دستهاي آلوده
حسن لطفي
نغمه ثميني در كتاب تنها در صحنه نمايشنامهاي بهنام دستهاي دكتر زمل وايس دارد كه تكگوييهاي مردي بهنام زمل وايس است كه قصد دارد از اتفاقات و جناياتي بگويد كه دستهاي همه را آلوده كرده است. او در آخر نمايش خطاب به تماشاچيان ميگويد: همه شما با همين دستهاي آلوده از اينجا
بيرون ميرويد.
هر جايي با دستهاي آلوده. در خيابان با دستهاي آلوده، در كوچهها با دستهاي آلوده، در خانهها با دستهاي آلوده. همه با دستهاي آلوده و فراموشي! كارگردان خلاق و جواني بهنام عبداله عاچپرين وقتي اين نمايشنامه را به صحنه برد در انتها و هنگام خروج تماشاگران آنها را به شستن دستهايشان دعوت ميكرد.
هر چند دستهاي آلوده مورد نظر نغمه ثميني مثل دستهاي آلوده مورد نظر ژان پل سارتر در نمايشنامهاي به همين نام هيچ ربطي به باكتري، ميكروب و ويروس ندارد اما گمان ميكنم اين روزها با شيوع ويروس كرونا نيازمند كساني هستيم كه ما را به شستن دستهاي آلوده دعوت كنند. كساني كه گاهي وقتها بايد شرايط شستوشو را هم فراهم سازند، چراكه بعضيها هنوز درك نكردهاند پاك كردن دستهاي آلوده يك امر فردي نيست. حالا ديگر جامعهاي در خطر گسترش و شيوع بيماري است. در اين ميان برخي همچون فقرايي كه در سطلهاي زباله بهدنبال چيز دندانگيري هستند تا با فروش آن پول غذايي به دست بياورند به غير از يادآوري نيازمند ياري هم هستند. شستن دستان آلوده آنها قيمتش نبايد گرسنگي و درماندگيشان باشد. البته اين گروه تنها كساني نيستند كه نيازمند توجه بيشتر
جامعه باشند.
افرادي كه در خط مقدم نبرد با اين ويروس ناخوانده و ناخواسته قرار دارند هم نياز به ياري ديگران دارند. ديگراني كه بايد دستهاي آلوده خود را بشويند و به آنها فرصت دهند تا بيشتر در سنگر مبارزه خود بمانند. افرادي همچون پرستاران، پزشكان، كاركنان بانكها، داروخانهها و... بايد سرپا باشند و دست آلودهاي به سمتشان دراز نشود. اينطوري خيلي زودتر مهمان ناخوانده مجبور به ترك دنياي زندگان ميشود.