اعتمادي كه از نان شب واجبتر است
جعفر گلابي
جلوههاي زيبا و انساني امداد و نجات هموطنان سيلزده كه بعضا در فيلمها و عكسها در كانالهاي اجتماعي ميچرخد واقعا اميدآفرين و تحسينبرانگيز است. چه بسيار جواناني كه از سراسر كشور خود را به مناطق آسيبديده رساندهاند و در گمنامي مطلق با جان و دل و بيمنت به امدادگري مشغولند و چه بسيار خانمها كه در محلههاي گوناگون گردهم آمده، اعانه جمع ميكنند و بعضا نان و غذا ميپزند و مشتاقانه مشغول كارند. جوانان سيلزده خود آستين همت بالا زده در مقابل سيل توفنده بدون اغراق سينه سپر ميكنند و صحنههايي از حماسههاي انساني پديد ميآورند. اينها سرمايههاي اجتماعي عظيم كشورند كه هنوز وجود دارند و بايد به آنها باليد، بايد عكسها و فيلمهاي حماسه مردم در مقابل سيل را به سراسر جهان ارسال كرد و نشان داد كه ملت ايران در سختترين شرايط ممكن زنده و پوياست و از خويش مواظبت ميكند. اما در كنار اين جلوههاي روشن و انبوه از نوعدوستي و استحكام و انسجام ملي، برخي از نابسامانيها و بياعتماديها و ناهماهنگيها و اخبار منفي هم بود كه زخم بزرگ آسيبهاي سيل را عميق ميكرد و بعضا روند امدادرساني را با مشكل روبهرو ميساخت. مسلما آسيبهاي موجود در حوزه نرمافزارانه و رسانهاي كه از سوي انبوه شبكههاي ماهوارهاي و دنياي مجازي خصوصا از آن سوي آبها به آن دامن زده ميشود ناشي از خدشهاي است كه در مقاطع مختلف به اعتماد عمومي زده شده است و بايد انتظار ميداشتيم كه در بزنگاه حادثه، گريبانمان را بگيرد و خسارتبار شود. رواج شايعات عجيب و خبرهاي نادرست كه با كمي امعان نظر بطلان آنها قابل دسترسي است ضمن اينكه مايه تاسف است، خبر از زمينه آسيبزايي ميدهد كه وجود دارد و بايد سرچشمههايش را يافت و براي آن چارهيابي اساسي كرد. متاسفانه هنگامي كه باد دروغ در سطوح بالاي مسووليتي وزيدن گرفت و به قول آن بزرگوار كسي در چشم 40 ميليون ايراني مينگريست و دروغ ميگفت و احدي جلويش را نگرفت، وقتي رسانه ملي در سليقه خويش انحصار به خرج ميدهد و حتي صداي دولت از او به آسمان است! وقتي برخي رسانهها در وارد آوردن هر اتهامي به مخالفان خود آزادند و براي آن حيل شرعيه ميتراشند! هنگامي كه خبرنويسي و خبرنگاري و خبرپراكني حرفهاي در سايه سهلانگاريها و عدم مديريت بحران به شدت تضعيف شده است و سامانه رسانهاي دوران بحران نداريم، طبيعي خواهد بود كه عجايب شايعات نشر پيدا كنند و حتي مقبول عامه افتند. هنوز كمكهاي امدادي كشورهاي خارجي در راه بودند كه عدهاي فرصتطلبانه از عدم ارسال آنها براي سيلزدگان خبر ميدادند! برخي بدون تكلف گفتند و نوشتند كه سيل هم كار خود جمهوري اسلامي است! سخنان و عصبانيت طبيعي يك سيلزده نگران در سطحي وسيع منتشر ميشد چنانچه گويي همه جا با سيلزدگان بد رفتاري ميشود، برخي ناهماهنگيها كه در بحراني با اين وسعت بعضا اجتنابناپذير است چنان بزرگنمايي ميشد كه گاهي انبوه خدمترسانيها و بيخوابي امدادگران و فداكاريشان تحتالاشعاع قرار ميگرفت و در اين جنگ رواني چه بسا خستگي به تنشان ميماند. سيل عظيم با خسارات بيسابقهاش روشن كرد كه ما تا چه حد به اعتماد عمومي نيازمنديم؟ اعتماد مردم به دولت از چنان ضرورتي برخوردار است كه دانايان و آيندهانديشان براي پاسداري از آن با يك دروغ كوچك هم به شدت برخورد ميكنند و نميگذارند، اطمينان ضروري مردم به دستگاههاي دولتي و حكومتي آسيب ببيند. توجيه خلايق و توضيح دادن جدي و متواضعان و شفاف به مردم و ارايه جزييات امور از سوي مسوولان به آنان چنانچه گويي كارگزاري به رييس خود گزارش ميدهد يك اقدام ضروري است و بسياري از آسيبها و حتي خطرها را دور ميكند و فوايد متنوع اساسي به همراه دارد. در كشور بلاخيز ما كه برخي از بيگانگان عنود هيچ موقعيتي براي ايجاد رخنه در افكار عمومي را از دست نميدهند، ايجاد فضاي اعتماد و اطمينان و جلب نظر مساعد همميهنان از نان شب واجبتر است و اگر فرو گذاشته شود، زماني چنان خسارتش بيكران خواهد شد كه دير شده و ديگر كاري نميتوان كرد.