برخيز و اول بكش (327)
فصل بيست و نهم
«تعداد بمبگذاران انتحاري بيشتر از جليقههاي انفجاري است»
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
شارون چنين ادعاهايي را رد ميكرد. او اظهار داشته بود، «مشكل من اين است كه من مدتها پيش به دنيا آمدم، مدتها قبل از همه شما، بله؟ و به ياد ميآورم كه هزاران يهودي كه توسط عربها قبل از اشغال به قتل رسيدند. هيچ ارتباطي ميان اين دو چيز وجود ندارد.»
با همه اين احوال، او متوجه شد كه اگر ميخواهد آرامشي را در ميان بقيه دنيا به وجود آورد مجبور است برخي توافقات را بايد با ايالاتمتحده انجام دهد. شارون با اشاره به دوره وزارت دفاعش در دهه 1980 گفته بود، «اگر من يك درس از آن دوره آموخته باشيم اين است كه هرگز با امريكاييها وارد جنگ نشوم.»
خوشبختانه شارون با رييسجمهور بوش كه در همان زماني كه او نخستوزير بود، تقريبا رابطهاي برقرار كرده بود. بوش در نوامبر سال 1998، مدت كوتاهي بعد از آنكه به عنوان فرماندار تگزاس دوباره انتخاب شده بود به دعوتي كه توسط بازرگانان يهودي حزب جمهوريخواه تگزاس سازماندهي شده بود و در راستاي ورود به
كاخ سفيد صورت گرفته بود به اسراييل رفته بود. در همان زمان شارون هنوز يك منفور سياسي بود اما او و فرماندار بوش تمامي كشور را با هليكوپتر سفر كردند. شارون با فرماندار درخصوص تهديدات امنيتي كه اسراييل با آن مواجه است مفصل صحبت كرد و او را با داستانهاي دوران نظامياش سرگرم كرده بود. در پايان بوش به گفته فرد زيدمن، يكي از افرادي كه سفر بوش را سازماندهي كرده بود قانع شده بود كه «شارون مردي بود كه ميتوان به او اعتماد كرد.» فرماندار عميقا تحتتاثير اين سفر قرار گرفت و مدام بر آن تاكيد ميكرد كه، «براي يك تگزاسي خيلي سخت است كه بفهمد اسراييل چقدر كوچك است ... چگونه يك جمعيت كوچك بر سير تاريخ، خطوط دشمن و جمعيت مركزي آن مسلط شدهاند.»
دو سال و نيم بعد، مدت كوتاهي بعد از آنكه بوش يك پيروزي چشمگير به دست آورد، شارون به واشنگتن سفر كرد. مشاوراني كه اين ديدار را ترتيب داده بودند به همتايان امريكايياش گفتند كه شارون چقدر به ايالاتمتحده بدبين است و اينكه در دو دهه پيش چقدر ايالاتمتحده به او شخصا ضربه زده است. رييسجمهور بوش گزارشات را شنيد و دستور داد كه هر كاري كه ميتوان انجام داد تا شارون احساس خوشايندي به دست آورد بايد انجام داد: ديدار با تمامي مقامات رده بالاي دولت، مهمانپذيري پرزيدنتال در بلر هاوس، محافظت احترامآميز همراه با بيست و يك شليك توپ. شالوم تورگمن، مشاور امور خارجي شارون به ياد ميآورد، «شارون در ابرها بود. حتي او با آنكه بدبين و خيره بود اما خيلي تحتتاثير قرار گرفت و متوجه شد كه آنها واقعا ميخواهند با او كار كنند.»
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه