نقش زنان در توسعه
فاطمه ذوالقدر
در طول تاريخ همواره شاهد حضور و فعاليت زنان در كنار مردان بودهايم. فعاليتهاي اقتصادي در سبك زندگي روستايي و عشاير بسيار پررنگتر و موثرتر از آن چيزي است كه از آن سخن گفته شده است. بيترديد ميتوان ادعا داشت كه در سبك زندگي و اقتصاد خانوار روستايي و عشاير، زنان داراي سهم و نقش قابل توجهي هستند. آنها به عنوان يك نيروي كار توانمند و كارآمد همواره بخشي از بار اقتصادي خانواده را بر دوش خويش ميكشند و در بخشهاي مختلف كشاورزي، دامداري و صنايع دستي مشغول به فعاليت هستند تا بتوانند چرخ زندگي ساده و پربركت خويش را در چرخش نگه دارند. اما در نهايت نتيجه و سرآمد اين فعاليتها آنگونه كه بايد نه ديده ميشود و نه رضايت خاطر را براي جامعه زنان روستايي و عشاير به همراه داشته است. نياز امروز جامعه زنان روستايي و عشايري افزايش انگيزه و تقويت احساس ارزشمندي و كارآمدي است كه لازمه آن توانمندسازي زنان در ابعاد اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي است. به اين شكل مشاركت زنان در جامعه روستايي و عشايري از قالبهاي سنتي كه منجر به ناديده گرفتن، يا بعضا كمارزش شدن كار زن در خانوار بوده خارج شده و با ايجاد حس خودباوري در زنان روستايي و عشايري نه تنها زنان در جايگاه حقيقي خويش قرار ميگيرند بلكه شاهد تربيت نسلي توانمند هستيم و چه بسا اين موضوع زمينهساز تقويت مهاجرت معكوس به جامعه روستايي و عشايري باشد. بايد در نظر داشت موضوع توانمندسازي زنان يك فرآيند پويا و چند وجهي است كه لازم است به تمام ابعاد آن به طور كامل در برنامهريزيها نگريسته شود و به صورت فعال و مستمر اين برنامهها بهروزرساني شده و متناسب با جامعه روستايي و عشاير و مقتضيات اين جوامع به پيش رود تا زمينههاي اشتغال و مهارتآموزي و افزايش تخصص و دانش همگام با افزايش كيفيت زندگي در زنان روستاها و در ميان عشاير محقق شود. در اين راستا شناسايي وضعيت موجود و سطح توانمندي زنان روستايي و عشاير به منظور نايل شدن به يك الگوي مناسب و ...
عملياتي به عنوان يك پيشنياز ضروري است، به اين ترتيب با شناسايي ظرفيتها و توانمنديها و مهارتهايي كه زنان اين جوامع دارند ميتوانيم در مسير ايجاد اشتغالهاي خانگي، كوچك و مولد حركت كنيم و رونق هرچه بيشتر كار و توليد را در جامعه روستايي و عشاير شاهد باشيم. در اين مسير، آنچه بايد همواره مدنظر قرار گيرد اين مهم است كه زنان به عنوان نيمي از جمعيت، ياريگران فعال و خستگيناپذير اقتصاد داخلي هر كشور به خصوص در حوزههاي روستايي و عشاير هستند. لذا آموزش خودباوري، دانش فني و تكنولوژي، مديريت مالي و همچنين آموزشهاي بروز و مهارتهاي حرفهاي بايد همواره در اولويت برنامهريزيهاي مسوولان مربوطه قرار داشته باشد و اهتمام و توجه لازم براي تحقق اين برنامهها وجود داشته باشد.
در اين راستا، گسترش تشكلها و تعاونيهاي زنان روستايي و عشاير، گامي مفيد و موثر براي افزايش حضور و مشاركت زنان در صحنههاي مختلف اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و سياسي و بهبود و تثبيت جايگاه ايشان و عاملي بر رونق فعاليتهاي اقتصادي و فرهنگي و اجتماعي در اين جوامع است بايد مدنظر داشت اجرايي شدن اين موضوع نيازمند فرهنگسازي و ايجاد بسترهاي مناسب و لازم است تا با اجراي مستمر برنامههاي مشاورهاي و آموزشي، تشويق و معرفي تشكلهاي اقتصادي- اجتماعي زنان و محصولاتشان بتوانيم اين تحول كه لازمه توسعه جامعه روستايي و عشاير و عاملي براي حفظ جمعيت روستايي و پيشگيري از مهاجرت به كلانشهرهاست را حفظ كنيم.