بحران جديد در عراق
كوروش احمدي
حملهاي كه جمعه گذشته عليه يكي از محلهاي استقرار نيروهاي امريكايي در پايگاه كي 1 در اطراف كركوك صورت گرفت و منجر به كشته شدن يك مقاطعهكار و مجروح شدن 4 سرباز امر يكايي و دو سرباز عراقي شد و واكنش امريكا به آن روز بعد تعارضات بين نيروهاي امريكايي و حشدالشعبي در عراق را وارد مرحله جديد و متفاوتي كرده است. امريكا كتائب حزبالله عراق را مسوول حمله راكتي به نيروهاي خود دانسته و با حمله هوايي به واحدهاي اين گروه در منطقه قائم در مرز سوريه تلفات سنگيني به آن وارد كرده است. امريكا مدعي است كه طي دو ماه گذشته 11 مورد حمله مشابه به محلهاي استقرار سربازان امريكايي در عراق صورت گرفته ولي تا مورد اخير كشته نداشته است. يكي از سوالات مهم اكنون اين است آيا تنشي كه به اين شكل اوج گرفته، ادامه خواهد يافت يا فروكش خواهد كرد؟ امريكا تهديد ميكند كه در صورت عدم توقف حملات حشدالشعبي، امريكا دست به حملات بيشتري خواهد زد. ترامپ طي ماههاي گذشته نشان داده كه مصمم به پايبندي به قول انتخاباتياش در مورد عدم شروع جنگ تمام عيار جديدي است. اما همزمان مقامات امريكايي گفتهاند كه خط قرمز براي آنها كشته شدن سرباز امريكايي است؛ چراكه بيعملي در چنين صورتي براي ترامپ مشكلزا خواهد شد. لذا بعيد نيست كه واكنش حشدالشعبي با موشكهاي قويتر و يا بمبهاي كنار جادهاي واكنش شديدتر امريكا را در پي داشته باشد. موقعيت ويژه واحدهاي حشدالشعبي عراق بر اهميت موضوع افزوده است. آنها هم رابطه نزديكي با ايران دارند و هم جزو زيرمجموعه نيروهاي مسلح عراق محسوب ميشوند و مهر تاييد دولت عراق را دارند. دولت عراق بخشي از نيروي اين گروه را در مرز سوريه براي دفاع در برابر داعش مستقر كرده است. اين نيروها همچنين ميتوانند عبور ملزومات ايراني براي سوريه را تسهيل كنند. لذا آينده و سرنوشت آنها بر معادلات منطقهاي بسيار اثرگذار خواهد بود. سوال ديگر اين است كه تنش جديد در عراق چه تاثيري بر روابط پر تنش ايران و امريكا خواهد داشت و آيا در نتيجه اين فاكتور جديد، تحولي اساسي در معادلات بين دو كشور ايجاد خواهد شد يا خير. امريكا طي ماههاي اخير ايران را متهم كرده كه ...
سياست «افزايش تنش مديريت شده» يا «جنگ نامتقارن» يا «جنگ سايه» را در قبال امريكا و متحدان منطقهاي امريكا دنبال ميكند؛ با اين پيش فرض كه اوضاع از كنترل خارج نخواهد شد و با توجه به انتخابات امريكا، ترامپ آماده ورود به جنگي تمامعيار با ايران نيست. با توجه به حملات مشكوك در تنگه هرمز و حملات حوثيها عليه آرامكو و نيز حملات طي دو ماه گذشته عليه مراكز تجمع سربازان امريكايي در عراق مشكل بزرگ امريكا در منطقه اكنون مشكل بازدارندگي در برابر اين حملات پراكنده و كوچك است. مساله دولت امريكا اكنون اين است كه چگونه ميتواند مانع ادامه اين حملات و اين تنشهاي سطح پايين شود و «فشار حداكثري» را ادامه دهد؛ حملاتي كه صرفنظر از خسارات آنها ميتوانند موجب بياعتباري امريكا در منطقه و تضعيف موقعيت ترامپ در انتخابات پيش رو نيز بشوند. يكي از تدابير ترامپ اين بوده كه به رغم ادعاي شكست داعش نيروهاي خود را در عراق و تا حدودي در سوريه براي بازدارندگي عليه ايران نگه دارد. حملات و اقدامات ايذايي اسراييل در سوريه و طي يك سال اخير در عراق عليه واحدهاي حشدالشعبي را نيز شايد بتوان جزئي از برنامه بازدارندگي امريكا به حساب آورد. اكنون سوال اين است كه سياست «افزايش تنش كنترل شده» تا انتخابات امريكا چه سرنوشتي خواهد يافت و آيا امريكا همچنان سياست «فشار حداكثري» و ادامه تحريمها را پي خواهد گرفت و اين برخوردهاي كوچك به برخوردي بزرگ منجر نخواهد شد. آيا نمونه حمله به پايگاههاي حشدالشعبي يك حادثه منزوي و منفرد خواهد ماند يا معرف الگوي جديدي است در جهت تطبيق سياستهاي راهبردي امريكا با شرايط روي زمين و نوعي «تنش مديريت شده» در قبال «تنش مديريت شده». و آيا ميتوان مطمئن بود كه حادثه يا اشتباه محاسبهاي در اين ميان رخ نخواهد داد.
سوال مهم ديگر در مورد نقش دولت و مردم عراق در اين قضيه و عواقب اين تحولات براي آينده عراق است. وزير دفاع امريكا ظاهرا تنها نيم ساعت قبل از حمله به نخستوزير عراق اطلاع داده اما خواستار مجوز دولت عراق براي حمله نشده و به رغم مخالفت نخستوزير عراق حمله انجام شده است. امريكا مدعي است كه اگرچه حضور نظامياش به دعوت دولت عراق است اما حق دفاع از خود را دارد. مساله اين است كه دولت عراق در موقعيتي نيست كه بتواند جلوي حملات امريكا و حشدالاشعبي به يكديگر را بگيرد. اما ترديد نيست كه مقامات عراقي و احتمالا تمام مردم عراق مخالف تبديل عراق به عرصهاي براي جنگ هستند. اين نيز فاكتور مهم ديگري است كه همه قدرتهاي منطقهاي و جهاني بايد به آن توجه داشته باشند.