ترامپ و امريكاي لاتين
عليرضا سلطاني
چپگراها بار ديگر و بر خلاف پيشبينيها، در حال بازگشت به قدرت در كشورهاي امريكاي لاتين هستند. اين بازگشت در هفتههاي اخير با سروصداي زيادي همراه است به گونهاي كه پس از مدتها، اخبار و تحولات سياسي امريكاي لاتين در صدر اخبار جهان قرار گرفته است. اوج اين تحولات انتخاب يك چپگرا به رياستجمهوري آرژانتين در هفته گذشته است؛ انتخابي كه با شوك بسياري در محافل سياسي امريكاي لاتين و ايالات متحده همراه شده است. با اين انتخاب چپگراياني كه 4 سال پيش قرار بود حداقل براي مدتي طولاني از قدرت كنار روند در مدت كوتاهي دوباره به قدرت بازگشتهاند. پيش از اين تحول، مورالس چپگرا و بازمانده بزرگ دوران چپگرايان امريكاي لاتين در دهههاي اول و دوم قرن بيستويكم در بوليوي به هر ترتيبي بار ديگر به رياستجمهوري اين كشور انتخاب شد. انتخابي كه براي بسياري از صاحبنظران و كارشناسان سياسي كمتر قابل پيشبيني بود. انتخابات رياستجمهوري در اروگوئه نيز اگرچه به دور دوم كشيده شد اما نامزد چپگرايان يعني دانيل مارتينز با كسب 38 درصد آرا در مقابل رقيب راستگراي خود (30 درصد آرا) احتمال پيروزي خود را در دور دوم كه كمتر از 3 هفته ديگر برگزار ميشود، تقويت كرده است. به اين تحولات بايد تظاهرات و شورشهاي خياباني در پيشرفتهترين كشور امريكاي لاتين يعني شيلي را نيز در هفتههاي اخير اضافه كرد. تظاهراتي كه عليه سياستهاي انقباضي دولت راستگرا در حوزه اقتصاد است. دولت كنوني شيلي به رهبري سباستين پينيهرا، اولين دولت راستگرا در طول 20 سال گذشته است. تظاهرات اخير در شيلي با توجه به رضايتي كه مردم اين كشور از خانم باچلت، رييسجمهور چپگراي سابق داشتند، هزينه سنگين و جبرانناپذيري براي جناح راست و محافظهكار شيلي در آينده به دنبال داشته و شانس آنها را براي ماندن در قدرت كاهش داده است. تحولات سياسي اخير به طور مشخص نوار قدرت گرفتن جريانهاي راست را در امريكاي لاتين كه با روي كار آمدن ماكري در 2015 در آرژانتين آغاز شد با انتخاب پينيه در شيلي در سال 2017 ادامه يافت و با انتخاب نامزد راست افراطي يعني بولسو نارو در برزيل تثبيت شد پاره كرد. جرياني كه قرار بود سال گذشته به حكومت چپگرايان در ونزوئلا با ايجاد خشونتهاي خياباني و حمايتهاي بينالمللي از رهبر راستگرايان(گوايدو) پايان دهد. اما پس از گذشت بيش از 10 ماه نه تنها چپگرايان ونزوئلا سقوط نكردند بلكه بر خلاف پيشبينيها، دولتهاي راستگراي امريكاي لاتين در معرض سقوط قرار گرفتند.
سوال مهم قابل توجه اين است كه چرا با وجود سابقه نه چندان خوب چپگرايان در امريكاي لاتين(به استثناي شيلي و برزيل) در بهبود شرايط اقتصادي و سياسي كشورهاي امريكاي لاتين كه زمينه پايان كار آنها را در نيمه دوم دهه اخير فراهم كرد، اقبال مردم اين منطقه در فاصله كوتاهي بار ديگر به سوي اين دولتها نشانه رفته است؟ در پاسخ به اين سوال به طور مشخص بايد به عملكرد ضعيف دولتهاي راستگرا در اصلاح امور اقتصادي و گرايش بدون پشتوانه خارجي به سياستهاي اقتصادي نئوليبرالي اشاره كرد. اين مهم به خصوص در مورد آرژانتين و شيلي مصداق دارد. اما عامل مهمي كه اين ناكامي را براي دولتهاي راستگرا به ارمغان آورد، سياست خارجي دولت ترامپ در قبال كشورهاي امريكاي لاتين به خصوص عملكرد ضعيف آن در قبال دولتهاي راستگرا كه به طور طبيعي مورد حمايت دولت امريكا قرار داشتند، بود. ترامپ به دو صورت زمينه قدرت گرفتن دوباره چپگراها را در امريكاي لاتين موجب شد. صورت اول مواضع تند، افراطي و نژادپرستانه او در قبال خارجيان به خصوص لاتينيها بود كه از زمان روي كار آمدن و با طرح احداث ديوار در مرزهاي امريكا و مكزيك كليد خورد. سياستهاي ترامپ در قبال مهاجران لاتيني، روندي كه در حال اصلاح چهره امريكا در ميان جوامع امريكاي لاتين بود را متوقف كرد و بار ديگر خاطرات تلخ تجربه حضور و مداخله امريكا در كشورهاي امريكاي لاتين را زنده كرد و موجب تقويت جريانهاي ضد امريكايي در اين كشورها شد. احداث ديوار ميان امريكا و مكزيك صرفا ديواري براي مكزيكيها نبود بلكه به نماد سياست خصمانه امريكا عليه امريكاي لاتين تبديل شد. مهمترين و فوريترين اثر اين نارضايتي در شورشهاي خياباني عليه دولتهاي راستگراي مورد حمايت دولت امريكا همچنين نتايج انتخابات رياستجمهوري ديده شد. صورت دوم به كيفيت پايين حمايت سياسي و اقتصادي دولت ترامپ از دولتهاي راستگراي نوظهور در امريكاي لاتين بازميگردد. انتظار جريانهاي سياسي راستگرا و حاميان مردمي آنها اين بود كه دولت ترامپ با حضور اين جريانها در قدرت، حمايت همه جانبه اقتصادي از آنها را در دستور كار قرار دهد كه نه تنها اين مساله محقق نشد بلكه با سياستهاي سختگيرانه و محدودكننده ترامپ در حوزه سياست خارجي و مناسبات اقتصادي، فشارهاي مضاعف اقتصادي و تجاري به دولتهاي راستگرا تحميل شد. در واقع دولت ترامپ با سياستهاي نادرست، دولتهاي متحد خود در امريكاي لاتين كه به سختي به قدرت رسيده بودند را خيلي سريع ناكام گذاشت. سرنوشتي كه در صورت عدم اصلاح سياستهاي دولت امريكا نسبت به متحدين سياسي خود در امريكاي لاتين در انتظار دولت راستگراي برزيل و ديگر كشورهاي اين منطقه خواهد بود. اما رويه كنوني البته محدود به امريكاي لاتين نيست. آيا اين سرنوشت براي خود ترامپ در انتخابات سال آينده نيز رقم خواهد خورد؟ به بيان دقيقتر آيا ترامپ با دست خود سال آينده با كاخ سفيد خداحافظي ميكند؟