بالا گرفتن انتقادها عليه تركيه
سيامك كاكايي
تنشها بين تركيه و سوريه بر سر بحران ادلب به شدت افزايش يافته و نگاهها را معطوف به رويكرد تركيه به شرايط ادلب كرده است. اگر نگاه كلي به سياست تركيه در قبال سوريه طي سالهاي اخير به خصوص در يك سال گذشته داشته باشيم، شاهد يك نكته مهم در اين سياست هستيم و آن نوع نگرش تهاجمي تركيه نسبت به سوريه است و رويكرد نظاميگرايانهاي را عليه دولت سوريه پيگيري ميكند. اين موضوع را در اقدامات تهاجمي تركيه به شمال سوريه در سالهاي 2018 و 2019 در مناطق عفرين و تل ابيض ميتوان مشاهده كرد. تركيه در اواخر سال گذشته ميلادي چيزي حدود 100 كيلومتر مربع در داخل خاك سوريه را به بهانه ايجاد يك منطقه امن اشغال كرد. اما اين تمام ماجرا نيست. طي چند هفته اخير ارتش سوريه در مسير بازپسگيري و آزادسازي مناطقي است كه تحت كنترل شورشيان و تروريستها در منطقه ادلب قرار دارد. در طرف مقابل تركيه مواضع تندي را در قبال اين حركت دولت سوريه اتخاذ كرد و عنوان شد كه برخي از مراكز ديدباني تركيه مورد هدف قرار گرفته است و حتي تركيه دولت سوريه را تهديد به اقدامات نظامي كرد كه ممكن است مداخله نظامي در منطقه نيز در منطقه ادلب انجام شود. اما مجموعه شرايط اين پرسش را مطرح ميكند كه تركيه چرا به اين شيوه تند و تهاجمي دولت سوريه را تهديد ميكند؟ اين در حالي است كه اگر اقدامات دولت سوريه در منطقه ادلب را از منظر حاكميتي نگاه كنيم دولت به دنبال استقرار و گستردگي و همهگير شدن حاكميت ملي خود در منطقه ادلب است تا اين منطقه بار ديگر تحت حاكميت دولت سوريه قرار گيرد. از همين رو ميتوان عمليات در ادلب را يك اقدام ملي و در چارچوب حاكميت ملي سوريه دانست و اين موضوع اقدامات تركيه را زير سوال ميبرد...
چرا كه رفتار و موضع تركيه در قبال يك گروه و نيروي شبهنظامي نيست، بلكه در اينجا موضوع دولت سوريه است و اين رويكرد تركيه باعث شده تنشها را بالا ببرد و موجب شده انتقادها نسبت به تركيه را نيز افزايش دهد. اكنون شاهد آن هستيم كه تركيه از سوي برخي نهادهاي بينالمللي و روسيه نيز مورد نقد قرار گيرد. لازم به ذكر است طي دو سال گذشته نشستهاي آستانه و نشستهاي سهجانبهاي كه در سطح سران بين ايران، روسيه و تركيه در تهران، استانبول و سوچي برگزار شده، بحثهاي زيادي در ارتباط با ادلب انجام شده است. نزديك به دو سال پيش دولت سوريه آماده حمله به ادلب بود. اما در آن دوران با توجه به بالا گرفتن تنشها به شكل موقت از اين تصميم عقبنشيني كرد. در آن دوره طبق توافقاتي كه صورت گرفته تركيه متعهد شد زمينههاي خروج نيروهاي تروريست و شورشي از ادلب را فراهم كند. اكنون اين پرسش مطرح است كه چرا تركيه اين اقدام را انجام نداد و يكي از انتقادهايي كه هم روسيه و هم سوريه مطرح ميكنند اين است كه چرا تركيه به تعهدات خود در قالب سوچي و آستانه عمل نكرده و در اينجا ديگر نميتواند تركيه براي دولت سوريه خط و نشان بكشد. تركيه چه بخواهد و چه نخواهد، دولت سوريه به دنبال استقرار حاكميت ملي خود در تمام خاك اين كشور است و پيشبيني ميشود اگر آزادسازي و بازپسگيري ادلب در آيندهاي نزديك صورت نگيرد اما اين امر در برنامههاي دولت سوريه قرار دارد. بنابراين نقد اصلي كه به تركيه مطرح ميشود اين است كه تركيه ميخواهد عليه حاكميت سوريه دست به اقدام بزند و اين منجر به تنش و چالش بيشتر خواهد شد و ميتواند شرايط را دشوارتر از گذشته كند. اكنون يك چالش ديگر مربوط به روند آستانه است كه در آنجا توافقهايي حاصل شده و روسها نيز اعلام كردند كه تركيه هم آنها را رعايت نكرده است. اگر بحث آزادسازي ادلب ادامه پيدا كند نوع نگاه طرفين به يكديگر نيز تغيير خواهد كرد و ميتواند در تعاملات بازيگران بيروني در صحنه سوريه اثرگذار باشد و استمرار روند آستانه براي كاهش تنش و حل بحران سوريه را با يك ابهام جدي روبهرو ميكند و رويكرد تركيه باعث شده دامنه نقدها عليه اين كشور در بحران سوريه گسترش پيدا كند. از سويي ديگر بحث ميانجيگري ايران بين تركيه و سوريه به نوع رابطه ايران با اين دو كشور بازميگردد چرا كه با دولتهاي اين كشورها روابط حسنه و مساعدي دارد. ايران و تركيه از همان ابتدا در بحران سوريه نقشآفريني كردهاند و پيشنهاد براي رفع تنشهاي موجود به اين دليل است كه طرفين بتوانند به راهحلي مناسب مورد قبول دست پيدا كنند. از همين رو اين موضوع به نقشآفريني ايران در مسائل منطقهاي بازميگردد و اين پيشنهاد ايران مورد توجه هم رسانهها و هم محافل بينالمللي قرار گرفته است.