واجبتر از نان شب
نيوشا طبيبي
كتاب خواندن در بين عامه ما ايرانيان، هرگز به صورت عادتي جدي و مستمر درنيامد. شايد اين نقيصه، ريشه در آموزشهاي دبستاني ما داشته باشد. در تمام طول سالهاي تحصيل هرگز برنامه مدوني براي كتابخواني نديدهام. امروز هم چيزي در اين موضوع شنيده نميشود. ذهن والدين و اولياي امور در وزارت آموزش و پرورش معطوف برنامهريزي براي كنكور است و ديگر مجالي براي تشويق فرزندان به مطالعه باقي نميماند. اساسا ارادهاي هم در وزارت آموزش و پرورش در اين موضوع وجود ندارد. اگر هم در هفتهها و مناسبتهاي كتابخواني، بخشنامهاي يا دستورالعملي ابلاغ شود، در حد زينت كار باقي ميماند و كمتر صورت عملي و مستمر به خود ميگيرد. البته در همين نظام آموزشي بيتوجه به كتاب و كتابخواني، معلمان دلسوز و فرهيختهاي هستند كه با ابتكار شخصي، شاگردان را به مطالعه متون خارج از كتب درسي علاقهمند ميكنند و نتيجه گاهي بسيار خوب است. در بسياري از كشورهاي دنيا، به ويژه اروپاييها، خواندن كتاب به صورت تكليف به دانشآموز داده ميشود. شاگردان مدارس در مقاطع گوناگون موظف به خواندن تعداد مشخصي كتاب در سال تحصيلي هستند. آنها بايد از هر كتاب خلاصهاي تهيه كنند تا معلوم شود كه آن را خواندهاند. موضوعات كتابها هم متنوع هستند و بيشتر به علايق دانشآموز توجه ميشود. حجم زيادي از كتابها را رمان و ادبيات داستاني تشكيل ميدهند. بعد از اين دوره طبيعتا فرد چنان با كتاب خو ميگيرد و لذت مطالعه را درك ميكند كه ديگر آن را ترك نخواهد كرد. چنين است كه كتاب خواندن در اتوبوس و تاكسي و قطار، در كنار ساحل و روي نيمكت پارك و در هر فرصت، دلپذيرترين كاري است كه بسياري انجام ميدهند. صحنههايي كه متاسفانه در كشور عزيزمان كمتر ديده ميشوند. قطعا عادت و علاقه پيدا نكردن بخش عمدهاي از جمعيت كشور ما به مطالعه دلايل گوناگون و پيچيدهاي دارد. اما در كشور ما كتابخانهها در وضعيت نسبتا خوبي قرار دارند. در تمامي شهرهاي بزرگ و كوچك ايران كتابخانههايي وجود دارند. شبكه كتابخانههاي كشور فعال هستند و عضويت در آنها آسان و كم هزينه است، اما باز هم آمارها نشان از عدم استقبال دارند. شكايت از كتابناخواني مردم، البته به موضعي روشنفكرانه و تنزهطلبانه تبديل شده. اما چه بسا كه بسياري از كسان، شاكيان كتابناخواني مردم، خود در زمره كتابخوانان جدي محسوب نميشوند و از اينرو كلامشان نفوذي ندارد. در اين موضوع شواهد زيادي وجود دارد. اما چرا كتاب خواندن، به ويژه رمان و داستان خواندن مهم است؟ ميتوان كمينه يك نفع بزرگ مطالعه را در اينجا ذكر كرد: كسي كه رمان و داستان ميخواند، لاجرم و بياختيار خود را در كنار شخصيتهاي داستان قرار ميدهد، از علل واكنشها و كنشهاي آنان باخبر ميشود. رمانهاي خوب ادبيات كلاسيك جهان، آدمي را با سرشت و درون خود مواجه ميكنند. كسي كه برادران كارامازوف و بينوايان بخواند، با جهان مهربانتر خواهد شد. درك عميقتري از روابط انساني و عواطف پيدا خواهد كرد و بدينسان جامعه فضاي لطيفتر و انسانيتري پيدا خواهد كرد. اگر از اين منظر به مطالعه نگاه كنيم، درمييابيم كه كتاب خواندن و به ويژه رمان خوب خواندن براي فرزندان ما از نان شب واجبتر است، آنها را از رذايل اخلاقي و بيرحمي نارواداري به دور خواهد داشت. به ما نعمت بيمانند زبان فارسي ارزاني شده، نخواندن بوستان و گلستان و ديگر شاهكارهاي ادبيات فارسي كه همه آنها رنگ و بويي عميقا انساني دارند، از مصاديق اسراف و ناشكري است. به همراه بردن كتاب براي مطالعه و گذراندن وقت در اوقات مختلف با آن البته ملزوماتي هم دارد. عدم چاپ كتابهاي قطع جيبي و پالتويي كه در گذشته بسيار معمول بود، از نقايص انتشارات در ايران و از عوامل بياقبالي مطالعه است. چنين است جنس كاغذ و چاپ كه غالبا در ايران گران تمام ميشود و كتاب با بهايي زياد به بازار ميآيد. استفاده از كاغذهاي ارزانقيمت به جاي كاغذهاي مرغوب و سفيد و جلدهاي مقوايي با رنگهاي محدود ميتواند كتاب خريدن و حمل كردن آن را آسانتر كند.