سهم مردم از آلودگي هوا؟
سعيد ساويز
نبود زيرساخت مناسب براي حملونقل عمومي، خودروهاي نامناسب، نياز به تحول اساسي در نوع انرژي مصرفي و البته تعداد زياد وسايل نقليه را ميتوان از جمله عناويني دانست كه در مصرف بيرويه انرژي در ايران در مقايسه با متوسط جهاني، يا همان سوءمصرف نقش اساسي دارند. اين سوءمصرف در كنار نيروگاههاي فرسوده كه با نفت كوره فعاليت ميكنند، اصليترين عوامل آلودگي هوا را در ايران تشكيل ميدهند. براساس آمار و ارقام بانك جهاني، هر ايراني بهطور متوسط چهار برابر متوسط جهاني انرژي مصرف ميكند و البته از آن مهمتر شدت مصرف انرژي در ايران بالاترين شتاب را در جهان دارد. بالا بودن شدت مصرف و پايين بودن بهرهوري انرژي تنها به نبود زيرساخت و قصور از سوي دولت مربوط نيست؛ مردم نيز با فرهنگ غلط مصرف كه به سادگي در همه اركان زندگي آنها مشهود است بخشي از اين روند غيرعقلاني هستند. مثالهاي زيادي براي اين مصرف بيرويه وجود دارد كه در اين نوشتار بناست تا با تمركز بر يك مورد بسيار همهگير، به زبان عدد و رقم آن را بررسي كنيم. تصور شما از مصرف بنزين در يك ماشين چهارسيلندر سواري چيست؟ فرض ميكنيم كه متوسط مصرف تركيبي در يك ماشين چهار سيلندر چيزي بين 8 تا 10 ليتر براي هر 100 كيلومتر باشد. همه ما رانندگي پرشتاب و عدم راندن بين خطوط را هر روزه و بارها و بارها در خيابانها و بزرگراههاي كشورمان مشاهده ميكنيم، بارها براي همه ما پيش آمده است كه هنگام رانندگي در بزرگراه وقتي كه با حداكثر سرعت مجاز در حال رانندگي هستيم، خودروي ديگري با سرعتي بسيار بالاتر از حد مجاز، با چراغ زدن، بوق زدن و... مسير خود را گشوده و ما را مجبور به تغيير لاين و احتمالا تغيير سرعت ميكند و چهبسا چند كيلومتر دورتر دوباره همان خودرو را مشاهده ميكنيم.
همچنين بارها ديده شده است كه يك خودرو در لاين سبقت با سرعتي اندك در حال عبور است و البته حاضر به تعويض لاين و گشودن مسير نيز نيست؛ مجموعه رفتارهايي اينچنين كه هيچ توجيه و دليل منطقي ندارد و روانشناسان آن را بيماري عجله يا گاهي خودخواهي بيدليل مينامند، معضلي است كه مصرف متوسط يك خودرو را بالا ميبرد. اگر از خودروهاي بهروز كه ميزان متوسط مصرف را نشان ميدهند، استفاده كنيد و هر دو روش رانندگي را با استناد به متوسط مصرف نشان داده شده در آن مدل خودروها بيازماييد، متوجه ميشويد كه بد رانندگي كردن حداقل 5 ليتر در 100 كيلومتر مصرف خودرو را بالا ميبرد، البته به اين نكته نيز بايد توجه شود كه اين مدل از رانندگي در اتوبانهاي بينشهري امكان استفاده از سيستم كروز و در نتيجه كاهش مصرف را از خودروهاي ديگر ميگيرد. افزايش مصرف خودرو در روش بد رانندگي بسيار بيشتر از 5 ليتر است، اما در اينجا براي به دست آوردن يك ديد كلي مبتني بر عدد و رقم فرض ميكنيم در هر 100 كيلومتر 5 ليتر مصرف افزايش مييابد و به اصطلاح به چيزي بين 14 تا 16 ليتر در 100 كيلومتر ميرسد. حالا فرض كنيم كه يك خودرو بهطور متوسط حدود 40000 كيلومتر در سال مسير طي كند، 2000 ليتر بنزين در سال تنها و تنها صرف رانندگي غيرمنطقي و پرشتاب چنين رانندهاي ميشود كه به احتساب بنزين ليتري 3 هزار تومان ميشود سالانه 6 ميليون تومان و البته همينقدر آلودگي بيشتر و نيز به همين ميزان مشكلات و معضلات بيشتر براي انجام رانندگي در خيابانها كه هيچ دليل و توجيه قابلقبول و منطقي براي آن نميتوان متصور شد. چرا يك فرد نبايد به اين موضوع بينديشد كه 6 ميليون تومان سالانه ميتواند صرف چيزهاي مهمتري در زندگي شود و چرا نبايد به اين نكته بينديشد كه ميتوان بين يكسوم تا يكچهارم از مصرف هر ماشين كاست بدون اينكه از ميزان مسير طي شده چيزي كم شود. چرا نبايد به اين انديشيد كه آلودگي حاصل از اين 2000 ليتر در سال ميتواند توليد نشود و ميشود آن را از محيط كاست به شرط آنكه بيماري عجله درمان شود و در واقع رفتارهاي اينچنيني كنترل گردد. نگارش اين يادداشت تنها به منظور تلنگري بود به خواننده كه اگر بناست تغييري را ايجاد كند در درجه اول به خودش بنگرد و تغيير را از خود آغاز كند وگرنه تكاليف انجام نشده دولتها كه ديگر حديثي تكراري است.