دفع يك تهديد حقوقي
مهرداد پشنگپور
قواعد بازي در روابط بينالملل به مثابه نُرمهاي رفتاري در جوامع عاملي هستند تا محدودههاي رفتاري كه زيانبار نيستندو مجاز هستند معلوم و مشخص شود. اين قواعد در عمل كمك ميكنند كه در جوامع ملي و بينالمللي نظم برقرار شود. نظم زمينه آرامش و آرامش مقدمه مناسبي براي بالندگي است. اين نُرمها و استانداردهاي رفتاري مناسبات رفتاري و تعاملات متقابل، باعث ميشود به تدريج در جوامع شكل گيرد. فعاليتهاي مبتني بر همكاري بين اعضاي جامعه بينالمللي كاملا مبتني بر مصالح ملي از طريق و مسير حاكميت نضج يافته و اجرا ميشوند و در نهايت هدف غايي اين همكاري تامين مصالح ملي ملت-كشورهايي كه دولت-كشورهايي براي آن تشكيل و اين هدف را دنبال ميكنند، است.اهداف دولتها براي مردمانشان گاهي شكل و گونه آرمانگرايانه و گاهي واقعبينانه دارد. مادام كه آرمانگرايانه هستند تا حدود بسياري از واقعيت عملي دور و بعضا جنبه تهاجمي به خود ميگيرد هر چند اين سخن به اين معنا نيست كه آمال آرامانگرايانه قهرا و الزاما اينگونهاند ولي در عرصه روابط بينالملل موجبات بسياري است تا آرمانگرايي قواعد و هنجارهاي تعيينكننده براي دوري از خصومت را تحت تاثير قرار دهد.تامين منافع و تضمين مصالح كشورها در گستره بينالملل از مسير ايدهآلگرايي كمتر تامين، و اين نگرش معمولا سبب از دست رفتن فرصتها ميشود.
تعارض بين آرمانها و مناسبات بينالمللي به ويژه هنگامي كه كشوري درصدد دسترسي به آن آرمان بر ميآيد تقريبا در همه موارد چالش برانگيز است و اين چالشها هم در اكثر موارد زمينههاي پر التهابي براي منازعه و دشمني ميگردند زيرا الزاما منافع يك دولت-كشور با منافع ساير اعضاي ملل متحد مطابقت ندارد براي همين اين اعضاء از بسياري از اعمال از جمله توسل به زور منع و به بسياري امور مانند حل و فصل مسالمتآميز اختلافات بينالمللي تشويق شدهاند.
مداخله در امور كشورها يك حق تلقي ميشد و ضميمه سرزمينها به خاك خود يك آرمان عينيت يافته كه يك جنگ جهاني به مردم دنيا تحميل كرد براي همين عدم تعرض و اصل عدم مداخله ناشي شده از آن، تحقق اين آرمان خطرناك براي ذات بشر و كرامت و حيثيت ذاتي او در اصول منشور ملل متحد ممنوع و براي نقض اين اصل ذيل فصل هفتم منشور و مقررات حقوقي بينالمللي ضمانت اجراهايي تعيين و با تشكيل ديوان كيفري بينالمللي گامي بلند براي تضمين بهتر اين هنجار انساني (منع مداخله در امور ساير كشورها) برداشته شد.
بنابراين حقيقت موجود در روابط بينالملل تعقيب و تحصيل منافع ملي مبتني بر شرايط موجود و حقيقي پيش رو است، براي همين نقش ديپلماسي برجسته ميشود.ديپلماسي خردمندانه و بدون تعصب سببي است تا فرصت فراهم كند و از فرصت پيش آمده نهايت استفاده را برداشت كند. ديپلمات با ابزار ديپلماسي مولد است، طرح دارد و برنامه و مانند يك شكارچي فعالانه منتظر وقت شكار ميماند. برجام يك اقدام هوشمندانه مبتني بر خرد با تدبير مناسب است. اين توافق بينالمللي غيرمعاهدهاي مهم زمينهاي را ايجاد كرد كه بهرغم تمام پستي و بلنديها و فراز و فرودها منشا آثار بسياري شده است.
برجام يك مناقشه حقوقي مرتبط با حق يك عضو ملل متحد را كه در قوانين بينالمللي شناسايي شده بود را به نحو مسالمتآميز خاتمه داد و اين كاركرد به تنهايي ميتواند يك سند حقوقي-ديپلماتيك رابهطور برجسته مورد اهميت واقع گرداند. نتيجه برجام تحصيل منافع ملي يا تامين مصالح عمومي از طريق واقع گرايي در قلمرو متلاطم بينالمللي بوده و هست و اين ميتواند و بايد الگوي خوبي براي ما در تعاملات بينالمللي باشد.طرح قطعنامه تمديد تحريم تسليحاتي جمهوري اسلامي ايران از سوي ايالاتمتحده امريكا در شوراي امنيت سازمان ملل متحد بهرغم تلاش و فعاليتهاي سياسي و ديپلماتيك بسيار وزير امور خارجه مايك پمپئو و تيم همراه او كه در شوراي امنيت سازمان ملل متحد توفيق نداشته يك واقعيت عيني فراروي جامعه جهاني است. بهرغم آن واقعيت عيني، يك حقيقت عيني هم وجود دارد داير بر اينكه اين عدم موفقيت و كاميابي كه براي ايالاتمتحده امريكا هم دور از ذهن نبود فقط يك اتفاق ديپلماتيك بسيار پراهميت است مبني بر اينكه ايالاتمتحده امريكا آنگونه كه روال معمول برايش بوده، نميتواند به آساني به يك اجماع يا حداقل توافق با اكثريت عليه جمهوري اسلامي ايران برسد. براي همين اين كشور هميشه برنامههاي بعدي خود را براي تامين منافعش دارد و به همين دليل هنگامي كه منافع اين كشور در جايي با كشور ديگر در تعارض قرار گيرد دشمنياش با آن كشور استمرار پيدا ميكند و گاهي هميشگي است چون منافع موردنظرش تامين نشده است. اين رفتار ولو آنكه آرمانگرايانه هم نباشد خلاف قواعد مسلم حقوق بينالملل است نه صرفا مقررات حقوق بينالملل. عدم حصول نتيجه موردنظر ايالاتمتحده در قضيه مزبور دلالت تطابقي لازم با پيروزي ما در اين نبرد نفسگير ديپلماتيك ندارد اما نه اينكه الزاما پيروزي نباشد.
اين تحليل با رجوع به كيفيت آراي بيشتر تقويت ميشود.آراي اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل متحد در مورد قطعنامه تمديد تحريم تسليحاتي ايران بيشتر با آراي ممتنع به سرانجام نرسيده است بنابراين نميتوان اين عدم توفيق را الزاما شكست قلمداد كرد.شكست يك مفهوم مشخص و با بار حقوقي معين ميباشد كه داراي آثاري است، در حالي كه در پرونده اخير بين ايالاتمتحده امريكا و جمهوري اسلامي صرفا موقعيت جديدي بروز كرده كه ايران ميدان بيشتري براي امكان مذاكره و جدال ديپلماتيك به دست آورده است.اين توفيق از حيث سلبي از فعليت يافتن يك تهديد حقوقي عليه ايران ممانعت كرد؛ ليكن به تنهايي منافع حقوقي بالفعل براي ايران ندارد و جمهوري اسلامي ايران براي بهرهمندي از اين توفيق بايد بدون تبديل آن و نمونههاي مشابه به يك آرمان در سياست خارجي، هوشيارانه اقدامات ايجابي را در دستور كار قرار دهد تا اين توفيق سياسي منجر به يك كاميابي و پيروزي حقوقي مانند برجام شود.