دولت نيازمند حمايت
محمد كاظمي
در هفته دولت بررسي اجمالي وضعيت قوه مجريه و برشمردن نقاط قوت و ضعف او همچنين اشاره به تهديدها و فرصتهاي قوه مجريه بجا و احتمالا ثمربخش خواهد بود. دولت آقاي حسن روحاني در زمان خاص و شرايط ويژه و با ترتيبات و حمايتهاي جالب توجهي از مردم راي اعتماد گرفت و روي كار آمد. نه تنها اصلاح طلبان بلكه حداقل بخشي از اصولگرايان هم به اين نتيجه رسيده بودند كه با مديريت دولتهاي نهم و دهم كشور در وضع نگران كنندهاي قرار گرفته است. اجماع جهاني در تحريمها و وجود 7 قطعنامه ضد ايراني شوراي امنيت سازمان ملل و در انزوا قرار گرفتن شخصيتهاي دلسوز و مديران كارآزموده و با سابقه انقلابي در داخل و استيلاي فضاي سرد و ساكن در جامعه ضرورت تغيير و خروج از چنين شرايطي را در اولويت اصلي قرار داده و هدفهاي سياسي و جناحي را شايسته تاخير گردانيده بود. هدف كاملا درست بود كه ما بايد ابتدا به هر وسيله ممكن وضعيت كشور را به حالت عادي برميگردانديم و انصافا دولت آقاي روحاني چنين هدفي را تا حدود زيادي محقق كرد. با شروع مذاكرات ايران و گروه 1+5 تزريق پول به اقتصاد كشور از طريق آزاد شدن بخشي از داراييهاي ايران آغاز شد و چون برجام به امضا رسيد به سرعت فروش نفت عملياتي شد و اگر ما تا كنون توانستهايم در مقابل فشارهاي امريكا ايستادگي كنيم يكي از دلايلش همان گشايشهايي بود كه دولت يازدهم توانست در روابط خارجي و اقتصادي كشور ايجاد كند. اما اشتباهي كه در اين ميان صورت گرفت، تكيه بيش از حد به برجام و غفلت از ظرفيتهاي ديگر خصوصا تواناييها و اختياراتي بود كه قوه مجريه دارد و ميتواند با توسل به قانون اساسي از آنها استفاده كند و مطالبات گوناگون مردم را برآورده سازد و كشور را در مسير توسعه و آباداني قرار دهد. اتفاقا درست از همين ناحيه بود كه مخالفان دولت مساعي خود را در تضعيف قوه مجريه متمركز كردند و...
حملات خود را تا نقاط قوت او هم پيش بردند. آقاي رييسجمهور بر تلاشهاي خود در محقق كردن وعدهها نام برجام دو و سه گذاشت ولي اين نامگذاريها خود مسالهدار شدند و در عمل هم منويات دولت با مقاومتهاي جدي روبهرو شد. وقتي دولت برنامه محوري خود يعني برجام را تا حدود زيادي از دست داد، زمان نسبتا درازي طول كشيد تا برنامههاي خود را بازبيني كند و ثبات لازم را دوباره باز يابد. در اين زمان قوه مجريه از دو سو با موانع مهم و تاثيرگذار روبهرو شد. از درون نقصانها و ناكارآمديهايش بيش از گذشته بروز يافتند و ارتباطش با حاميان اصلاحطلب هم آنچنان وثيق و ثمربخش نشد كه بر اين ضعفها غلبه كند و از سوي ديگر مخالفان دولت بيشتر و عمليتر و متمركزتر سراغش آمدند و گاهي تضعيف را به تخريب هم رساندند! در واقع دولتي با آن همه مشكلات به ارث رسيده و حادث شده با مشكل «درك» روبهرو شد، خود را چندان كه بايد درك نكرد و آنها هم كه بايد دركش كنند، نكردند. همه دولتها در زمانهاي مختلف از آنجا كه در ميدان كارزار سخت اجرايي هستند، نيازمند حمايتهاي بزرگ و همه جانبهاند همچنانكه ديديم هنگام دفاع مقدس حضرت امام تا چه حد حامي دولت مهندس موسوي بود و به يارياش ميشتافت. به هر حال دولت با فراز و فرودهاي فراوان تا اينجا خود را رسانده است و 2سال ديگر پيش رو دارد. اين 2سال به سرعت برق و باد خواهد گذشت و اگر انگيزه، انرژي، اراده و از همه مهمتر حمايت لازم را نداشته باشد، مردم و كشور متضرران اصلي خواهند بود. دولت هم خود نيازمند درك شرايط خطير خويش است و بايد ارتباط همه جانبهاي با دلسوزان ايجاد كند و نظرشان را محترم بشمارد و كمكشان را جلب كند و هم از جانب ديگران خصوصا مخالفان سرسخت درك شود و حداقل در ميدان عمل با مانع و رادع روبهرو نشود. كساني كه به هر بهانهاي دولت را مورد حمله قرار ميدهند و از پس تضعيف قوه مجريه درصدد اثبات خويشند و نظر به انتخابات دارند بايد رسما عوارض و پيامدهاي درازمدت و همه جانبه اعمال خود را بپذيرند و بدانند كه با شعبدهبازيهاي سياسي نميتوانند، چهره منتقد دلسوز به خود گيرند و مثلا بر موج مطالبات مردم بنشينند. امروز هر ضعفي كه متوجه مديريت اجرايي كشور شود بيش از هر زمان ديگري به پايههاي اميد مردم و حفظ كيان كشور ضربه وارد خواهد كرد.