گرهگشايي، نه گرهافزايي
سروش اكبرزاده
شرايط و صفبنديهاي سياسي در كشور ما به گونهاي است كه هر موضعي كه دولت بخواهد بگيرد، متاسفانه يك عده بدون در نظر گرفتن محتواي آن، مخالفت خواهند كرد. به عبارتي نوع عملكردها ملاك قضاوت نيست، بلكه چون دولت آن تصميم را گرفته، مورد نقد واقع ميشود. يعني شخص مبناست و نه عملكردها و ديدگاهها. بنابراين بايد بدانيم كه دولت هر كاري كه انجام بدهد، يكسري مخالف دارد. ما ميگوييم كه موضع ايران به عنوان كشوري اسلامي، موضعي بحق است. يعني مواضعي كه ما در قبال جهان ميگيريم، مواضعي است در حمايت از حق و مستضعفان و محرومان. وقتي چنين است سخن حق چرا بايد از گفتوگو بهراسد؟ سخن حق خودش را كنار نميكشد، بلكه ميخواهد تجلي پيدا كند و مخاطبان خود را به گفتوگو دعوت ميكند. ممكن است ما خط قرمزهايي داشته باشيم كه داريم. ما روي اين خط قرمزها هم ميتوانيم گفتوگو كنيم. اگر به سنن و كتاب دينيمان توجه كنيم، ميبينيم كه خداوند در قرآن به پيامبر توصيه ميكند: «وإِنْ أحدٌ مِن الْمُشْرِكِين اسْتجارك فأجِرْهُ حتى يسْمع كلامالله ثُم أبْلِغْهُ مأْمنه»؛ يعني اگر مشركي از تو پناه خواست، پناهش ده تا كلام خدا را بشنود سپس او را به سرمنزل مقصود برسان. ميبينيم كه خداوند هم به پذيرش دعوت مشركان و گفتوگو با آنها توصيه ميكند. اگر مواضع ما بحق است، سخن گفتن با يك رسانه خارجي نه تنها خالي از اشكال است، بلكه به مثابه امكاني است براي انتشار حق و حقيقت. اين كافي نيست كه فقط مدعي برخورداري از مواضع بحقمان باشيم، بلكه بايد از زمينهها و بسترهاي لازم براي نشر اين مواضع هم استفاده كنيم. ما بايد بتوانيم به مخاطبانمان در سطح دنيا ادله تصميماتمان را ابلاغ كنيم. ما بنا به هر دليلي شايد فعلا امكان گفتوگوي مستقيم با ديپلماتهاي امريكا و بعضي ديگر از كشورها را نداشته باشيم و ...
وجود بعضي از خط قرمزها در حال حاضر مانع از انجام اين گفتوگوي مستقيم شود. در اين شرايط ابلاغ پيام به صورت غيرمستقيم و از جمله از طريق رسانهها يكي از راههاست. گرچه بر اين باورم كه آن گفتوگوها هم در آينده ميتواند امكانپذير و ثمربخش باشد. ما تا كي بايد از طريق قطر يا با واسطه عمان و ... مذاكره كنيم؟ چرا بايد اين همه هزينه براي مذاكره و روابط غيرمستقيم بپردازيم؟
طرح موضوع تبادل زندانيان ايراني امريكايي توسط دكتر ظريف، گامي به جلوست. بعضي انگار دوست دارند به عقب قدم بردارند و كار كشور و مردم را سختتر كنند. چرا از خود نميپرسيم كه تبادل زندانيان دو كشور در مجموع در حكم گرهافزايي است يا گرهگشايي؟ طرح مواضع بحق جمهوري اسلامي در گفتوگو با يك رسانه خارجي، آيا مشكلي براي ما به وجود ميآورد يا زمينهساز گشودن گرهها ميشود؟ به نظرم اگر با مواضع دولت و آقاي ظريف در بحث سياست خارجي و نوع رفتارهايي كه به خرج ميدهند، همدلانه مواجه شويم، به گرهگشايي در كار كشور، نظام و مردم كمك كردهايم.
متاسفانه اسلام در دنيا به بدترين شكل ممكن معرفي شده است. بعضي از رسانههاي بينالمللي درصدد اين هستند كه موضع جمهوري اسلامي را مشابه موضع طالبان، القاعده، داعش و ... جلوه دهند. در چنين فضايي، رسالت ما براي نشر مواضع بحقمان بيشتر ميشود. ما ميتوانيم از فضاهاي موجود براي گفتوگو و ابلاغ پيامهاي حقطلبانه و اثبات حقانيتمان به دنيا بهره بگيريم. ما بايد نشان بدهيم كه قرار دادن ايران در رديف القاعده و داعش اشتباهي فاحش است و توجه جهان را به اسلامي جلب كنيم كه اسلام محمدي و مبتني بر محبت است و نه اسلام جنگ و منازعه. عدهاي دوست دارند عكس اين عمل كنند؛ در حالي كه جوهر اصلي اسلام اخلاق و محبت است. در اين گفتوگوهاي بينالمللي ما ميتوانيم مواضعمان را به صورت شفاف به دنيا اعلام كنيم و نشان بدهيم.
همه كارهاي بزرگ از طريق كارهاي كوچك انجام ميشوند. به قول ژان فرانسوا ليوتار، فيلسوف فرانسوي به جاي اينكه بيمقدمه دنبال «فراروايتها» باشيم، بهتر است سراغ «خردهروايتها» برويم و از اصلاح امور كوچك آغاز كنيم. با اين تعبير به نظر ميرسد رويكرد آقاي طريف به هموار كردن راه براي تبادل زندانيان، مصداق اصلاح امور از پايه است، چرا كه با اهداف بزرگي مانند همدل كردن امريكاييها با گفتمان خودمان هنوز فاصله داريم. حتي اگر تذكر آقاي ظريف به ترامپ تاثير نكند، اثرگذاري آن بر افكار عمومي از طريق رسانهها قابل تامل است. بنابراين در حالي كه ما از طريق مستقيم نميتوانيم با ديپلماتهاي امريكايي گفتوگو كنيم، بهترين راه براي ابلاغ پيامها و مواضعمان رسانهها اعم از رسانههاي ملي و فراملي هستند.