تلويزيون و كرونا
بهروز غريبپور
در حالي كه شيوع ويروس كرونا در همه جاي دنيا رسوخ پيدا كرده و به همين ميزان درصد آگاهيبخشي رسانههاي جهان هم با رشد روزافزوني همراه بوده است در اين شرايط وقتي در اينترنت جستوجوي كوچكي كنيد، خواهيد ديد كه سازمان بهداشت جهاني دستورالعملهاي جهاني را براي پيشگيري سريع از اين بيماري خطرناك صادركرده و اين دستور كار به تمام زبانهاي دنيا ترجمه شده و در دسترس همه مردمان دنيا قرار ميگيرد؟ متاسفانه در اين وضعيت بغرنج و نگرانكننده رسانه ملي ما بر اساس رسالت اطلاعرساني كه برعهده دارد به جاي آنكه به نفع مردم وارد ميدان شود، تريبون را در اختيار افراد ناآگاهي قرار ميدهد كه صلاحيتي در اظهارنظر مباحث علمي ندارند و نظريههاي عجيب و غريب صادر ميكنند، اين يعني كه رسانه ملي ما به فكر مردم نيست. بعضي وقتها احساس ميكنم تلويزيون ما اين روزها در سياره ديگري سير ميكند.
بسيار غمانگيز است در بحرانيترين شرايط اين روزها كه مردم در خطر بيماري مهلك قرار دارند، در شرايطي كه بيشتر مردم خانهنشين شدهاند و امكانات سرگرمي آنها به حداقل رسيده، در روزهايي كه بچهها به مدرسه نميروند، جوانترها امكانات تفريحي چون تئاتر و سينما و حتي تماشاي آلبوم موسيقي را ندارند ما در ارزيابي پرونده رسانه ملي بايد بگوييم كه اين رسانه هيچ راهكاري براي برونرفت از اين مصيبت و حتي توانايي توليد برنامههاي جذاب را براي مخاطب هم ندارد. آن وقت چطور از مردم توقع داريم به جادهها نزنند و سر از شهرهاي مختلف در نياورند؛ مگر با امر و نهي ميتوان مردم را در خانه نشاند؟ مگر مردم به زور در خانه مينشينند؟
بحث ديگر اينكه تلويزيون در اين شرايط ميتوانست تكرار بهترين فيلمهاي جذاب يك قرن اخير را براي سرگرمي مردم به نمايش بگذارد و مردم را دعوت به تماشاي شاهكارهاي سينماي دنيا كند. بحث سانسور و مميزي هم مطرح نيست، بحث قدرت جذب مخاطب است. متاسفانه دردناك است كه بگوييم مسوولان تلويزيون ما در طراحي كنداكتور فيلمها و برنامههاي تكراري هم ناتوان هستند. اينجا صحبتم مقايسه با تلويزيون جهاني نيست؛ اين را ميخواهم بگويم كه مسوولان تلويزيون امكان رقابت با دهه شصت تلويزيون خودمان را هم ندارند و حتي قدرت تشخيص هم ندارند كه ميتوانند از برنامههاي تحسين شده دهه شصت كودكان اين روزها نهايت بهره را ببرند.
يك زماني فدريكو فليني معتقد بود؛ سليقه و نگاه تلويزيون با هدف نابود كردن سينما راهاندازي شد. او به شدت با قاب تلويزيون مخالف بود، اما به مرور و رفتهرفته ديديم كه جهان تلويزيون قوي و گسترده شده بهطوري كه بسياري از كارگردانهاي بزرگ دنيا در قاب تلويزيون هنر خود را به نمايش گذاشتند و ميتوان گفت تلويزيون امروز به رسانهاي پويا و جذاب و تاثيرگذار تبديل شده. برنامهسازان تلويزيون ايران از ساختار اين برنامهها تقليد ميكنند اما تقليدشان كوركورانه است، بهطوري كه بعد از پخش چند برنامه به سوي ساخت برنامه ديگر ميروند در حالي كه برنامههاي تلويزيون جهان هر يك بيشتر از پنجاه سال قدمت دارند. خود من سالها از طريق تلويزيون مدرسه ايتاليا بيننده برنامههاي تحقيقاتي اپرا، تئاتر و معماري آن بودم. مباحث كاملا دانشگاهي و هر روز هفته از كانال ايتاليايي معتبر پخش ميشد و بعد از تماشاي اين برنامهها ميتوان گفت كه بيننده اين برنامهها فارغالتحصيل رشته معماري تئاتر يا اپرا است اما آيا تلويزيون ايران در اين شرايط بحراني كنوني كه مدرسههاي بچهها تعطيل است، ميتواند اين نقش را ايفا كند؟ در اين شرايط كه كودكان در خطر آسيبهاي جدي اجتماعي هستند، برنامههاي سيما ميتوانست نقش پناهگاه را براي آنها داشته باشد؛ متاسفانه اينگونه نيست.