ناآرامي در عراق
سعيد عابدپور
در روزهاي اخير تنش بين امريكا و ايران در عراق به نقاط حساسي رسيده است. حمله تظاهراتكنندگان خشمگين عراقي به سفارت امريكا آخرين كانون تنش نخواهد بود، بلكه انتظار ميرود بازي سياسي ادامه پيدا كند. اين تنشها تا حدي زيادي نتيجه فشار امريكا بر حكومت عراق مبني بر تحريم اقتصادي و سياسي ايران است؛ سياستي كه سعي ميكند با فضاسازي و استفاده از احساسات و هيجانات خياباني به دولت فشار بياورد و از سوي مردم آن را فاسد و ناكارآمد جلوه دهد. از زمان سقوط حكومت بعثي در عراق، دو كشور ايران و امريكا نقش مهمي در تحولات عراق بازي كردهاند.
در نبرد با داعش، نيروهاي امريكايي و ايراني عليه يك هدف واحد پيكار كردند و انتظار ميرفت اين رابطه تعريف نشده بين دو كشور در عراق بعد از برجام ادامه يابد و تنش بين دو كشور رفتهرفته كاهش پيدا كند، ولي بيرون آمدن امريكا از برجام و متعاقبا اعمال تحريمهاي ظالمانه اين وضعيت را تغيير داد. امريكاي ترامپ در جستوجوي خرسندي صهيونيستها و فروش بيشتر سلاحهاي جنگي مشخصا به سمت ايجاد تنش بيشتر با ايران رفت و اينبار از طريق عراق رودرروي ايران قرار گرفت؛ رودررويي كه به تقابل با مردم و دولت عراق ميانجامد.
شكي نيست ايران و امريكا در عراق هر كدام از متحدين خود پشتيباني ميكنند. منافع ايران در عراق به روي كار آمدن دولتي است كه استقلال اين كشور را در مقابله با القاعده، داعش و نيروهاي سابق بعثي حفظ كند و شرايطي براي همزيستي مسالمتآميز شهروندان عراقي فراهم آورد. منافع امريكا در عراق اما كوشش براي ايجاد يك دولت دستنشانده است. از اين طريق است كه امريكا ميتواند بر منابع نفتي و گازي اين كشور دسترسي داشته باشد و از حضور خود براي فشار بر ايران استفاده كند. از زماني كه امريكا تحريمهاي سخت را عليه ايران وضع كرد، از دولت عراق خواست تا به اين تحريمها بپيوندد و مبادلات مربوط به برق و گاز را با ايران متوقف كند، همچنين امريكاييها توانستند محدوديت گسترده بر كالاهاي ايراني وضع كنند. دولت عبدالمهدي موفق شد تا اجازه خريد برق و گاز را از ايران بگيرد.
دولت امريكا در مقابل درخواست كرد تا دولت عراق براي تامين انرژي مورد نيازش با شركتهاي امريكايي وارد همكاري شود. دولت عبدالمهدي در اين ميان به سمت همكاري اقتصادي با آلمان و حتي همكاري نظامي با روسيه رفت. اين دولت در چشم امريكاييها دچار چند گناه نابخشودني شد؛ يكي ادامه همكاري اقتصادي با ايران، دوم تمايل براي همكاري نظامي با روسيه و سوم همكاري اقتصادي با چين در بازسازي و آلمان در صنعت.
سياست امريكا از اوايل سال جاري فشار بيشتر بر دولت المهدي، حتي از طرف اسراييل بود. جنگندههاي اف-35 اسراييلي در ماههاي تير و مرداد به چهار پايگاه عراقي حمله كردند. در اين پايگاهها نيروهاي ايراني نيز مستقر بودند. حضور نيروهاي ايراني برمبناي درخواست رسمي دولت عراق صورت گرفته بود.
سياست فشار امريكا بر ايران تنها جنبه نظامي و اقتصادي در عراق ندارد. امريكا از ابزاري برخوردار است كه ايران آن را كمتر دارد. قدرت نرم امريكا خود را در ميان تظاهرات ضدفساد و ناكارآمدي دولت عراق پنهان كرده است. گروههاي امريكايي-عراقي با زيركي بر تنش كهن بين عرب و عجم دامن زدند. آنها با مبالغه و دروغ دولت المهدي را دولت دستنشانده ايران خواندند و خشم كنترل نشده تعدادي از معترضان عراقي را به سمت كنسولگريهاي ايران در عراق هدايت كردند.
در جامعهاي مانند عراق كه 33درصدد جمعيت آن زير خط فقر بهسر ميبرند و دولت و مجلس بهطور گستردهاي در فساد و اختلاس نقش دارند، برانگيختن خشم مردم كار سختي نيست، بهخصوص اينكه امريكاييها به كمك متحدان منطقهاي خود توانستند صداي تظاهرات ضدايراني را بالا ببرند و چنين وانمود كنند كه همه معترضان عراقي مساله اصليشان ايران است. اما از اين طرف در هياهوهاي سياسي مردم عراق از خود نپرسيدند چه كشوري مسوول قتل بيش از 700 هزار عراقي، ويراني بخش اعظم تاسيسات اقتصادي، دزدي و غارت موزهها و ميراث فرهنگي است.
وضعيت كنوني تنش بين امريكا و ايران در عراق نه به نفع ايران است و نه به نفع عراق. براي ايران صلح و ثبات در عراق ضروري است تا خطر امنيتي داعش و ساير تهديدات امريكا-اسراييل را از بين ببريم. نياز به كاهش تنشها و مديريت بحران وجود دارد و بيش از همه كشور ما نياز به بهرهگيري از قدرت فرهنگي، تحقيقاتي، دانشگاهي، سياسي و اقتصادي براي حضور در ساير كشورها دارد. ما نه به دنبال استيلا بر كشورهاي منطقه هستيم و نه سوداي غارت منابع كشورها را داريم، بلكه هدف ما تحكيم برادري و اخوت با كشورهاي همسايه است. نبايد وارد بازي تحريكآميز امريكا در منطقه بشويم، بلكه بايد بتوانيم بحران را مهار كنيم.