باهنر
آغاز جدايي، اتحاد دوباره اصولگرايان
چهارشنبه، 29 مرداد همان روزي بود كه مشخص شد ديگر نميتوان فراكسيون رهروان ولايت را در مجلس يك گروه منسجم دانست. صبح اين روز و قبل از ساعت 8 تلاشهاي گسترده رهروانيها براي رسيدن به موضعي منسجم در قبال استيضاح رضا فرجيدانا بدون نتيجه پايان يافت و ساعاتي بعد وزير علوم روحاني با راي درصد زيادي از همين رهروانيها بركنار شد؛ وزيري كه تا آخرين لحظات علي لاريجاني از تلاش براي نگه داشتنش در دولت باز نايستاد اما 140 راي موافق به استيضاح او نشان داد كه رهروانيها ديگر صرفا از رييس مجلس خط نميگيرند. آن 29 مرداد ظهور عملي شكاف در رهروان بود؛ جايي كه نيمي از اين فراكسيون با رقباي پارلماني در فراكسيون اصولگرايان همراه شدند. جايي كه دو نفر از چهرههاي اين فراكسيون در قامت ناطقان موافق استيضاح رضا فرجيدانا، همان حرفي را زدند كه جبهه پايداري ميزد؛ سيد حسين نقوي حسيني و موسي غضنفرآبادي كه از قضا تندترين نطقها را عليه وزير علوم دولت يازدهم انجام دادند. از اينجاي داستان به بعد، اين محمدرضا باهنر بود كه در مجموعه رهروان راه خود را از علي لاريجاني جدا كرد، باهنري كه به توان بالا در رايزني و لابيگري شهره است. به همراه او طيف «نمايندگان خاكستري» هم ترجيحا تغيير مسير دادند تا نيمي از فراكسيون رهروان به يكباره گرايشي سخت به سمت جبهه پايداري و فراكسيون اصولگرايان پيدا كند. كاملا روشن بود كه در اين مسير
علي لاريجاني هيچگاه با باهنر همراه نخواهد شد.
باهنر از روز استيضاح فرجي دانا به سمت كساني متمايل شد كه دو ماه بعد لاريجاني را علنا در صحن مجلس «ديكتاتور» خطاب كردند. محمدرضا باهنر براي اينكه نشان دهد
در ادامه مسيرش كه با شكاف فراكسيون اكثريت آغاز شده، چقدر جدي است چندي بعد از استيضاح فرجيدانا در گفتوگويي با روزنامه «اعتماد» تاييد كرد كه روز 29 مرداد نه تنها
به نفع استيضاح راي داده بلكه توان لابيگري خود را نيز صرف بركناري وزير علوم روحاني كرده است. همانجا بود كه او تاييد كرد در سوداي ائتلاف با جبهه پايداري است و در مقابل ذرهاي هم به ائتلاف با اصلاحطلبان معتدل و دادن ليست مشترك انتخاباتي با آنها فكر نميكند. حال آنكه نزديكان علي لاريجاني كه بايد آنها را سخنگويان غيررسمي او دانست كم و بيش از تمايل خود براي ائتلاف با اصلاحطلبان و اعتداليون سخن ميگويند. در اين شرايط ميتوان گفت كه محمدرضا باهنر اكنون ليدر طيف سومي در مجلس است كهگر چه از قبل هم وجود داشته اما چند ماهي است كه تصميم گرفته تا مستقل از علي لاريجاني بازي جديدي را پيش ببرد. مخصوصا اينكه باهنر در فضاي بيرون مجلس و در خلأ حضور چهرههايي چون مرحوم عسكراولادي و آيتالله مهدوي كني بر كرسي دبيركلي جبهه پيروان تكيه زده و خود به مرجعي تصميمگير در بين اصولگرايان تبديل شده است. چندي پيش صفر نعيمي رز، سخنگوي فراكسيون رهروان وضعيت شكاف در اين مجموعه پارلماني را اينگونه توضيح داده بود: «طرفداران آقاي لاريجاني همان اصولگرايان معتدل هستند كه الان به دنبال يك جبهه سياسي هستند. اين مجموعه به احتمال زياد نتواند با مجموعههايي چون جبهه پيروان وارد يك ائتلاف شود. چون آنها در پي ائتلاف با دولت هستند اما جبهه پيروان به عنوان اصولگرايان محض اصلا چنين قصدي ندارند و در حقيقت تلاش ميكنند تا با جريانهايي كه در انتخابات مجلس نهم ازجبهه متحد جدا شدند، دوباره ائتلاف كنند.» همين خط افتراق اردوگاه سوم بهارستان، يعني طيفهاي متمايل به اصولگرايان تندرو در فراكسيون رهروان را ايجاد كرده است.
نزديكان محمدرضا باهنر و جبهه پيروان در مجلس بر اين باورند كه رفتن به سمت دولت سهم آنها را از فهرستهاي انتخاباتي سال 94 كاهش خواهد داد. مهمتر اما تفاوت بنيادين نگرش اين دسته از اصولگرايان با نگرش اعتداليون و اصولگرايان معتدل است. محمدرضا باهنر بر خلاف علي لاريجاني داراي عقبهاي تشكيلاتي و سابقهاي سازماني است. نزديكي به دولت تنها زماني ميتواند براي او و نزديكانش موثر باشد كه در انتخابات مجلس دهم جايي در ليست هواداران دولت پيدا كنند. دولتي كه طيفهاي همسو با او در اين انتخابات يك سر دارند و هزار سودا؛ يك طرف اصلاحطلبان هستند، يك سو اعتداليون و سوي ديگر هم اصولگرايان معتدل. مشخص است كه باهنر و نزديكانش به راحتي نميتوانند در اين فهرست براي خود صندلي خالي پيدا كنند. ضمن اينكه او نخواهد توانست عقبه تشكيلاتي و سابقه اصولگرايياش را تنها به بهاي يك انتخابات خرج رقباي ديروز كند، هر چه باشد او سالها از سران جريان اصولگرا بوده و حالا هم كه بعد از مرحوم عسگراولادي بايد ميراث او، يعني همان كرسي دبيركلي جبهه پيروان را نگهباني كند. علي لاريجاني اما هيچگاه نه با اعتداليون و نه با اصلاحطلبان در چنين رقابتي نبوده كه اكنون براي نزديكي با آنها اكراهي داشته باشد. با اين وضعيت به نظر نميرسد كه همنشيني نزديكان لاريجاني و باهنر بيش از عمر مجلس نهم دوام پيدا كند. فراكسيون رهروان تا پايان اين مجلس حيات گلخانهاي خود را حفظ خواهد كرد اما تنها در حد و اندازههاي يك اسم خواهد بود، نه چيزي بيشتر. اين شرايط اگر ادامه پيدا كند تابستان سال آينده، يعني همان زماني كه حيات موقت ليستهاي انتخاباتي آغاز ميشود علنا جريان نزديك به محمدرضا باهنر و هواداران علي لاريجاني مقابل يكديگر قرار خواهند گرفت. اتفاقي كه در جريان انتخابات مجلس نهم براي فراكسيون اصولگرايان مجلس هشتم هم افتاد و آنها به دو دسته جبهه متحد اصولگرايان و جبهه پايداري تقسيم شدند و برابر هم صف كشيدند. به عبارتي همان طور كه لاريجاني در ائتلاف با پايداريها هيچ آيندهاي براي خود متصور نيست، باهنر و همفكران او هم در نزديكي به دولت كه هماكنون نزديكيهايي با علي لاريجاني هم دارد، هيچ سودي به نفع خود نميبينند.