دلنوشتهاي براي محمد ايوبي بهمناسبت انتشار مجدد «سفر سقوط»
نويسنده شاگردپرور
رسول آباديان
محمد ايوبي شايد يكي از دلسوزترين نويسندگان ايراني براي داستاننويسي باشد؛ نويسندهاي كه گرچه آنگونه كه بايد و شايد قدرش دانسته نشد اما آثاري از خود به يادگار گذاشت كه در بدنه تاريخ ادبيات داستاني ما جايگاهي ويژه دارند و شاگرداني پرورش داد كه هنوز هم مينويسند و كورسوي داستان را زنده نگه ميدارند. كساني كه ايوبي را از نزديك ميشناسند به خوبي ميدانند كه در خانهاش هيچگاه به روي مشتاقان به نويسندگي بسته نبود، خصوصا جوانترها كه نزديكي خاصي به او حس ميكردند. تسلط ايوبي بر ادبيات كلاسيك و تمايلش به پيوند با ادبيات امروز باعث شده بود كه شاگردانش پيش از
قدم گذاشتن در وادي نويسندگي، مطالعاتي
در حد شناخت فردوسي، سعدي، عطار، نظامي، محسن تنوخي و... داشته باشند؛ رويكردي كه چندان در جلسات و كلاسهاي ديگر از اين دست زياد مورد توجه قرار نميگرفت. محمد ايوبي از آن جمله نويسندگاني بود كه نوشتن را براي شهرت انتخاب نكرده بود بلكه اين حرفه را بنا بر احساس مسووليتي انتخاب كرده بود كه هميشه از آن سخن ميگفت. ايوبي هميشه براي ما ميگفت كه در رشته ادبيات فارسي كه در مدارس تهران تدريس ميكرد چه فجايعي در حال وقوع است. هميشه گله ميكرد كه درس مهمي چون ادبيات فارسي هيچگاه ازسوي گردانندگان نظام آموزشي كشور جدي گرفته نميشود و معلمهايي چون او بايد تلاش كنند كه فهم ادبي صحيح را خارج از محيطهاي درسي به ديگران آموزش دهند. ايوبي معلم بود و مدام از كلاسيكگريزي نويسندگان امروز تعجب ميكرد و مدام از ما ميپرسيد چگونه ميشود از پله اول به يكباره پريد به پله صدم؟ مگر ميشود شما يك ساختمان بدون زيرسازي احداث كنيد و... آنچه ايوبي در ادبيات داستاني كشور انجام داد، مسووليت از نوع همان پيريزي ساختمان پرورش نويسنده بود. او اعتقاد داشت كه نويسنده «مطلق» يا «متعلق» نميتواند نويسندهاي درخدمت فرهنگ مردمش باشد. او به نويسنده «متعلق» به آب و خاك و گذشته و آينده اعتقاد داشت؛ نويسندهاي كه خرده بهرهاي از بزرگان ادبي كشور داشته باشد. ايوبي يكي از نويسندگان موثر مكتب جنوب به شمار ميرود كه دركنار نويسندگاني چون احمد محمود و ديگران توانست جايگاهي ويژه براي اين مكتب ايجاد كند. ايوبي از نويسندگان پركار و نوگراي دهه 1350 شمسي بود كه ماجراي اغلب داستانهايش در خوزستان روي ميدهد. او در رمان «طيف باطل» كه سال 1353 آن را منتشر كرد با به تصوير كشيدن سقوط خاندان سرهنگ اقتداري ميليتاريسم را هجو ميكند و آن را به استهزا ميگيرد. ايوبي بعدها رمانها و داستانهاي متعددي نوشت كه از آن ميان ميتوان به رمانهاي «راه شيري» و «پايي براي دويدن» اشاره كرد. ايوبي در سال 1370 نمايشنامهاي را نيز با نام همزادان ماه منتشر كرد ولي هيچگاه نمايشنامهنويسي بر داستاننويسي او سايه نينداخت. علاوه بر داستاننويسي كه دلمشغولي اصلي او بود در برههاي از زندگي خود به انتخاب شعرهاي نيما يوشيج دست زد و آنها را با شرح و تفسير منتشر كرد.