خواب سنگين تلويزيون
رضا درستكار
شيوع ويروس كرونا و تبعات پاندمي و همهگيري آن، علاوه بر آشكارگي فقدان «برنامه بحران» نزد مسوولان و لنگ زدن انسجام در عمليات ملي، دست خالي رسانههاي پرمدعا (از جمله تلويزيون و رسانه ملي) را هم بيش از پيش آشكار كرد. ناگهان روال عادي زندگي مردم ايران، دستخوش ايست شد و باري ديگر، همين به اصطلاح رسانه ملي (با فخري كه در كلام دارد و طنزي كه در عمل و اجرا) با خلأيي بزرگ روبرو شد. از يك منظر اين يك فرصت طلايي براي اين رسانه تكبعدي بهحساب ميآمد كه در نيازهاي جاري مردم و ناچاري، كمبودها و كاستيهاي خود را جبران كند و تا ميتواند فاصله اين دره عميق را مرتفع و قدمي هم براي رفع بياعتمادي بين خود و مخاطبان بردارد و نقص و بيگانگي حاكم را برطرف سازد! اما... اما نه، چنين ارادهاي در سيماي منزه ما نيست! و بايد تا آخرين لحظه در برابر همه چيز ايستاد و لجاجت كرد، حتي حالا كه همين مردم (در كلام ولي نعمت، اما در عمل هيچي) پاي گيرندههاي خودشان بنشينند و منتظر باشند كه رسانه مليشان وظيفه خود را به سرانجام برساند و سرگرمشان كند و رسانه به دليل دست و پاي پيچيده در احتياط و منع و ناتواني، نتواند! خب! تلويزيون در دوران كرونا چه فرقي كرد؟ هيچي! شاخ غول را شكست! و قرار است يكم تا سوم فروردين سه فيلم سينمايي ايراني را پخش كند! فيلمهايي كه همين روزها ميشنويم مكرر از شبكههاي ماهوارهاي در حال پخش است!
بايد به عزيزان گفت خسته نباشيد!
مخاطبان اين رسانه، دو هفته است كه شديدا درگيرند و خانهنشين شدهاند، اما تلويزيون انشاءالله قرار است دم دماي عيد كاري كند! خسته نباشيد! ديگر چه؟ بله! شبكهها به لطف تصميمات كميته بحران دارند قسمتهاي مختلف خندوانه و براي هزارمين بار اخراجيها را پخش ميكنند! خسته نباشيد، خداوكيلي دچار زحمت زيادي نشويد! بيش از 60 سال برنامه در آرشيوهاي صداوسيما خوابيده، هزاران فيلم، سريال، برنامههاي جالب و...، آقايان اين روزها مكرر دارند خندوانه و ... خسته نباشيد! اين همه نيروي مولد فرهنگي، فكري، هنري، سياسي، ورزشي، سينمايي، نويسنده خوب در كشور داريم كه سرمايه ملي بهحساب ميآيند كه ميتوانند با برنامههايي بهغايت ساده و فقط به حكم ارزشهاي فني و شخصي خودشان، ماهها تلويزيون را از فضاي فرحناك انباشت كنند و كل رسانههاي رقيب و غريبه را به مرخصي تاريخي بفرستند، اما تلويزيون فقط خندوانه و... پخش ميكند! برنامههاي ورزشي و بهويژه فوتبال كه تعطيل شده، انگار تلويزيون هم تهي شده، كلا انگار هيچكس هيچ حرفي براي گفتن ندارد! و تلويزيون دارد خندوانه... ساخت برنامههاي هنري و سينمايي كه در سالهاي گذشته از اتفاقات نسبتا ارزشمند همين رسانه ملي بود، تعطيل شده، جايش دو، سه تا برنامه اعصاب خرابكن با مايه تلخ و گزنده در نيمه شب نشسته كه مشتري هم ندارد، در حالي كه ميتوان برنامههايي بهغايت باارزش، جالب، مفرح و متنوع سينمايي ساخت و دست از لجاجت و دشمني گسترده و ناتمام با سينما برداشت. اما تلويزيون دارد خندوانه... مطمئنم خيليها هستند كه ميتوانند به اين رسانه كمك كنند. خيليها هستند كه ميتوانند برنامههاي حرفهاي و جذاب بسازند و به استيلاي اين گژديسگي پايان دهند. خيليها آمادهاند، اما مسوولان قوه تمييز را به مرخصي فرستادهاند و نتيجه كارشان خندوانه و ...! كرونا معادلات را در جامعه ما دچار يك تلاطم جذاب و كم هزينه براي تغيير كرد؛ مردم ما بعد از آن شبيه قبلشان نخواهند بود. رسانه به اصطلاح ملي ما بايد اين چيزها را ميفهميد و به نفع همه و خودش كار ميكرد؛ اما فقط خندوانه و... فرصت بزرگ را كرونا دودستي تقديم مسوولان تلويزيون كرد، اما آنها مبتلاي ويروسهايي بزرگتر و كارآترند، لاجرم اثرات و تبعات اين كروناي كوچولو را نديدند! و فقط خندوانه...! حالا به قول علما از تهديد اين كروناي نابكار به يك فرصت بزرگ برسيم؛ شايد اكنون بتوان به رقباي داخلي جديتر رسانه ملي فكر كرد، رسانه و هر جرياني كه رقيب ندارد، ماسيده در فخر هيچ و در سايه آسودگي، تنبل و بيخاصيت ميشود. براي نجات و ارتقاي جريان فرهنگ عمومي هم كه شده از خواب عميق بيدار شويم و اكنون به فكر رقابت ملي در رسانه ملي باشيم.