فيلتر نكنيد، مديريت كنيد
سپيده سعيدي
فيلم شناي پروانه شايد نقبي به گذشته زد. سالهاي دور فيلمفارسيهايي كه هر كدام چند سكانس از لاتها و اوباش تهران در خود گنجانيده بودند. مگر فيلمفارسيهاي آن دوران چه داشتند كه اينقدر سينماي ايران را به ابتذال كشاندند؟ همه ما ميدانيم كه فيلمهاي آن دوران نيز آينه تمام نماي جامعه همان روزها بود.
پس فيلمفارسيها هنوز هم ساخته ميشوند؛ عريانتر و حتي مشمئزكنندهتر از سالهاي دور. اما نه به عنوان منتقد سينما كه شايد يك اجتماعينويس درباره «شناي پروانه» بايد بگويم اين فيلم نه فيلمفارسي است نه مبتذل. اين حقايق جامعه ما هستند كه تلختر و زشتتر و عريانتر شدهاند. آنقدر ملموس كه فيلم را تبديل به مستند ميكند.
شناي پروانه نه يك فيلم داستاني كه بيشك مستندي از محلههاي سياه و تاريك جنوب شهر پايتخت بود همانقدر خطرناك و عجيب كه هست. حال با اين توضيح نميتوان بر كارگردان و نويسنده خرده گرفت كه چرا اينقدر بد سليقه؟ شناي پروانه بيشك فريادي بلند بر سر مسوولاني است كه فراموش كردهاند خاكسفيدهايي كه قارچگونه در تهران رشد كرده و ريشه دواندهاند را بار ديگر پاكسازي كنند.
فريادي بر سر مسوولان شهري و شهردار كه اگر لازم است باز هم كمپ بسازيد شايد چند برابر كمپهاي موجود و تعداد مراكز فرهنگي در چنين محلههايي را بيشتر كنيد. فضاي مجازي را مديريت كنيد نه فيلتر؛ براي فضاي مجازي محتواي فرهنگي بسازيد، آموزش دهيد و صورت مساله را پاك نكنيد كه تيشه به ريشه خودمان نزنيم. فريادي بر سر مسوولان وزارت بهداشت كه بيشك زمان آن است كه به ميدان بياييد و جسم و روان مردم نيازمند را التيام ببخشيد بحران هر روز هست و در جنوبيترين نقاط تهران هر روز و
هر ساعت. نهايتا مسوولان اصلاحطلب و اصولگرا اينقدر عريان بهم توهين نكنيد. فرهنگسازي كنيد، تلاش كنيد و جامعه را از، از هم گسيختگي و اضمحلال نجات دهيد. اعضاي محترم شوراي شهر «شناي پروانه» را ببينيد.