ليبلخواني
مهدي نيكوئي
پس از آنكه يك فرد تصميم ميگيرد، جز گوشت، از ساير محصولات حيواني هم استفاده نكند، ظرف چند ماه يك مهارت شگفتانگيز پيدا ميكند: خواندن ليبل مواد غذايي در 10 ثانيه. فردي كه وگان ميشود، احتمالا هنوز هم عاشق غذا و البته معتاد به تنقلات بستهبندي شده است. پس چارهاي ندارد كه مانند يك مهندس صنايع غذايي به محتويات غذاها و خوراكيهاي مختلف، شيوههاي تهيه آنها و خوراكيهاي قابل استفاده خود تسلط پيدا كند. بسياري از آنها وقتي با اين سوال مواجه ميشوند كه «پس شما چه چيزي ميخوريد؟» نميدانند چگونه جواب دهند؛ اما واقعيت آن است كه خودشان به دنبال كشف غذاها و خوراكيهاي قابل استفادهشان رفتهاند. كشفياتي كه در اين مسير نهفته است، بسيار هيجانانگيزند. به عنوان مثال چه كسي ميدانست كه براي پخت نان سنگك، سنگهاي تنور را با روغن و صابون حيواني چرب ميكنند؟ چه كسي ميدانست كه لسيتين كه در بسياري از كيكها و كلوچهها و بيسكوييتها و شكلاتها وجود دارد، هم ميتواند از تخممرغ گرفته شده باشد و هم از منابع گياهي مانند سويا؟ قبل از وگان شدن، چه كسي ميداند كه برخي رنگهاي خوراكي مانند رنگ قرمز موسوم به كارمين يا e120 از جوشاندن هزاران سوسك قرمز گرفته شده و در بسياري از خوراكيها و رژلب و... استفاده ميشود؟ كي لازم بود بدانيم كه به جاي همين رنگ، رنگهاي وگان ديگري هم كه از برخي مواد غيرخوراكي مانند زغالسنگ و برخي گياهاني مانند چغندر لبو گرفته شدهاند، وجود دارند؟ چه كسي ميدانست كه كازئين، پودر آب پنير، شير خشك و حتي گاهي پوشش آجيلهاي بستهبندي شده از لبنيات يا ساير محصولات حيواني است؟ بسياري حتي نميدانستيم كه ژلاتين و پاستيل از استخوان و ضايعات حيوانات درست ميشود. براي چه كسي مهم بود كه بداند بسياري از نوشابههاي زرد مانند فانتا داراي ژلاتين ماهي است و حتي گياهخواران نميتوانند آن را بخورند و نوشابه سياه همان شركت يعني كوكاكولا، به ادعاي خود آنها وگان است؟ مهارت ليبلخواني، دلچسب است و كشف كردن هر خوراكي وگان جديد، به همان اندازه لذت دارد كه كشف كردن قاره امريكا! اما همين لذت ميتواند به اعتيادي بينجامد. لطيفهاي بين وگانها وجود دارد كه اگر روي يك خوراكي، آرم و نشان وگان ببينند، خودشان بايد با خواندن محتويات دربارهاش قضاوت كنند. از آن طرف اگر با خواندن محتويات متوجه شوند يك خوراكي وگان است، وقت ايراد گرفتن از آن ميرسد كه پس چرا رويش ننوشتهاند «وگان»؟!