپيماي مسافربري بويينگ وارد جاكارتا شدند؛ همچنين 506 تن وسايل همراه پادشاه از جمله دو دستگاه خودروي مرسدس
بنز اس-600 و دو دستگاه آسانسور برقي براي استفاده شخصي پادشاه با يك فروند هواپيماي نظامي سي-130 وارد اندونزي شد. شركت مسوول حملونقل محمولهها در اندونزي به خبرگزاري رسمي اين كشور، آنتارا، گفت 572 كارگر مسوول حمل بار كاروان سعوديها شدهاند. اين هزينهها در حالي صرف ميشود كه شهروندان عربستان به خاطر سياستهاي رياضتي دولت رياض، بهسختي گذران زندگي ميكنند. جزييات درباره همراهان و وسايل همراه پادشاه سعودي به تيتر يك رسانههاي جهان تبديل شده است و به نظر ميآيد هدف اصلي اين سفر را تحتالشعاع قرار داده است. برخي كارشناسان معتقدند به رخ كشيدن ثروت ميتواند قدرتنمايي سعوديها بهمنظور گسترش همكاريهاي تجاري به كشورهاي شرق آسيا باشد. درخصوص سفر ملك سلمان به كشورهاي شرق آسيا به ويژه مالزي و اندونزي، اهداف و ميزان موفقيتهاي آن گفتوگويي با پيرمحمد ملازهي، تحليلگر مسايل سياست خارجي داشتهايم كه مشروح آن را در ادامه ميخوانيد.
پادشاه عربستان پس از مدتها به شش كشور آسياي شرقي سفر كرده است كه از اين شش كشور، سه كشور مسلمان هستند و از پرجمعيتترين و با نفوذترين كشورهاي اسلامي محسوب ميشوند. برخي معتقدند كه كشورهايي همچون مالزي و اندونزي از ديرباز حياط خلوت رياض محسوب ميشدند ولي اين روابط طي سالهاي اخير دستخوش تحولاتي شده است. روابط رياض با اين كشورها از ديرباز تا به امروز چگونه بوده است؟
نگاه عربستان سعودي به كليت كشورهاي اسلامي مبتني بر اين نگاه است كه رياض در نقطه ثقل و مركزيت جهان اسلام قرار دارد و كشورهاي ديگر در پيرامون آن قرار دارند. به عبارت ديگر، عربستان خود را در مركزيت تفكري ميداند كه اسلام ناب راستين است كه بر همه تفكرها و جريانهاي ديگر اسلامي تفوق و غلبه دارد. براساس اين تفكر، عربستان در اكثريت كشورهاي اسلامي به ويژه كشورهايي كه اهل سنت در آنجا اكثريت را دارند، سرمايهگذاريهاي بسياري چه از نظر اقتصادي و چه از نظر تاسيس مدارس مذهبي و علمي انجام داده است. از سويي، اسلام در جنوبشرقي آسيا به صورت مسالمتآميز و از طريق تجار و بازرگانان شبهجزيره عربستان و هند گسترش يافته است و همين مسايل موجب شده تا نگاه مثبتي به عربستان در اين كشورها ايجاد شود. پس از دو زاويه عربستان در كشورهايي همچون مالزي و اندونزي داراي نفوذ است: زاويه نخست، سابقه تاريخي ورود مسالمتآميز اسلام به اين مناطق و ادغام آن با فرهنگهاي بومي و زاويه دوم، حضور مكه و مدينه در عربستان و مطرح شدن پادشاه عربستان به عنوان خادم حرمين شريفين است. اين دو مساله، مسايلي جدي و فرهنگي محسوب ميشوند كه در ذهنيت افراد قرار دارد و همين مساله موجب شده تا مردم جنوبشرق آسيا، عربستان را در جايگاه معتبري قرار دهد. حتي زبان عربي از نظر مردم اين مناطق بسيار محترم شمرده ميشود زيرا آنها زبان عربي را زبان قرآن ميدانند. اينها بسترهايي هستند كه موجب ميشود تا عربستان در كشورهاي اين مناطق مشكل جدي و چنداني نداشته باشند.
برخي معتقدند كه در سالهاي گذشته خللي در جايگاه عربستان ايجاد شده و ملك سلمان درصدد دستيابي به جايگاه پيشين است...
من باور ندارم كه شكافي ايجاد شده و جايگاه عربستان در مالزي و اندونزي تضعيف شده باشد. از نگاه عربستان، جنوبشرق آسيا همچنان حياط خلوت رياض محسوب ميشود و امكان رشد نفوذ عربستان در آن مناطق فراهم است. با اين حال، نكتهاي وجود دارد و آن، اين است كه تنها حربه و اهرم عربستان در اين مناطق، دلارهاي نفتي است. كشورهايي همچون اندونزي و مالزي بهشدت از نظر اقتصادي نيازمنديهايي دارند و دلارهاي نفتي رياض ميتواند پاسخي به عطش آن كشورها باشد. در اين چارچوب، در سفر ملك سلمان شاهد امضاي قراردادهاي تجاري و دادن وامها و امتيازاتي از سوي عربستان به مالزي و اندونزي هستيم و شركت آرامكو هم فعالانه در اين سفر نقشآفرين است. اين اهرم در اختيار عربستان وجود دارد ولي اقتصاد اين كشورها خارج از وابستگي به نفت رشد پيدا كرده و موجب شده تا اين اهرم هم در مدت زماني زياد نتواند كار خاصي انجام دهد. هماينك دو كشور مالزي و اندونزي به دليل حضور در اتحاديه آ. سه. آن و سرمايهگذاريهايي كه اين كشورها از گذشته انجام شده، به قدرت اقتصادي در صنايع الكترونيكي تبديل شدهاند و آنها عربستان را به عنوان بازار فروش خوب براي كالاهايشان نگاه ميكنند و حتما در اين سفر درصدد افزايش صادرات به عربستان خواهند بود.
بسياري معتقدند كه اهداف اين سفر بيش از آنكه اقتصادي باشد، سياسي است از جمله توسعه مناسبات نظامي و استفاده از ظرفيتهاي ديني. چقدر رياض ميتواند در سفر به شرق آسيا به اين خواستها دست پيدا بكند؟
اين برداشت درستي است و توسعه همكاريهاي علمي و فناوري و... ظاهر كار است و دادن امتيازات و امضاي قراردادها براي ايجاد وابستگي بيشتر است. در واقع، عربستان در اين سفر به دنبال يارگيري است. هنگامي كه محمد بن سلمان، وزير دفاع عربستان از تشكيل يك ائتلاف اسلامي براي مبارزه با تروريسم خبر داد، از حضور برخي كشورهاي مسلمان در اين ائتلاف خبر داد كه مالزي و اندونزي هم از جمله آن كشورها بودند. در آن زمان، مهمترين كشورهاي مدنظر عربستان براي جذب كشورهايي مانند مصر، پاكستان و تركيه بودند و اندونزي چهارمين كشور هدف بود. عربستان طي سالهاي گذشته بهشدت به دنبال ائتلافسازي نظامي است چون قدرت نظامي آن كشورها ميتواند در تغيير معادلات خاورميانه بسيار موثر باشد. در اين چارچوب، اندونزي از مالزي اهميت بيشتري دارد زيرا قدرت نظامي زيادي ندارند ولي اندونزياييها هم ارتش قدرتمندي دارند و هم از تكنولوژي نظامي برخوردارند. با اين وجود، هنوز كشورهاي مهمي همچون مصر، پاكستان و تركيه ملاحظاتي دارند و صددرصد به اين ائتلاف نپيوستهاند. بهطور مثال، هنگامي كه گفته شد پاكستان به اين ائتلاف پيوسته، بحثهاي زيادي در رسانهها و محافل اين كشور ايجاد شد و نواز شريف مجبور شد حضور در اين ائتلاف را تكذيب كرده و عضويت در آن را موكول به نظر پارلمان پاكستان كند. پارلمان نيز به اين عضويت راي منفي داد و گفت پاكستان تنها زماني به اين ائتلاف خواهد پيوست كه مكه و مدينه در تهديد باشند در حالي كه بحث رياض، تهديد مكه و مدينه نيست و مساله آنها رقابت منطقهاي با تهران و مساله يمن و سوريه است. عربستان در اين سفر تلاش ميكند تا با استفاده از مشوقها و اهرمهاي مالي، اين كشورها را با خود همراه كند تا آنها از سياستهاي جنگي عربستان در خاورميانه حمايت بكنند. اين مساله، هدف و بحث اصلي سفر ملك سلمان است و توسعه همكاريها و گسترش مناسبات دوجانبه پوشش اين كار است. عربستان با ايجاد ائتلافهاي نظامي ميخواهد ضعف اصلي در نيروي انساني و مديريت جنگ را برطرف و جبران كند و از بن بست خارج شود. در جنگ يمن نيز مشاهده ميكنيد كه حدود دو سال از اين جنگ گذشته ولي عربستان نتوانسته به اهداف خود يعني بازگرداندن قدرت به عبدربه منصور هادي موفق شود و اين در حالي است كه آنها سختافزارهاي نظامي بسيار قدرتمندي دارند ولي هنوز معادله قدرت به سود رياض تغيير نيافته و حتي حوثيها امنيت عربستان را با تهديد روبهرو كرده و مراكز نظامي اين كشور را با موشك مورد هدف قرار دادهاند.
عربستان در ميان كشورهاي عربي تا حدودي توانسته است اجماع ضدايراني تشكيل دهد. تا چه اندازه در اين سفرها ميتواند تلاشي براي بسط اين فضاي ضدايراني در كشورهاي اسلامي غيرعربي داشته باشد و آن را با موفقيت پيش ببرد؟
عربستان براي انجام اين كار هم ابرازهايي دارد و هم محدوديتهايي. ابراز اين كار، مشوقهاي مالي است و محدوديت اين كار مناسبات دوجانبه اين كشورها با ايران است. با اين وجود، موفقيت عربستان بيش از آنكه در رياض باشد، بستگي به رفتار تهران دارد. اگر ايران سياست فعالانه و هوشمندانهاي داشته باشد، شانس عربستان براي رسيدن به اين هدف اندك است چون هر كشوري منافع ملي خود را پيگيري ميكند و اينگونه نيست كه همه تخممرغهاي خود را در سبد ديگران بگذارد.
در بيانيه پاياني سفر ملك سلمان به كوالالامپور، عربستان و مالزي مدعي مداخله ايران در امور كشورهاي خاورميانه شدهاند. تارنماي بيسيسي اندونزي اعلام كرد تعهدات به سرمايهگذاري در سفر ملك سلمان يك موضوع اتفاقي نيست و آن را در ارتباط با مقابله با ايران دانسته است. تا چه اندازه ميتوان گفت كه عربستان در سفر به مالزي توانست به خواست خود دست پيدا كند؟
متاسفانه مساله رخ داده چندان به سود ايران نيست زيرا عربستان توانسته تا حدودي اين ديدگاه را القا كند كه تحولات غرب آسيا رنگ و بوي فرقهاي دارد. رياض مدت هاست تلاش ميكند ايران را به تحميل ايدئولوژي خود به ديگران متهم كند. ما نبايد از اين مساله به سادگي عبور كنيم و بايد آن را جدي بدانيم و به دنبال دستيابي به راهكاري براي از بين بردن اين ديدگاه در ميان كشورهاي اين منطقه باشيم. حداقل آنكه، اگر اين كشورها با ايران متحد نميشوند، در چالش ميان تهران و رياض، به سمت عربستان گرايش پيدا نكنند و بيطرف باقي بمانند.
برخلاف مالزي كه در سالهاي اخير شاهد بروز اختلافاتي ميان تهران و كوالالامپور بودهايم، روابط تهران و جاكارتا دوستانه و رو به رشد بوده است. آيا اندونزي كه از موسسان عدم تعهد است و رابطه دوستانهاي با هم ايران دارد، زير بار تعهدات كشوري همچون عربستان عليه ايران خواهد رفت؟
همانطور كه گفتم هر كشوري به دنبال منافع ملي خود است. اندونزي كشوري است كه در سالهاي گذشته براساس اين محور، سياست خارجياش را تنظيم كرده است و منافع ملي اين كشور است كه ايجاب ميكند روابطش را با رياض در چه سطحي حفظ و توسعه بدهد و در چه سطحي با تهران حفظ و توسعه بدهد. با اين وجود، ساختار قدرت در اندونزي به گونهاي نيست كه صددرصد به سمت عربستان متمايل بشود. به عبارت ديگر، جاكارتا طي سالهاي گذشته نشان داده است كه منافع اندونزي در پيوستن كامل به يك كمپ نيست بلكه آنها درصدد ايجاد توازن در سياست خارجي خود براي ايجاد همكاريهاي متنوع و فرصتسازي براي آينده هستند. اين مساله، فرصت خوبي را براي ايران ايجاد ميكند اما متاسفانه تهران به اندازه رياض روابط گسترده و همهجانبهاي با جاكارتا ندارد. به عبارت ديگر، ايران هم از نظر تجاري و هم از نظر اقتصادي از عربستان عقب است و امكانات و اهرمهاي مالي رياض را هم ندارد. با اين وجود، اندونزياييها توجه ويژهاي به منافع ملي براساس متوازنسازي در روابط خارجي دارند. بايد به اين اصل توجه و كار كرد. نبايد احساسي هم شد زيرا كار را بدتر ميكند.
مالزي و اندونزي كشورهايي هستند كه از گذشته به امروز از خريداران نفتي ايران بودند ولي در اين سفر شاهد امضاي قراردادهايي ميان آرامكو و شركت پتروناس مالزي و سرمايهگذاري در صنايع نفتي اندونزي بوديم. عربستان در اين سفر چه اهداف نفتي را در پيش گرفته است؟ آيا سعودي قصد دارد تا با انجام رايزنيهايي از شركاي نفتي ايران بكاهد؟
رقابت شديدي ميان تهران و رياض بر سر بازارهاي خريد نفت وجود دارد و ترديدي وجود ندارد كه عربستان ميخواهد بازارهاي نفتي ايران را از چنگش خارج كند و در اختيار خود قرار دهد. در اين چارچوب، آنها امكانات بالايي دارند و محدوديتهاي تهران را هم ندارند. آنها ميتوانند تخفيفهايي براي فروش بدهند و امتياز قيمت ترجيحي را به اندونزي و مالزي بدهند. حتي ميتوانند فروششان را اقساطي كنند. محدوديتهاي بانكي ايران را هم ندارند. فشاري هم كه براي همكاري با تهران وجود دارد، رياض آن فشار را احساس نميكند ولي با اين اوصاف، فضا آنقدر به سود عربستان نيست كه ايران نتواند كار چنداني بكند چون هيچ كشوري نميخواهد خود را به صورت صددرصد وابسته به كشور ديگري بكند چون سرعت تحولات بالاست و ممكن تغييري در سياستهاي بينالمللي عربستان ايجاد شود و وابستكگي محض به رياض ميتواند ضربه شديدي به اندونزي و مالزي وارد كند. با اين وجود، من مساله مهمتر را در سياستهاي امريكا عليه ايران ارزيابي ميكنم. بايد ديد امريكا در دوران ترامپ چه سياستي را دنبال ميكند. ارتباطات اندونزي با امريكا ارتباطاتي جدي و گستردهاي است و نوع روابط تهران و واشنگتن ميتواند بر روابط ايران و اندونزي هم اثرگذار باشد. اگر امريكا بخواهد سياستهاي سختگيرانهتري را نسبت به ايران اعمال كند، آنگاه بانكهاي كمتري هم با ايران حاضر به همكاري خواهند بود و هزينه همكاري با تهران نيز براي كشورها بالا خواهد رفت.