مساله گرتا
سامان موحديراد
بالاخره در سالي كه نه نتانياهو در سازمان ملل سخنراني ميكند نه معمر قذافي، كاربران ايراني فضاي مجازي يك سوژه جديد از نشست عمومي سازمان ملل براي بحث و مجادله پيدا كردند: گرتا تونبرگ! دختر 16 ساله اهل سوئد كه به واسطه فعاليتهاي محيطزيستياش مشهور است و حالا بعد از يك سفر پرماجرا و با كشتي به امريكا و بعد از شركت در راهپيمايي عظيم تغييرات اقليمي در نيويورك در سازمان ملل سخنراني كرده و همين مساله صفي از موافقان و مخالفانش را در شبكههاي اجتماعي فارسي رودرروي هم قرار داده است. اول از همه تكليف خودم را روشن كنم و بگويم از منتقدان اقدامات رسانهاي اين روزهاي گرتا تونبرگ هستم چراكه مخالف هر رويداد نمايشي و باسمهاي هستم. اينكه شما براي جلب توجه جهاني به بحرانهاي محيطزيستي و براي پرهيز از آثار زيانبار محيطزيستي پروازها با قايق خودت را به امريكا برساني در نگاه اول جالب است. اما ماجرا وقتي خندهدار ميشود كه بدانيم خدمه اين كشتي براي رساندن خودشان به گرتا و برگشتن از اين ماموريت در مجموع مجبور به انجام 6 پرواز طولاني بين اروپا و امريكا شدند. در واقع براي اينكه يك اكتويست نوجوان دو پرواز بين قارهاي انجام ندهد 6 پرواز بينقارهاي انجام شد. همين مساله به اندازه كافي نشان از باسمهاي بودن اين اقدامات دارد. در واقع دنياي رسانهاي جديد چنان دامي براي همه ما پهن كرده كه هر آينه ممكن است، گول بخوريم و در دامنش بغلتيم. پيش از همه اين اتفاقات گرتا تونبرگ برايم موجودي قابل احترام بود و هست. من حتي با سخنان آن دسته از مخالفان غربستيز گرتا كه سوئدي بودن و چشم آبي بودنش را دستاويزي براي حمله به او قرار دادهاند، مخالف هستم. چراكه به نظرم اتفاقا گرتا نوجواني برآمده از يك سيستم آموزشي درست است كه پرسشگري را به درستي آموخته و ياد گرفته نسبت به اتفاقات اطرافش بيتفاوت نباشد. سيستمي كه اتفاقا به درستي سن محور نيست و حتي به يك نوجوان هم اجازه اظهارنظر ميدهد. اما به نظرم بايد ميان گرتا و اتفاقات رسانهاي اطرافش فاصلهاي قائل شويم. همان نمايش مسخرهاي كه توان مبتذل كردن هر دغدغه پاك و شريفي را دارد و متاسفانه گرتا هم در دامن آن لغزيده است. تمناي نمايش دادن و نمايشي بودن. اگر قرار بود، پدر شوم داشتن دختري با دغدغههاي گرتا آرزويم بود ولي شايد اگر ميخواستم به او توصيهاي كنم اين بود كه گوشي تلفن همراهت را كنار بگذار!