به جاي داد زدن گفت و گو كنيم
فاطمه باباخاني
موضوع شكار همواره يكي از موضوعات پرحاشيه در حوزه حيات وحش بوده كه هر از گاهي مانند آتشي روشن ميشود و افراد دربارهاش نظر ميدهند بعد خاكستر دوباره روي آن را ميپوشاند تا باز شعلهها بيرون بزند. نگاهي به نظراتي كه در زير پستهاي مربوط به شكار با محتواي نام بردن از فرد يا افراد يا سازماني به عنوان مافياي اين حوزه مطرح، گذاشته ميشوند اما جالب است. به نظر ميرسد چند وقتي است كه ديگر كارشناسان حوصله نميكنند زير اين پستها نظر بگذارند چه در موافقت و چه در مخالفت. در عوض نظرها را عموما مردمي ميگذارند كه در اين حوزه يا كار ميداني نكردهاند يا كار آكادميك. آنها معمولا ضمن شجاع و جسور خواندن نويسنده مطلب از نگرانيهايشان براي اين موضوع ميگويند از اينكه نبايد چوب حراج به حيات وحش زد و اينكه هر كس يا كساني كه در دفاع از شكار سخن ميگويند، خائناني هستند كه بايد محاكمه شوند.
چند روز پيش در يكي از شبكههاي اجتماعي دوباره همين بحث باز شد و از قضا دوستي دانشمند هم با ديدن اين مطلب، پستي جداگانه در اين باره نوشت. از كسي كه همواره سر در كتاب و حوزه انديشه دارد و فردي شناخته شده در اين حوزه است بسيار بعيد است كه چنين بيمحابا وارد بحثي شود كه در آن تخصص ندارد. شايد از همين رو بود كه در يك گفتوگوي كوتاه قرار شد، صحبتي مفصل درباره شكار و زواياي پيدا و پنهان آن داشته باشيم و درباره نظرات موافق و مخالف گفتوگو كنيم. اين دوست در عرصه انديشه و جامعهشناسي به گفته اساتيد اين حوزه از نخبههاي دانشگاهي است و از افرادي كه به بسيارخواني معروفند، همين ويژگي گفتوگو با او را سادهتر از كساني ميكند كه نه ميخوانند و نه ميخواهند بخوانند و بدانند. چنين افرادي همچنان كه فرياد ميزنند و ديگران را متهم ميكنند، گوشها را با دستهايشان پوشاندهاند و نميخواهند صحبت طرف مقابل را بشنوند.
طبيعي است كه شكار نبايد اولين گزينه ما براي حفاظت باشد، طبيعي است كه دستكاري در طبيعت نبايد به بهانه اكوتوريسم اتفاق بيفتد با اين حال ميشود در اين باره گفتوگو كرد، گزينههاي مكمل و جايگزين را كنار هم چيد و در نهايت به راهحلي عملگرايانه براي حفاظت از عرصههاي زيستي ايران رسيد اما اين راهحل تنها زماني مقدور خواهد بود كه بدون پيشزمينه و انگيزهخواني در كنار هم بنشينيم و با هم گفتوگو كنيم، اينكه چه كنيم تا اين سرزمين كه چونان امانتي به ما رسيده را حفظ كنيم و آن را به نسل آينده بسپاريم.