کرونا از منظر گایا
محمدابراهیم محجوب
اگر به پدیده کرونا از دیدگاه نظریه گایا نگاه کنیم شاید بتوانیم تبیینی کمابیش قابلفهم برای ظهور آن بهدست دهیم. نظریه گایا را پنجاه سال پیش دکتر جیمز لاولاک شیمیدان و دانشمند علوم پزشکی انگلستان برای درک تغییرات اقلیمی به میان آورد. مطابق این نظریه، کرهزمین مانند یک کل واحد خود-فرمان یا ارگانیسمی رفتار میکند که موجودات ساکن در آن، حکم اندامهای آن را دارند. نام این نظریه از اساطیر یونان قدیم اقتباس شده است. گایا نام بانوی زمین بود که نخست اورانوس یعنی آسمان را زاد و سپس، از آمیزش گایا و اورانوس تایتانها تولد یافتند و آنها نیز خدایان ساکن کوه المپ را بهدنیا آوردند. گایا در واقع همان مادر طبیعت است. به عقیده لاولاک، گرمای خورشید گرچه ممد حیات است، اگر از حد بگذرد قاتلش میشود. منتها گایا با تولید موجودات زنده و تنوع بخشیدن به آنها، دامنه تغییرات دما را در محدودهای نگه میدارد که برای حیات مناسب و مفرح ذات باشد. نکته قابلتوجه این است که تابش خورشید به تناسب گذر عمرش شدت میگیرد. به سخن دیگر، هر چه خورشید پیرتر میشود داغتر میشود و به همین نسبت حرارت بیشتری به زمین میتاباند. کما اینکه از آغاز حیات تاکنون، یعنی در سه و نیم میلیارد سال گذشته، بالغ بر 20درصد به شدت تابش آن اضافه شده است. در مقابل، گایا نیز با افزایش زادآوری و تنوع گونههای زیستی، کوشیده است حرارت اضافی را به فضا برگرداند تا این کره خاکی همچنان قابل زیست باقی بماند.
طبعا بهجز گرمای دریافتی از خورشید و دمای سطح زمین، عامل مهم دیگر تنظیم حیات، ظرفیت زمین برای تولید خوراک است که ربط چندانی به بحث کنونی ما ندارد.
ادامه این چرخه و پایداری آن، در گرو همکاری و هماهنگی ساکنان زمین در حفظ تنوع زیستی و خنککاری مدام کره است. ارگانیسمهای زمین، کمابیش به تمامی، از روی دستوری که در ژن آنها نوشته شده، به همکاری و هماهنگی با گایا سر سپردهاند جز انسان که آخرین حلقه و حاصل جهش ژنتیکی (و شاید ناخوانده) است. او بهجای اینکه خودش را عضوی مانند سایر اعضا بداند چنان رفتار میکند که گویی نه فقط کرهزمین، بلکه کل نظام هستی طفیل تشریف فرمایی اوست و او سرور کائنات و خلاصه موجودات است. این موجود، با نادیده گرفتن میراث چند میلیارد ساله گایا یعنی قدرت تامین شرایط لازم برای حیات پایدار، نابخردانه تفنگ و تبر برداشته و بهجان همنوعان خودش و سایر انواع افتاده تا حدی که نقطه پاکی در زمین و هوا و فضا و دریا و رود و چشمه و اقیانوس و کوه و صحرا و دشت باقی نگذاشته است. هر سازهای، هر اندازه هم که استوار باشد، نقاط ضعفی دارد. برای پاشاندن یک عمارت معظم لازم نیست آجر به آجر آن را بیرون بکشیم. کافی است چند ستون اصلی و باربر آن را بشکنیم تا کل بنا فرو بریزد. شبکه حیات نیز همین حکم را دارد. نوع بشر شاید شماری از گونههای اصلی شبکه حیات را نادانسته از میان برده تا جایی که ممکن است کل این شبکه پیچیده و ظریف را در معرض فروپاشی قرار داده باشد. دانش کنونی ما برای درک میزان اهمیت هر یک از گونهها جهت حفظ پایداری شبکه حیات به هیچ وجه قابل اعتنا نیست. در چنین وضعی، آیا شگفت است اگر گایا سیستم دفاعی بدنش را علیه تجاوزات این عضو ویرانگر تازهوارد فعال کند تا او را سر جایش بنشاند؟ دقت کنیم که کرونا (بر پایه دانستههای کنونی)، فقط نوع بشر را نشانه رفته و با دیگر جانداران، حتی آنها که بیشترین شباهت را به ما دارند کاری نداشته است و در میان تمامی اندامهای نوع بشر نیز به سامانه تنفس او یورش آورده که بیرون از اراده او کار میکند و ثانیه به ثانیه باید در خدمت او باشد. دلیلش شاید این است که ما به هشدارهای پیشین گایا که به اشکال گوناگون، ازجمله سارس و ابولا و ایدز رخ كردهاند توجه نکردهایم. شاید کائنات میخواهد به ما بفهماند ما نه فقط سرور او نیستیم، بلکه حتی مستاجر هم نمیتوانیم خودمان را حساب کنیم، یعنی ما نیز عضوی هستیم مانند سایر اعضا. اگر در جهت حفظ حیات کلی حرکت کردیم جایی برای ما هم خواهد بود، وگرنه برای آن موجود چند میلیارد ساله آسان است که این عضو ویرانگر را حذف کند و بار دیگر عضوی پدید بیاورد که مفید باشد و حد خودش را بداند.