شنا درحوضچه اكنون حوادث
سامان موحديراد
شايد باورتان نشود ولي يكبار ديگر در كشورمان در برابر امري از قبل پيشبيني شده و هشدار داده غافلگير شديم و برفي بيسابقه در استان گيلان هم بسياري را در جادهها گرفتار و هم جريان عادي زندگي را در اين استان مختل كرد. حتما در جريان اخبار برف هفته گذشته در گيلان هستيد و اينكه در اين استان چه وضعيت عجيبي حاكم بود. نكته عجيب اما در اين ماجرا همان داستان هميشگي بود. اينكه چرا با وجود همه اين پيشبينيها و هشدارها اين همه موقعيت بحراني ايجاد شد. اين درست است كه از بسياري از اين موقعيتها شايد نميشد جلوگيري كرد و بايد پذيرفت كه در كنار چنين برف سهمگيني حتما اختلالهايي در جريان زندگي مردم پديد بيايد. ولي اينكه با چنين برفي خدمات اوليه زيرساختي هم نابود شود و زندگي مردم به دوران پيش از ظهور تكنولوژي در زندگي بازگردد ديگر پذيرفته شده نيست. مسالهاي كه ما در چند سال اخير با آن مواجه هستيم، اين است كه برخورد مسوولان در برابر حوادث طبيعي پيشبيني شده و پيشبيني نشده به يك شكل هست. آنها صبر ميكنند تا اتفاقي رخ بدهد و بعد كمكم تلاش ميكنند تا مشكلات را برطرف كنند. صورتي از مشكل هم كه برطرف شد خيلي سريع در رسانهها گزارش ميدهند كه مشكل برطرف شده و مثلا هيچ جادهاي بسته نيست يا هيچ خانهاي بدون برق نيست. در حالي كه عوارض مساله نشان ميدهد كه مثلا تا چند روز بعد از حادثه همچنان جريان خدمات در مناطق مختل شده است. شايد بايد بپذيريم كه وضعيت زيرساختي كشور در ارايه خدمات اوليه چنان است كه با يك برف از كار بيفتد و شايد به همين دليل هم هست كه مسوولان چندان به هشدارهاي قبل از حادثه توجه نميكنند. چون ميدانند كه وضعيت تابآوري زيرساختها در برابر هر سطحي از حادثه به چه ميزان است و از همين جهت خودشان را زياد درگير تمهيدات پيش از مساله نميكنند. در واقع در اين مساله يك نگاه شرقي و آميخته به عرفاني هم نهفته است و مسوولان چندان خودشان را درگير دورانديشي و عافيتطلبي نميكنند و دوست دارند در حوضچه اكنون حوادث شنا كنند. احتمالا پيش خودشان هم ميگويند مردمي كه با وجود هشدارها باز هم در جادههاي برفگير ميمانند لابد طرفدار اين نگاه مديريتي و سبك برخورد با مسائل هستند. به همين دليل است كه واكنششان به اكثر اتفاقات، چه اتفاقاتي كه انتظارشان را ميكشند و چه اتفاقاتي كه منتظرشان نيستند و از ناكجاآباد بر سر مردم نازل ميشود، يكي است.