چه كساني سياست را در بهارستان مديريت ميكنند؟
مناسبات پارلماني زير سايه چهرهها
گروه سياسي| نه حزبي در كار است و نه ائتلاف ماندگاري؛ مجلس ايران گردهمايي چهرههاست. ياركشي آنها خط و ربط مناسبات سياسي پارلمان را مشخص ميكند؛ خط و ربطهايي كه خيلي زود به زود اين طرف و آن طرف ميشوند. زمان اگر زمان احمدينژاد باشد اوضاع يك جور است و اگر زمان روحاني باشد جور ديگري. مجلس نهم زماني كه روي كار آمد ديگر اختلافات اصولگرايان و محمود احمدينژاد به اوج خود رسيده بود. براي تشكيل اين مجلس رقابتي تمام و كمال بين اصولگرايان شكل گرفت. از روز 7 خرداد سال 91 مجلس نهم محملي شد تا اصولگرايان خود را به اقليت و اكثريت تقسيم كنند؛ اقليتي كه زير سايه حدادعادل و با مشاركت گروههايي چون جبهه پايداري و رهپويان و ايثارگران تشكيل شد و اكثريتي كه گرد علي لاريجاني شكل گرفت. شايد آن روز اصولگرايان فكر ميكردند همين دستهبندي است كه سرنوشت خيلي از رقابتهاي سياسي بعدي را تعيين خواهد كرد. اصولگرايان، چه از نوع اكثريت و چه اقليت كمتر فضايي پيش روي رقباي اصلاحطلب و اعتدالي خود براي بازگشت به مركز قدرت متصور بودند. چيزي حدود يك سال بعد از تشكيل مجلس نهم اما با انتخابات رياستجمهوري يازدهم مشخص شد كه تمام آن تصور تنها يك خيال باطل بوده است. اعتداليون و اصلاحطلبان در يك ائتلاف انتخاباتي بازگشتند. اين آغاز مسيري شد براي به هم ريختن تمام مناسبات سياسي شكل گرفته در مجلس نهم. حالا 18 ماه بعد از آغاز كار دولت حسن روحاني، مناسبات سياسي مجلس هيچ شباهتي به روزهاي آغازين ندارد. بهارستان خيلي زود شاهد شكلگيري ائتلافها و خطوط سياسي جديد بود. اول كار چند نفري از فراكسيون رهروان به بهانه هواداري از دولت سوداي تشكيل فراكسيوني جديد را در سر ميپروراندند؛ فراكسيوني كه درست 18 ماه درباره تشكيل آن و انشعابش از رهروان بحث ميشود اما هيچگاه به نتيجه نرسيده است. وقتي حزبي در كار نيست اين چهرهها هستند كه بايد جور كارهاي تشكيلاتي را بكشند. در ميان چهرههاي اصلاحطلب و اعتدالي مجلس همچنين چهرهاي وجود ندارد كه بتواند انشعابي با اين وضعيت را كليد بزند. بازي چهرهها در بهارستان در جاي ديگري است؛ در ميان خود اصولگرايان؛ جايي كه منطق ياركشيها به كلي عوض شده و دستجات سياسي پارلمان كه معمولا ياد گرفتهاند زير سايه فرد يا افرادي عمل كنند، دنبال اين هستند كه كدام سايه بر سر آنها ماندگارتر خواهد بود.