مثلث حرفه معلمي
محمد داوري
بيترديد هر حرفهاي نيازمند صلاحيتهايي است كه تناسب شغل و شاغل را ميتوان با تطبيق متقاضي هر شغل با آن صلاحيتها مورد ارزيابي قرار داد و پذيرش و جذب بايد بر آن اساس صورت پذيرد و در مديريت منابع انساني اين فرآيند كه دروازه ورود نيروي انساني مورد نياز يك مجموعه يا نهاد و سازمان است داراي اهميت بسياري است به طوري كه موفقيت هر مجموعهاي تا حد زيادي به اين مهم بستگي دارد.
حال در حرفه معلمي اين مقوله به نسبت ساير دستگاهها و سازمانها از اهميت بيشتري برخوردار است چراكه هم ورودي و هم خروجي و هم فرآيند فعاليتهاي دستگاه آموزش و پرورش انساني است و انسان به عنوان محوريترين عنصر اين دستگاه است. دانشآموز به عنوان ورودي و خروجي اين دستگاه و معلم به عنوان عنصر موثر در فرآيند تاثيرگذاري آموزشي و پرورشي همه انسان هستند و برخلاف بسياري از دستگاه و نهادهاي كه ممكن است بيشتر عناصر آنها را دستگاهها و ماشين ابزار و مواد و كالا تشكيل داده باشد. بنابراين معلم به عنوان عنصر انساني تعيينكننده در فرآيند آموزشي و پرورشي بايد داراي صلاحيتهاي حرفهاي شاغلي باشد كه بيشترين تناسب را با حرفه معلمي داشته باشد و در ميان شاخصها به نظر ميرسد 3 دسته شاخصهاي ويژگيهاي شخصيتي، مهارت و دانش مرتبط با اين حرفه مثلت صلاحيتهاي حرفه معلمي را تشكيل ميدهند كه هر چند اين 3 ضلع از اهميت متفاوتي برخوردار هستند اما هر 3 لازمه موفقيت در اين حرفه است. نتايج پژوهشها و تجربه معلمان گواه اين واقعيت است كه از ميان اين 3 ضلعي بيش از همه ويژگيهاي شخصيتي معلم مهمتر است چراكه كودكان و نوجوانان بيش از اينكه از دانش و مهارت يك معلم تاثير بپذيرند از شخصيت او تاثير ميپذيرند...
و به عبارتي شاگرد در جغرافياي شخصيت معلم، خود و آيندهاش را جستوجو ميكند نه در كلام و مهارت او. رابطه استاد و شاگرد است كه تلنگرهاي اصلي را بر دانشآموز و دانشجو وارد ميكند و به همين دليل است كه دانشآموزان به درسهاي معلمان محبوب خود بيشتر اهميت ميدهند و حتي دانشآموزي كه ممكن است به درسي علاقه نداشته باشد يا استعداد چنداني در يك درس نداشته باشد اما وقتي به معلمش علاقهمند ميشود، نگرش و احساس او نسبت به درس نيز تغيير ميكند. حال اگر يك معلمي ويژگيهاي شخصيتي متناسب با حرفه معلمي را داشته باشد با كسب فنون معلمي و دانش مورد نياز دروسي كه ميخواهد تدريس كند بيترديد معلم موفقي خواهد بود و او به عنوان يك رهبر آموزشي در فرآيند ياددهي- يادگيري اثرات ماندگاري را بر ذهن و روان دانشآموزان خواهد گذاشت كه آينده تحصيلي و شغلي او را تضمين ميكند يا به عبارتي او را براي زندگي كردن در همه ابعاد توانمند خواهد كرد. البته ناگفته پيداست كه در كنار صلاحيتهاي شغلي شرايط و مزاياي هر شغل و عوامل درونسازماني و برونسازماني نيز نقش بسترساز و مكمل دارند كه اگر متناسب با آن فراهم نباشد، موفقيت شغلي افراد تضمين نخواهد شد و با صلاحيتترين فرد نيز در يك شرايط نامناسب محكوم به شكست است.