مدیریت شهری و دیپلماسی عمومی
امیر مقامی
استادیار مدعو دانشگاه اصفهان
برخلاف تصور و انتظار، مدیریت شهری به جای آن که به ارايه خدمات محدود روبنایی و مهندسی محدود شود، میتواند به عنوان بخشی از حاکمیت ملی در تحقق اهداف حکمرانی مطلوب به کار گرفته شود. یکی از زمینههایی که مدیریت شهری باید در چارچوب سیاستهای کلی نظام، اهداف ملی را پیگیری کند و اغلب مغفول مانده است، موضوع دیپلماسی عمومی است. مفهوم دیپلماسی عمومی به آن دسته از رفتارهای هدفمند معطوف به سیاست خارجی کشور اطلاق میشود که از ویژگیهای رسمیت و مسوولیت سیاسی، خالی هستند. به عبارت دیگر نهادهای دولتی و غیردولتی در رفتارهای خود با بازیگران متناظر و همرده خود در کشورهای دیگر و نیز در رابطه با دیگر بازیگران بینالمللی (بهخصوص سازمانهای بینالمللی)، اهداف ملی را دنبال و تقویت میکنند؛ بدون آن که هزینه سیاسی یا حقوقی به دولت تحمیل كنند. پیگیری این اهداف، سبب میشود دیپلماسی رسمی توان تاثیرگذاری بیشتری بر ذهن و رفتار بازیگران بینالمللی داشته باشد و تصویر بهینهای از دولت و ملت در صحنه روابط بینالمللی ارايه شود. یکی از زمینههای پیگیری دیپلماسی عمومی در مدیریت شهری، تفاهمنامههای موسوم به خواهرخواندگی میان شهرهاست. خواهرخواندگی (twine cities / sister cities) یک پیوند اخلاقی و در نتیجه سیاستی میان دو شهر است که به حوزه دیپلماسی عمومی مرتبط میشود. از نظر حقوق بینالمللی، «دولت» عهدهدار روابط بینالمللی است و مناطق محلی مثل شهرها اصولا حق ایجاد حقوق و تعهدات قانونی و قضایی در روابط خارجی ندارند. در قانون شهرداریها و سایر قوانین ایران نیز مقررات خاصی در این زمینه وجود ندارد و شهرداریها تابع دستورالعمل وزارت کشور در این زمینه هستند. با وجود این خلأ قانونی، تفاهمنامههای خواهرخواندگی با تصمیم و تصویب شورای شهر ممکن است به ایجاد حقوق و مزایای متقابل برای هر یک از شهرهای طرف تفاهمنامه منجر شود. همچنین برنامههای تجاری، فرهنگی و هنری مرتبط نیز میتواند توسط طرفین اجرا و ارايه شود. لذا علیرغم عدم الزامآوری حقوقی، وجود انگیزه جدی برای تعمیق و گسترش روابط فرهنگی و اقتصادی میان شهرها با در نظر گرفتن مصلحت و سیاستهای کلی کشور و به صورت متقابل میتواند به تبادل تجربیات در مدیریت شهری، ایجاد فرصتهای سرمایهگذاری و اشتغال و مبادلات فرهنگی بینجامد. همچنین این تفاهمنامهها میتواند با پیگیریهای بعدی و جدیت اجرایی، گردشگری خارجی را نیز جذب کند و با معرفی جامع پدیدههای شهری، گونههای متنوع گردشگر را به داخل کشور بکشاند.
طبیعتا تفاهمنامههای گردشگری، به طور مستقیم تسهیلاتی برای روادید ایجاد نمیکنند و این به سیاست پذیرش دولتها بستگی دارد، اما با در نظر گرفتن امکانات خاص برای گردشگران معرفی شده، ممکن است عملا به یک نظام غیررسمی تسهیل روادید یا مساعدتهای کنسولی منجر شوند، بدون آن که تعهدی قانونی برای دولتها ایجاد کرده باشند. همچنین از آنجا که اجرای تفاهمنامهها در چارچوب مدیریت شهری است، نه تنها بار مالی ویژهای به دولت تحمیل نمیشود و هزینههای احتمالی از بودجه شهرداریها مورد استفاده قرار میگیرد، بلکه چه بسا عواید مستقیم و غیرمستقیمی نیز برای دولت و مدیریت شهری به ارمغان داشته باشد.
مهمترین ثمر فعالیتهای بینالمللی مدیریت شهری، نمایش ریشههای مردمسالاری در ایران، ایجاد فرصتهای شغلی جدید ناشی از سرمایهگذاری خارجی و گردشگری، ارتباط مستقیم با نخبگان خارجی، استفاده از تجربیات مدیریت شهری موفق و از همه مهمتر تقویت دیپلماسی رسمی کشور است. علاوه بر اینها، این که در بسیاری از شهرهای صنعتی مهم جهان، این حجم از آلودگی هوا مشاهده نمیشود، این حجم نخالههای ساختمانی ناشی از تخریب و ساخت و سازهای پیاپی دیده نمیشود، حمل و نقل عمومی به سامان قابل دسترس است، سرعت پروژههای شهری معقول است و... همه نشان میدهد که مدیریت شهری در ایران نیازمند بهروزرسانی اطلاعات خود و بهرهگیری از تجربیات تقنینی و اجرایی است که یک دیپلماسی شهری فعال – و نه گردشگر! – میطلبد. لذا مدیریت شهری و شوراهای شهر – به ویژه در کلانشهرها – باید نهاد و نیز مطالعات لازم برای شناسایی شهرهای مناسب خواهرخواندگی را برعهده گیرند و از فضای پس از تحریمها برای تقویت همین فضا و بهرهمندی از آن، استفاده کنند.